
به گزارش حلقه وصل، رادیو فرانسه با اعلام خبر چاپ این کتاب، طی گزارشی ضمن ابراز خشنودی از چاپ آن، به بیان بازخورد و استقبال آن بین فرانسویها پرداخت و خبر چاپ کتاب، بلافاصله با استقبال وسیع رسانههای معارض مواجه شد.
در این گزارش آمده است: «بعد از انجام عملیاتهای تروریستی یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ واژۀ "رادیکالیزاسیون" به یکی از مفاهیم کلیدی تبیین گروه هایی تبدیل شد که با اتکاء به ایدئولوژیای افراطی علیه نظم مستقر دست به ترور و خشونت میزنند.»
کتاب خسروخاور که با نام رادیکالیزاسیون و در فرانسه با 190صفحه منتشر شده و به مفهوم این موضوع میپردازد؛ به گفته رادیو فرانسه؛ «ویژگی کتاب خواندنی خسروخاور همزمانی انتشار آن با سوءقصدهای اخیر تروریستی اسلامگرایان در پاریس است که اهمیت اثر تحلیلی وی و در نتیجه توجه فرانسوی زبانان به آن را دو چندان کرده است».
در ادامه گزارش خبرنگار رادیو فرانسه آمده است، «فرهاد خسروخاور از همان آغاز کتاب تصریح میکند که به کارگیری واژۀ "رادیکالیزاسیون" در دورۀ حاضر که میتوان آن را با کمی اغماض معادل افراطیگری یا "خشونت افراطی" در نظر گرفت در عین حال ارتباط تنگاتنگی با نگرانیهای امنیتی جاری جوامع اروپایی دارد که برای نخستینبار با گروههای تروریستی بومی اسلامگرا یا به اصطلاح "اسلامیون جهادی" روبهرو شدهاند».
به گفتۀ فرهاد خسروخاور سدۀ بیست و یکم شاهد برآمدن تروریستهای بومی است که رادیکالیزه یعنی افراطیشدنشان عمدتاً از خلال روابط دوستانه و اینترنت یا انقلاب اطلاعاتی صورت گرفته است.
نویسندۀ کتاب در قسمتی از کتاب رادیکالیسم چپ را راهی برای مقابله با خشونت معرفی میکند و تصریح میکند که «زوال رادیکالیسم چپ و پایان ایدئولوژیهای انقلابی عرفیگرا راه را برای صعود خشنترین صورت اسلامگرایی معاصر تحت عنوان اسلامیون جهادی هموار ساخته که عمیقاً خود را «ضدامپریالیست» و «ضددموکراسی» میدانند».
گزارشگر رادیو فرانسه در قسمتی از گزارش خوب به مطلبی از این کتاب که قصد دارد انقلاب ایران را به خشونتهای اخیر مرتبط کند، میگوید: «اگر چه نخستین بخش کتاب به بررسی تاریخی اشکال مختلف "رادیکالیزاسیون" یا "تروریسم" و ایدئولوژیهای آنها اختصاص یافته، اما، نویسنده یادآور میشود که "تروریسم جهادی" ریشه در تحولات بزرگ سالهای اخیر دارد که با انقلاب ۱۳۵۷در ایران و برآمدن القاعده در افغانستان آغاز شد و تا انقلابهای اخیر کشورهای عربی، جنگ داخلی جاری در سوریه و آشوب و خشونت در کشورهایی نظیر لیبی، یمن و عراق ادامه یافته است».
در این گزارش آمده است: «به بیان دیگر، یکی از ریشههای اساسی تروریسم اسلامی بومی در اروپا خود بحرانهای کنونی خاورمیانه بهویژه جنگ داخلی سوریه است که این کشور را به صحنۀ آموزش و تمرکز جهادیون اروپایی تبدیل کرده است.
ویژگی دورۀ حاضر به گفتۀ فرهاد خسروخاور این است که پیامدهای جنگ و خشونت در کشورهای مسلمان، از لیبی تا یمن، خود کشورهای اروپایی را اینبار به زادگاه اسلامگرایی جهادی تبدیل کردهاند که به همین دلیل دست کم تا ده سال آینده از نتایج همین پدیده متأثر خواهند بود».
با این حال، نویسندۀ کتاب یادآور میشود: «که "اسلامگرایی جهادی" امروز شامل اقلیتی کوچک از اسلامگرایان میشود، هرچند گروههای اسلامی بنیادگرای معاصر (اعم از شیعه و سنی) برغم تفاوتها یا اختلافهای درونیشان دارای مبانی و اهداف فکری مشترکی هستند».
در کتاب رادیکالیزاسیون آمده است: «اولین نقطۀ مشترک فکری این گروهها ضدیت و مبارزۀ بی امان شان با نظامهای سیاسی عرفیگرا است که حاکمیت ملی را از آن مردم میدانند و نه نمایندگان خدا بر روی زمین. به همین دلیل از نظر جهادیون، همانند دیگر گرایشهای اسلامگرای معاصر، «حاکمیت ملی» و «دموکراسی» از مصادیق بارز «شرک» و دشمنی ماهوی با اسلام هستند که به همین دلیل باید از میان برداشته شوند. این ضدیت به گفتۀ خسروخاور خود را در پس مبارزه با امپریالیسم پنهان میکند».
در گزارش رادیو فرانسه آمده است: «فرهاد خسروخاور بخش مهمی از استدلالهایش را به نقش انقلابهای جدید اطلاعاتی بهویژه اینترنت در توسعۀ اسلامگرایی جهادی اختصاص داده است. او میگوید: اینترنت هم وسیلۀ ارتباطی مؤثری در دست جهادگرایان است و هم طنین بیسابقهای به خشونتها و اقدامهای ترروریستی آنان میدهد».
گزارشکر مذکور در ادامه میگوید: «با این حال، مهمترین بخش کتاب فرهاد خسروخاور به بررسی جامعهشناختانۀ نقش ناکامیهای اجتماعی در پدیداری "رادیکالیزاسیون"، یعنی پیوستن جوانان اروپایی به اسلامگرایی جهادی اختصاص دارد که خصیصۀ بارزش بیرحمی و خشونت مطلق است».
نویسنده این کتاب در بخشی از کتاب خود یادآور میشود: «هر چند میان ناکامیهای اجتماعی و "رادیکالیزاسیون" رابطۀ مستقیمی وجود ندارد، اما، این ناکامیها تأثیری کم و بیش مهم بر گروهی از افراد و بهویژه آن دسته از افرادی میگذارند که به گفتۀ فرهاد خسروخاور از نظر روحی شکننده و ضعیف بهشمار میروند».
به ادعای رادیو فرانسه خسروخاور با استناد به تحقیقات گستردۀ میدانی در کتاب خود گفته: «کسانی که در کشورهای اروپایی رادیکالیزه شده و یا به اسلام جهادی میپیوندند غالباً از طرد شدگان اجتماعی و از میان بزهکارانی هستند که در بادی امر کمترین آشنایی با اسلام به مثابۀ دین ندارند. به گفتۀ خسروخاور آشنایی هم اگر در بین باشد بعد از روی آوری این افراد به تروریسم شکل میگیرد».
نویسنده کتاب اشارهای به این موضوع ندارد که همه خشونتطلبان از بزهکاران جامعه خود هستند و نه فقط در اروپا بزهکاران به این گروهها میپیوندند.
گزارشگر رادیو فرانسه میگوید: «اینان، به تعبیر خسروخاور، به واسطۀ تروریسم و خشونت در پی یافتن هویتی هستند که نتوانستهاند آن را از خلال مناسبات اجتماعی یا در واقع از طریق ادغام خود در این مناسبات به دست آورند. بیسبب نیست که جذابیت تروریسم اسلامی یا جهادگرایی برای این دسته از جوانان اروپایی جنبۀ ماهیتاً ضداجتماعی و ضدانسانگرایی خشونت تروریسم است که اینک در انزجاری تقدس یافته نسبت به جامعه و انسان تبلور یافته است».
خسروخاور در قسمتی از کتاب خود به تبرئه تبعه اروپایی پرداخته و معتقد است: « فقر و محرومیت که حتا امروز شامل نسلهای دوم و سوم مهاجران میشود نقش مهمی در پدیداری "رادیکالیزاسیون" بومی اسلامی در کشورهای اروپایی داشته و مادام که ریشهها و منابع اجتماعی این معضل از میان نروند نمیتوان حتا به یاری بزرگترین زرادخانههای جهان به خشونت و تروریسم اسلامی پایان داد».
در ادامه گزارش رادیو فردا آمده است: «به گمان خسروخاور، خشونت "جهادیون" بهطور وارونه گویای دورنمای سیاه اجتماعی است که پیش روی عاملان این خشونتها نقش بسته است. او معتقد است که به دلیل بحران سرمایهداری جهانی کشورهای اروپایی امروز ناتوان از اتخاذ تدابیر اجتماعی برای از میان بردن زمینههای جامعهشناختی تروریسم جهادی هستند.
به گفتۀ خسروخاور، "تروریست جهادی" کسی است که همۀ درهای ادغام اجتماعی را برای خروج از وضعیتی که باعث بیهویتی و محرومیت او از معنای اجتماعی شده به روی خویش بسته میبیند. و علت اصلی روی آوری او به بیرحمی و خشونت این است که اقدام تروریستی هویتی رسمیت یافته، ولو در قالبی منفی، برای وی میآفریند که فرد جهادی نتوانسته از طریق جذب در نظام اجتماعی به دست آورد».
نویسندۀ کتاب همچنین تصریح میکند، «عاملان خشونت و تروریسم اسلامی معاصر از این پس نه گروههای منضبط و قابل تشخیص، بلکه افراد منزوی هستند که رأساً دست به عملیات تروریستی میزنند و همین حتا اتخاذ تدابیر امنیتی، یعنی شناسایی و مراقبت پلیسی آنان را بسیار دشوار میسازد. از این پس اقدام تروریستی نتیجۀ تصمیم یک فرد یا گروه کوچکی مرکب از دو یا سه فرد است که از نظر روحی ضعیف و شکننده و در نتیجه تاثیرپذیر به شمار میروند».
گفتنی است فرهاد خسروخاور از اساتید دانشگاه فرانسه است، وی برای ادامه تحصیل از ایران به جنوب فرانسه در شهر مونپلیه سفر کرد. در این شهر با میشل هانری آشنا شد و او بود که خسروخاور را به حوزه فلسفه کشاند، و سبب شد دکترای فلسفه را به پایان رساند. پس از پایان تحصیلات فلسفی، با آلن تورن آشنا شد و به جامعهشناسی روی آورد و دکترای جامعهشناسی را در سالهای نزدیک به انقلاب، به پایان رساند و با دو دکترا به ایران بازگشت و تا سال ۹۰ و ۹۱ در ایران ماند و مدتی در دانشگاه بوعلی در شهر همدان تدریس میکرد.