به گزارش حلقه وصل، بعد از ۴۱ سال هنوز هم حرف های ناگفته بسیاری از جنایت های رژیم پهلوی وجود دارد. ای کاش اسناد این گزارش را رضا پهلوی، پسر محمدرضا شاه که از آن سر دنیا سنگ مردم ایران را به سینه می زند ببیند، شاید فقط گوشه ای از جنایت های حکومت پهلوی برایش مرور شود؛ از مشاهدات ریچارد ساوین، زندانی انگلیسی و قتل عام خانوادگی چریک های مبارز تا تماشای فیلم سوزاندن آزادی خواهان که یکی از تفریحات محمدرضا پهلوی بود.
تجاوز به زندانیان و خرید و فروش نوجوانان
ریچارد ساوین، شهروند انگلیسی و فروشنده رسمی تجهیزات نظامی انگلستان، در ماه می ١٩٧٦ به جرم قاچاق حشیش از ایران به افغانستان دستگیر و به زندان وکیل آباد مشهد برده شد. ساوین پس از دوسال و نیم در ماه نوامبر ١٩٧۸، دو ماه قبل از انقلاب، آزاد و وارد رم شد و مشاهدات خود از زندان وکیل آباد مشهد را ابتدا برای مطبوعات و سپس به صورت یک کتاب منتشر کرد. بخش هایی از مشاهدات او در چهاردهمین شماره بولتن کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی به نقل از روزنامه هرالد تریبون منتشر شد و روزنامه کیهان آن را در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۵۷ منتشر کرد.
گزارش روزنامه کیهان از شکنجه در زندانهای شاه - اول اسفند ۱۳۵۷
در گزارش روزنامه هرالد تریبون که در شماره ۲۵ نوامبر ۱۹۷۸ (۴ آذر ۱۳۵۷) انتشار یافته بود، نوشته شده است: «ضمن دو و نیم سالی که در وکیلآباد زندانی بودم منظره کتک زدنها و بدنهای شکنجه شده به اندازهای عادی شده بود که دیگر جلب توجه نمیکرد. گاهی زندانیان سیاسی را در زندانهای مجرد که یک متر مربع مساحت داشت نگه میداشتند.
یکی از آنها یک دانشگاهی بود که محمد نام داشت. او به جرم داشتن کتاب مارکسیستی دستگیر کرده و شکنجه می کردند. برای گرفتن اعتراض از این شخص و شناسایی دیگر رفیقانش هر روز او را کتک میزدند و تحت شکنجههای مختلف قرار میدادند. از جمله این شکنجهها وارد کردن شوک الکتریکی به شقیقهها و آلت تناسلی و گذاشتن سوزنهای داغ قرمز شده زیر انگشتها بود. یک نوع دیگر از شکنجههای این زندان شکنجهای بود به نام تانگوی تخم مرغ داغ. این شکنجه به علت اینکه شخص را وادار به جست و خیز میکرد به این نام معروف شده بود. یک تخم مرغ پخته شده با بیش از صد درجه حرارت را در ماتحت زندانی می گذاشتند. زندانی با این عمل به تدریج از داخل میپخت. نوع دیگر شکنجه، استعمال باتوم از پشت بود.»
در بخش هایی دیگر از خاطرات بازنشر شده در روزنامه کیهان نوشته شده است: «از اواسط سپتامبر همزمان با شروع اغتشاشات در سراسر ایران، زندان تدریجا پر از زندانی سیاسی شد. روزانه ۷۰ تا ۸۰ زندانی وارد می شد تا آنکه جمعیت کل زندان به ۵ هزار نفر رسید. هر فضایی که خالی بود را پر می کردند. در آن زمان مرا به اتاقی که مثل یک انباری بود فرستادند. این فضا به قدری پر بود که زندانیان چهارزانو روی زمین نشسته بودند و هرکدام جایی از بدنشان به واسطه کتک خوردن باندپیچی شده بود.در زندان همه چیز من جمله جوانانی با سن ۱۵ یا ۱۶ سال که به جرم دزدی با جرائم کوچک تری در زندان به سر می بردند به قیمت ۱۰۰۰۰ (۱۶۰ دلار) برای هر بار از جانب افسران به معرض فروش گذاشته می شدند.»
فریب نمایندگان صلیب سرخ در زندان
"ریچادرد ساوین" اضافه کرده است: «در یک زمان به گروهی از صلیب سرخ که از سوئیس برای تحقیق درباره ادعاهای سازمان عفو بین الملل در مورد شکنجه در زندان ها به آنجا آمده بودند اجازه داده شده که با زندانیان تماس بگیرند. دلیلش هم این بود که آنها با زندانیان حقیقی صحبت نکرده بودند. بلکه با گروهی از سربازان صحبت کرده بودند که در لباس زندانی به آنها معرفی شده بودند.گروهی دیگر از خبرنگاران که با یک زندانی اروپایی مصاحبه تلویزیونی انجام داده بودند از وی شنیدند که وضع زندان خیلی عالی است در حالی که همسر همین زندانی که برای ملاقات با شوهرش به زندان آمده بود توسط مقامات به گروگان گرفته شده بود تا او در مصاحبه اش به خطا نرود.»
مدعیان حقوق بشر کجا بودند؟
خاطرات مبارزان از سال هایی که در زندان های سیاسی شکنجه می شدند تلخ است و مرور آنها بیانگر اوج قساوت و بی رحمی شکنجه گران ساواک؛ اما در آن سال ها مدعیان حقوق بشر در دنیا در خواب زمستانی به سر می بردند. روزنامه کیهان در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۵۷، بخش هایی از نامه یکی از مبارزان انقلابی که به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد نوشته بود را منتشر کرد.
" بهروز حقی"؛ معلم آذربایجانی که بهترین سال های جوانی اش در زندان گذشت در این نامه به وضعیت اسفبار زندان های سیاسی در چند شهر اشاره کرده است. گفتنی ست این نامه در زمانی نوشته شد که حقی در حال گذراندن هفتمین سال عمرش در زندان سیاسی شهر تبریز بوده است.
گزارش روزنامه کیهان درباره شکنجه در زندانهای شاه - ۵ اسفند ۱۳۵۷
این معلم مبارز در بخشی از نامه از آنچه در زندان سنندج بر او گذشته، نوشته است: «در سلول پر از شپش و متعفن از بوی توالت و بدون کوچک ترین تابش آفتاب، ماه ها با مرگ دست و پنجه نرم کردم.
متهم مشرف به موتی را به سلول من منتقل کردند که به ده ها امراض مسری مبتلا بود. زندانی بینوا بعد از دو سه روز در سلول جان سپرد و زندانبانان بدون توجه به خواست قانونی من، از ضدعفونی کردن محل زندگی ام، سیاه چال مرگ تدریجی، خودداری کردند تا بلکه شکنجه های روانی را صد چندان کنند.»
بهروز حقی در بخشی دیگر از نامه ای که به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد نوشته به روش های غیرانسانی رفتار با زندانیان سیاسی در زندان بندرعباس اشاره کرده بود؛ «پلیس در طول مدت چهار ماه شکنجه، از دادن نان هم به اندازه کافی خودداری می کرد. همچنین در این مدت نتوانستیم حتی یک دفعه به اندازه نیاز بدن از آب داغ شده از گرمای جنوب بیایشامیم یا یک بار به هنگام احتیاج، بدون پابند از توالت استفاده کنیم.در چنین شرایطی مجبور بودیم اکثرا از سلول به جای توالت استفاده کنیم.»
حقی پس از تشریح وضعیت زندان سیاسی در شهرهای مختلف، در پایان نامه از مراجع صلاحیت دار به ویژه از ریاست کمیته حقوق بشر ایران، صلیب سرخ جهانی و مجله لوموند دادخواهی می کند و می نویسد: «با به کار بردن قدرت جهانی خود دادگاهی جهت محاکمه شکنجه گران تشکیل دهید.»
در آن سال ها هیچ یک از مدعیان حقوق بشر سازمان ملل متحد درخواست این زندانی سیاسی و زندانیان دیگر را اجابت نکردند. نه کسی محاکمه شد و نه دادگاهی تشکیل شد.
تفریح ویژه شاه؛ فیلم آتش سوزان آزادی خواهان
حکومت محمدرضا شاه که سقوط کرد پرده ها یکی یکی افتاد و رازهای سر به مُهر برملا شد.در تاریخ ۶اسفند ۱۳۵۷ بخش هایی از مصاحبه «اسدالله مبشری»، وزیروقت دادگستری با روزنامه کیهان منتشر شد. در این مصاحبه دکتر مبشری توضیحاتی در خصوص گفت و گویش با روزنامه نگاران مجله اشپیگل داده و گفته است: «در پاسخ به برخی انتقادات آنها من گفتم شما به تازگی از زیر نفوذ نازیها بیرون آمدید اما ما سال هاست زیر فشار مستقیم نازی های پهلوی هستیم. به زن ها جلوی چشم شوهرانشان تجاوز شده، سیگار را با دست بچه ۳ ساله خاموش کردند و هزاران جنایت دیگر. گفتم ۳۰ سال اینها در کشور ما آدم کشتند اما در دادگاه های انقلابی و با روش های اسلامی و کاملا عادلانه محاکمه شدند.»
او در بخشی دیگر از صحبت هایش خطاب به روزنامه نگاران مجله اشپیگل به ماجرای سوزاندن امیرمختار کریم پور شیرازی، روزنامه نگار مبارز اشاره می کند:«تعریف می کنند که فیلم سوزاندن کریم پور، همکار شما، به عنوان تفریح بارها وبارها مورد تماشای شاه سابق و اطرافیانش قرار گرفته است.»
قتل عام خانوادگی؛ وقتی برای گرفتن اعتراف برادر را جلوی خواهر شکنجه کردند
قتل عام خانوادگی پرده ای دیگر از جنایت های خاندان پهلوی است و حذف فیزیکی ۴ تن از اعضای خانواده بازرگان یکی از مصادیق این قتل عام. منصور بازرگان که پس از ۷ سال و نیم از زندان آزاد شده بود، شرح کوتاهی از ماجرا را در اختیار کیهان گذاشت. توضیحات او در روزنامه کیهان مورخ ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ منتشرشد. او در بخشی از مصاحبه به ترفندهای ساواک اشاره می کند؛ «همسرم فاطمه امینی که دبیر دبیرستان رفاه تهران بود در ۱۶ اسفند ۵۳ در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد. چند وقت بعد، ساواک یک خبر جعلی به روزنامه ها داد و اعلام کرد که جسد او در کوهستان پیدا شده است. هنگامی که برادرش برای تحویل جسد مراجعه کرد دستگیر و مشخص شد که فاطمه امینی که در آن زمان ۳۰ سال داشت زیر شکنجه شهید شده است. فاطمه امینی نخستین زن مجاهد بود که در زیر شکنجه به شهادت رسید. ماموران ساواک برای آنکه بتوانند از او اعتراف بگیرند برادرش "مرتضی امینی" را دستگیر کردند و خواهر و برادر را جلو یکدیگر شکنجه کردند. شکنجه های فاطمه ۵ ماه ادامه داشت و در این مدت تمام بدن او را سوزاندند. طوری که نخاع او از شدت سوختگی آسیب دید و فلج شد.»
گزارش روزنامه کیهان از کشتار خانوادگی مخالفان شاه - ۲۷ بهمن ۱۳۵۷
جالب آنکه بعد از شهادت فاطمه امینی، برادرش مرتضی امینی را تا دوسال در سلول انفرادی نگهداشتند تا نتواند شکنجه های خواهرش را به دیگران بازگو کند.
«یکی دیگر از برادران فاطمه امینی به نام "عبدالله امینی" که ۲۸ سال داشت در مرداد ۵۴ دستگیر شد و ساواک می گوید که اعدام شده است. ولی این خبر هیچ وقت رسما اعلام نشده است. پدر خانواده امینی بعد از شنیدن شکنجه ها و شهادت فرزندانش سکته و فوت کرد.»
در این گزارش نوشته شده است که خواهر منصور بازرگان به نام هایده حوری بازرگان هم سرنوشت نامعلومی داشت. اما شواهد به دست آمده نشان داد که او هم شهید شده است.