
چقدر به موسیقی پاپ گوش می دهید؟ اصلا به کنسرت رفتن علاقه ای دارید؟ نگاهتان به حجاب و پوشش چطور است؟ کنترل نگاه و تقوای چشم برای شما معنایی دارد؟ تا کنون به طور جدی به عشقی در کنار همسرتان فکر کرده اید؟ حد و مرزتان با رفقای خانوادگیتان چقدر است؟
حداقل اینها را جواب بدهید تا بگویم چقدر پای سریال های نمایش خانگی می نشینید! آمار معتبری نداریم اما با سبک زندگی فعلی که مدام در حال بازتعریف ارزش ها و لذات است هیچ دور نیست که صنعت نوپای نمایش خانگی، گوی سبقت را از سالخوردگان عرصه تصویر برباید. سخت افزارش هم فراهم است؛ سینمای خانگی، ساندبار و اینترنت پرسرعت.
در آغاز، شبکه نمایش خانگی به میدان آمد تا جبرانی برای فیلم های ناموفق و ضررده گیشه سینما شود، اما خیلی زود نشان داد که نمی خواهد عصای پدر پیر خود باشد شاید می خواست اژدها باشد یا شهربانوی قصه های سریالی تمام نشدنی! حالا بعد از سیزده سال بالیدن در دامن عشق، نفرت، هیجان، یأس و فکاهی های سریالی کارنامه ای دارد خواندنی!
در روزگار گرفتاری ها، مشغله ها و درگیری های ذهنی، غالب فیلم ها و سریال هایی که توانسته اند با مخاطب ارتباط نزدیک بگیرند، دلربایی کنند و موثر باشند آنهایی هستند که زندگی تیپ ها یا اشخاص داستان را در بستری واقع گرایانه به تصویر میکشند. هرچند سینمای ایران سال ها خواسته است واقعیت را با سیاه نمایی اشتباه بگیرد. حال آنکه چنین چیزی همچون سریال موفق «پایتخت1 تا 5» کاملا شدنی می نماید.
اما اینکه خیال یک نویسنده، مخاطب را با آمالش پیوند دهد و بیست تا سی قسمت با خود همراه سازد، از شهوت در زیر لحاف گلدار عشق بگوید و یا چشم ها را با انتقام و نفرت، کاسه خون کند؛ شاید بیشتر جنبه سرگرمی و خیال پردازی داشته باشد ولی جذاب است و پرکشش. سکانس های پی درپی تنکامگی، تهییج طمع مال به بهانه تصویر فاصله طبقاتی و... سبک زندگی مخاطب را شکل می دهد. نفس سریالی بودن هم در پایدار کردن یک ارزش و رفتار، موثر است. به همه اینها اضافه کنید مصیبت تأثیر مخرب این قبح شکنی ها در قشر خردسال و نوجوان را. اساساً برای سریالی که قرار است در خانه با اینترنت دردسترس خانگی آن هم برای خانواده منسجم ایرانی اکران شود، تعیین رده سنی 12 سال و 17 سال چه معنایی دارد؟!
اما شبکه نمایش خانگی، در عرصه رقابت با سینما، پا را از این هم فراتر گذاشته و در این بحبوحه کرونا فیلم های جشنواره ها را هم تصاحب می کند. پدیده ای که با کسب توفیق در این برهه ممکن است تبدیل به روال اکران تهیه کنندگان فیلم های سینمایی شود. حالا تصور کنید با سرعت پیمایش این صنعت پرسود، سیما و جشنواره های سینمایی تا چند سال دیگر سکوی پرشی میشوند برای بازیگرانی که سودای حضور در سریال ها و فیلم های نمایش خانگی را در سردارند.
تلویزیون اما هنوز مخاطب را از خود نبریده است حتی مخاطب قهرکرده غربزده هم دورادور رصد می کند و منتظر است تا به نوستالژی خود برگردد. همآوایی و همدلی با عامه مردم، همزبان با آنان حرف دلشان را زدن و دغدغه هایشان را تصویر کردن، امداد از یادمانه های مشترک فرهنگی و اجتماعی و انس و الفت با مخاطب از راه فهم صحیح سبک زندگی او میتواند این گوهر به یغما رفته را به انگشتری سیمای جمهوری اسلامی برگرداند.