به قول راوی، دعا از لابهلای دفتری با جلد سرخ نقل شده که دومین نائب خاص حضرت ولیعصر یعنی «محمد بن عثمان» دعاهای همیشگیش را در آن نوشته بوده. کدام دعا را میگویم؟ همین «دعای افتتاح» عزیز که خودش به تنهایی یکی از دلبریهای ماه رمضان است؛ با آن فراز و فرودهای حیرتانگیز و معجزگون. البته این فراز و فرودها و رفت و برگشتها آنقدر با ظرافت انجام شده که قواعد عامّ دعا را هم حفظ کرده: اول، حمد و ستایش خدا و دوم، صلوات بر محمد و آلمحمد و سوم، گفتن خواستهها.
یکی از این رفتوبرگشتهایی که وسط قسمت سوم تعبیه شده، همان تکهای است که در آن، به خدا و نه از خدا شکایت میکنیم از «فقد نبینا» و «غیبه ولینا» و «کثره عدوّنا» و «قلّه عددنا» و «شدّه الفِتَن بنا» و «تظاهر الزمان علینا». به گمانم این بخش از دعا از آن فرازهای سرنوشت ساز است که دارد «اصول حاکم بر وضعیت جامعه شیعه در دوران غیبت» را خیلی سلیس و روان برایمان توضیح میدهد: «زیادی دشمن»، «کمی ِ تعداد»، «شدت فتنهها» و «همدستی [اهل] روزگار بر ضد ما»
درست است که وضع شیعه از هزار و صد سال گذشته تا الان خیلی تغییر کرده و مثلا از دورانی که شیعیان سربازانی برای لشگر خلفا در جنگ با کفار بودند، به برکت انقلاب خمینی به جایی رسیدیم که بعضی برادران اهلسنت به بازوی قوی ما در مقابل کفر مدرن تبدیل شدهاند؛ اما این باعث نمیشود که اصول حاکم عوض شود و به عنوان نمونه، در مقابل کیفیت و کمّیت ِ «کفر مدرن و جاهلیت نوین»، مبتلا به «کثره عدونا و قله عددنا و تظاهر الزمان علینا» نباشیم. خلاصه و در هر صورت، «وضع» ما در تمامی دوران غیبت چیزی جز این نیست و این، به نحو عجیبی سرنوشتساز است. چرا؟
چون تحلیل «وضع موجود» و این که دقیقا چه مشکلات و چالشهایی داریم، یکی از جاهایی است که سرنوشت انسانها و جوامع و تمدنها را رقم میزند. یعنی هر حرکت و تلاش فردی یا ملی یا بینالمللی وابسته به این است که معلوم شود دقیقا چه تصویری از مشکلات و چالشها داریم. حالا این وسط، دعای افتتاح دارد به ما میگوید که کلانترین تحلیل از وضع موجود و شاملترین تصویر از مشکلات، «درگیری» بین ما و کسانی است که قدرتشان از ما بیشتر است و همه اهالی زمانه را بر ضد ما بسیج میکنند. پس هر تحلیل از مشکلات اجتماعی که ارتباط خود را با این مساله تمام نکند، رفتن به ناکجاآباد است. یعنی به زبان امروزی و برخلاف آنهایی که دائماً کفرستیزی ِ شجاعانهی انقلاب را با زبان عوامانه مسخره میکنند یا با زبان آکادمیک به چالش میکشند «ما» «همیشه» در «شرایط حساس کنونی» به سر میبریم و غوطهوریم در «اوضاع خاص و ویژه»ای که به دلیل درگیری بین اهل ایمان و اهل طغیان شکل گرفته.
با این فرازهای افتتاح است که میتوانیم مواجهه با غلطاندازها را افتتاح کنیم و بپردازیم به کسانی که میگویند حل مشکلات و تغییر وضع موجود بدون عادیسازی شرایط و دوری از دعوا و درگیری و تنش و تخاصم ممکن نیست. همانها که به تعبیر «گام دوم»: «با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میکنند که راه حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسهزدن بر پنجهی گرگ است»
اینها نه تنها دعای افتتاح را متوجه نشدهاند که حتی موقع ختم قرآنشان به تصویرسازی هنرمندترین سخنگو در همان ابتدای سوره بقره هم توجه نکردهاند: «الذین یومنون»... «الذین کفروا».... و «یقول آمنا و ما هم بمومنین». همان خدایی که از اول، جوامع را به «ایمان» و «کفر» و «نفاق» تقسیم کرده و قصههای قرآنش را با داستان درگیری بین این سه قوام بخشیده.
و آنها که خیال میکنند میشود از این درگیری و فشار دشمن خلاص شد، یا مرزهای اعتقادی بین کفر و ایمان را برای خودشان محو کردهاند و به سمت طرفی رفتهاند که ظاهراً قدرت بیشتری دارد. همان طرفی که همه کشورها را بر سر «زندگی مسالمتآمیز برای لذت بیشتر» به وحدت و «همدستی» رسانده تا درگیریها کم شود و راه رسیدن به تمنّیات مادی فراهمتر از همیشهی تاریخ باشد.
یا همانند نوزادهایی فکر میکنند که توی پر قو خوابشان برده و بیخبرند از این که چند ماه دیگر وقتی گهوارهنشینی تمام شود و روی زمین بیایند، نوبت دعوا با برادر و خواهر و بقیه بچههای فامیل است...