به گزارش حلقه وصل، چند سالی است خالقان شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام با مدد از تعداد کاربرانشان، برای خود القابی مانند رهبر کشور اینستاگرام، تلگرام یا حتی رهبر بزرگترین کشور جهان! را انتخاب کردهاند. جالب است؛ رهبری کشورهای مجازی جهان! کشورهایی که سرعت انتشار اخبار و اطلاعات در جهان را چندین برابر کردهاند. تقریباً خبری نیست که منتشر نکنند و معتقدند با وجودشان چیزی در جهان پنهان نمیماند. البته این شبکهها، کاربریهای غیرخبری متنوعی هم دارند که موضوع این بحث نیست.
خوب برای ما، بد برای دشمن
خبر امروز گلولهای است که خشاب سلاح جنگ رسانهای کشورها را پرکرده است. این روزها کشورها پیش از آنکه باهم بجنگند در «جغرافیای رسانه» و «جنگ روایتها» باهم میجنگند. بسیاری از تحلیلگران نظامی و سیاسی معتقدند اصلیترین جنگ آمریکا در عراق، جنگ «ابزار قدرت رسانه» است. تاکتیک «خبر خوب برای ما و خبر بد برای دشمن» این روزها از پرکاربردترین قاعدههای جنگ رسانهای است که غرب استفاده میکند.
حالا در این جنگ تنبهتن و نامرئی، چنین تفکر رسانهای با خوانندگان و شنوندگان خبر، امنوامان کجاست و باید چه کرد؟ «سواد رسانهای» و «شناخت خبری از خود» بهترین قاعدهای است که میتوان بکار برد. باید آگاهانه خبر بخوانیم و فنهای مراقبت از خود در برابر اخبار بد، شامل اخبار منفی واقعی، اخبار جعلی یا بهاصطلاح فیک و شایعات را بلد باشیم. این مطلب با همین هدف تهیهشده است.
از سهم تا هزینه
خبر فقط به رسانه و خبرنگار مربوط نیست. «سهم» مخاطب اخبار هم فقط خواندن، شنیدن و احتمالاً بازنشر آن نیست. گاهی این سهم، سیر نزولی میگیرد و به «هزینه» تبدیل میشود. واضحتر؛ اخباری جعلی و نادرست منتشر میشود که میخوانیم، بیخبر از دروغ، ساختگی و مهندسیشده بودن، آن را بازنشر میکنیم. اخباری که غالباً بار منفی دارند، «یأس» و «ناامیدی»، «ترس» و «نگرانی» را القا میکند. «شادی»، «خودباوری» و «امید» را کمرنگ میکنند.
بنگاههای خبری «جعلی» و به عبارت بینالمللی «فیک نیوز»ها به بهانه یک ترفند همیشگی، «تکذیب خبر» تمام مسئولیتهای آن را از دوش خود برمیدارند. تاوان اصلی را مخاطبان میپردازند. کلمه بنگاه به تعمد انتخابشده است؛ این رسانهها «کسب سود» و «منفعت» را مقدم بر «رسالت خبر» میدانند.
چرا، پاسخ چرا؟
رسانههای حرفهای هم «درآمد» نیروهای خود را از طریق کار در حوزه خبر تأمین میکنند اما اینجا یک تفاوت وجود دارد؛ بهاندازه تفاوت «سود» و «درآمد». این روزها که گویی جهان حقیقی در سیطره و فرع بر دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی قرارگرفته است، فیکنیوزها عرصه قابلتوجهی پیداکردهاند؛ معمولاً هم با مأموریت پمپاژ دروغ و اخبار منفی جهتدهی شده. از کجا باید متوجه شویم، خبری که میخوانیم راست است یا دروغ، خوب است یا بد؟ اصلاً چرا باید به این موضوع فکر کنیم؟ شغل و دغدغه ما چیز دیگری است و شاید این مسائل، کاملاً صنفی باشد و مربوط به اهالی دنیای خبر.
در امپراتوری رسانهها، خیلی وقت است که جنگ شروعشده. ما بیلباس رزم این وسط چه میکنیم؟ زخم برنمیداریم؟ چرا باید بگذاریم یک رسانه یا سیل اخبار منفی روح و روانمان را خراب کند؟ چرا اخبار خوب آنقدر کم شده؟ اصلاً برای چه بعضی خبرهای دروغ اجازه انتشار دارند؟ این سؤالها شاید پاسخ مناسبی به پرسش «چرا باید درباره خبر بدانیم؟» باشد.
درآمد نجومی فیک نیوزها
اخبار جعلی چه سودی برای ما دارد و چه سودی برای منتشرکننده آن؟ فرض کنیم سهم ناشر هیچ است. اگر ما بودیم، راضی میشدیم یک کار بیمنفعت و بیمحتوا را با چنین پشتکاری ادامه دهیم؟ تهیه و انتشار اخبار، شغل این افراد است پس مخارجشان از کجا تأمین میشود؟ هر کلیک، بازدید، نوشتن نظر و بازنشر مطلب توسط ما سبب میشود آن سایت پربازدید شود. ما ناخواسته این جورچین را کامل کردهایم؛ چه جایی بهتر از یک سایت پربازدید برای تبلیغات؟ موضوعی که معمولاً دستکم گرفته میشود. سایتهای اخبار فیک در دنیا از همین تبلیغات درآمدهای نجومی و هنگفت دارند؛ درآمدی که با کلیکهای ما به جیب میزنند،«جیببری زرد». «لوموند» دراینباره به درآمد تبلیغاتی ۲۱۲ میلیون یورویی فیک نیوزها و قدرت به هم زدن روند انتخابات توسط آنها اشاره میکند.
رئیسجمهور نمیشد اگر...
اخبار فیک منفی و مثبت گاه چهبسا برای منفعت و مقاصد سیاسی «سفارشدهندگان» منتشر میشود. این اخبار با ابزار شبکههای اجتماعی، پا را فراتر از خبرسازی زرد گذاشته و آینده سیاسی کشورها را تغییر میدهند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا درباره علت موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری به واضحترین شکل ممکن میگوید: «بدون کمک توییتر هرگز رئیسجمهور نمیشدم!» منابعی هم از افزایش چشمگیر فیک نیوزها و اخبار جعلی در دنیا پس از سال ۲۰۱۵ گفتهاند؛ با اشاره به رقابت انتخاباتی هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ. در دنیای این اخبار و ابزارها، آگاهانه خبر خواندن و مدیریت «دریافتهای رسانهای»، بهترین شیوه برای در امان ماندن از خطاست.
جامعه دروغ؛ جامعه جاهل است
آیتالله جوادی آملی هم در سخنرانی درباره نقش رسانهها و پرهیز از نشر دروغ، آن را مسئولیتی الهی مطرح میکند و میگوید: «دروغ جامع را ناامن میکند. جامعهای که دروغ میگوید یا به دروغ اکتفا میکند، جامعه جاهل است. جامعهای که طبق آیه ۴۲ سوره بقره اعتماد از آن میرود.»
دزدی در ایران کمتر از انگلیس
«ابراهیم رضایی»، دانشجوی دکترای علوم ارتباطات در رساله دکترایش؛ «طراحی مدل خبر خوب بر اساس منافع و ارزشهای ملی و اسلامی در رسانهها» به نتایج خوبی رسیده است: «بر اساس پژوهشی، سرقت منزل به ازای هر هزار منزل در کشورهای مختلف جالب است. در ایران ۵، انگلیس ۲۰ و استرالیا ۲۵ منزل است اما میزان احساس امنیت شهروندان ایرانی نسبت به این دو کشور رقم پایینتری است که نشان میدهد این مسئله به فضای روانی و رسانهای کشور برمیگردد.»
او درباره اخبار آمریکا میگوید: «باوجود حادثههای تیراندازی زیاد در آمریکا، یک عکس از خون و تصاویر منزجرکننده، منتشر نمیشود. همچنین در آتشسوزی کالیفرنیا تصویری از اجساد حیوانات و عکسی پمپاژ کننده یأس منتشر نشد. بلکه به جنبه آموزش، هدایتگری و اطلاعرسانی مردم تمرکز شد. آنها نیروهای خدمات رسان بحران را تضعیف نمیکردند.»
او جمله جالبی هم درباره بهای خبر میگوید: «خبر، ارزشمندترین و گرانترین تولید هر رسانه است.» پس خبر سرمایه هر جامعه است و سواد رسانهای کمک میکند «سرمایهداری رسانهای» را یاد بگیریم.
خوب هم بازتاب میخواهد
در روزنامهنگاری سازنده فقط قرار نیست خبرهای خوب بازتاب داشته باشند. اگر چنین بود با ماهیت خبر و کار رسانه تعارض داشت. نمیتوان اخبار منفی را سانسور کرد و پوشش نداد فقط به این دلیل که ممکن است تأثیر منفی بر روحیه اجتماع بگذارد. روزنامهنگاری سازنده راوی اخبار منفی هم هست اما بهنحویکه حتی در همان اتفاق هم به جنبههای مثبت اشاره شود. برای مثال در پوشش اخبار سیل، علاوه بر بیان آسیبها افزایش ذخایر آب، کمکهای مردمی، تصاویر و گفتههای امدادگرانی که برای کمک آمدهاند، نادیده گرفته نمیشود. این موضوع کمک میکند، جمله معروف رسانههای غربی که نظریهای نانوشته است، ماهیت خود را از دست بدهد: Bad News Sells Better Than Good News؛ اخبار بد بهتر از اخبار خوب فروخته میشود.
خبر بد، خوب نمیفروشد!
سهم به اشتراک گذاشتن اخبار خوب نسبت به بقیه خبرها بیشتر است. این را آمارهای «هافینگتون پست»، رسانه مشهور آمریکایی میگوید که یک بخش ویژه به «خبر خوب» اختصاص داده. مؤسس این رسانه، «آریانا هافینگتون» گفته که مخاطبان، اخبار خوب آنها را به میزان دو برابر یک مقاله معمولی این رسانه اشتراک میگذارند. آنها معتقدند این فقط به کمک به بازنشر این مطالب منتهی نشده است. در قسمت نظر خوانندگان هم جملات امیدبخش دیده شده است. افرادی که تصمیم گرفتهاند با خواندن آن خبر، امیدوار و پرتلاش زندگی کنند یا راهکار ارائه دادهاند.
باید باسواد شویم
جهان پر است از خوب و بد، غم و شادی. تا بوده همین بوده. چیز جدید و عجیبی نیست. اما نه! ظاهراً چیز عجیبی است. این همان تفاوت دنیای مسلط بر خبر و رسانه با جهان تحت سلطه رسانه است. همین، جور دیگر نشان دادن و روایت کردنها. ما هرروز بمباران میشویم. زیر آوار میمانیم. در سیل، دار و ندارمان را از دست میدهیم. در تصادف میمیریم. به فقر مهلک میرسیم. گرسنه میمیریم. از ترس قلبمان میایستد. خودمان اما خبر نداریم یعنی بعضی رسانهها و اخبار نمیخواهند بگذارند که باخبر شویم. رسانههایی که ما را زیر آوار یأس اخبار، تنها رها میکنند و ماشین اخبار دروغشان هرروز صدبار از روی ما رد میشود. دنیا بهاندازه شادیهایش غم هم داشته و دارد اما چرا سیاهیهایش به ما رسیده است؟ این همان سؤالی است که جهان غرب را به فکر روزنامهنگاری و خبرنگاری «سازنده» انداخته. شیوهای که تمرکز رسانهها را از اخبار منفی به اخبار خوب، امیدوارکننده و انگیزهبخش رسانده است.در کشور ما هم البته بخش خبرخوب بهعنوان یک ضرورت تابآوری، امیدواری و سازندگی در رسانهها کار خود را آغاز کرده.
حالا باید دید چهکاری از ما بهعنوان مخاطب ساخته است. سواد رسانهای کاربردی چیست؟ چطور میتوانیم بیآنکه خودمان را از شنیدن خبر تحریم کنیم، بهترین و درستترین خبرها را بخوانیم، بشنویم و منتشر کنیم؟
ذائقه خود را بشناسیم
عادات خبری خود را مدیریت کنیم فقط اخبار منفی نخوانیم چون زمان بیشتری در ذهن میماند. برای کاهش تأثیر آن به ازای هر خبر بد، دستکم یک یا دو خبر خوب بخوانیم. به شناخت خبری از خود برسیم. اخباری که تأثیر بد یا انگیزشی روی ما دارد را بشناسیم. اگر خبری منفی حال ما را بد کرده حتماً از جستجو درباره اخبار خوب موردعلاقه غافل نشویم. این کار ذهن و ناخودآگاه ما را از آثار مخرب اخبار منفی سبک و پاک میکند.
ترس؛ بدتر از واقعیت
این روزها بیشتر اخبار منفی جهان از جنس سیاسی و اقتصادیاند که تأثیر مستقیمی بر زندگی ما دارند اما این اتفاقها به همان اندازه که هراسان میشویم، وحشتناک نیست. شاید بد نباشد ازجمله معروف روانشناسان کمک بگیریم. اینکه ترس از چیزی بدتر از خود آن است. اگر فکر میکنیم این جهان دیگر جای زندگی نیست. همهچیز، هرروز بد و تلختر میشود. اگر با حسرت به گذشته چنگ میزنیم با نگرانی زمان حال را میگذرانیم و برنامهای برای آینده نداریم و میترسیم به اخبار گوش کنیم، این همان اثر اخبار منفی است.
ما هم مقصریم
شاید رسانهها را مقصر اول این احوال خودمان بدانیم اما ماهیت رسانه، انعکاس و انتشار صادقانه انواع اخبار است. اگر نگوییم مقصر، مؤثر اصلی ماییم؛ اخبار منفی را بیش از اخبار خوب دنبال میکنیم. صحت اخبار را بررسی نمیکنیم. آنقدر که دغدغه بارگذاری عکس در اینستاگرام را داریم، نشانههای اخبار دروغ و رسانههای فیک را نمیشناسیم. رسانهها هم باید مسئولیت خود در برابر سلامت روان جامعه را ایفا کنند. فقط بر اخبار منفی تمرکز نکنند. رسانههای منصف، جدول چینش و مهندسی خبر دارند. اخبار بد را با اخبار خوب پوشش میدهند.
بازتاب حمله مغول!
در دنیایی زندگی میکنیم که نسبت به گذشته، اخبار منفی کمتری دارد اما اخبار منفی آن بیشتر بازنشر میشود. این نکته بسیار مهمی است. موضوعی که باعث شده فکر کنیم جهان روزبهروز بدتر میشود و جای امیدواری نیست. مستند، میتوان ادعا کرد در این دوره بشر بهداشت، سلامت، خوراک، پوشاک و رفاه بهتری دارد. در جهانی که رسانهها امپراتوری میکنند اما همهچیز تحت تأثیر اخبار است. در جهان امروز، خبری از طاعون، وبا، مرگ، خفگی نوزادان در خواب، جنگهای قومی و قبیلهای نیست. حالا فکر کنیم در ماجرایی مثل حمله مغول، جنگهای صلیبی و جهانی، اگر رسانهها مثل حالا حضور و قدرت داشتند چه میشد؟
فرصت هضم نداریم
سال ۱۹۹۷ مطالعهای درباره تأثیر اخبار منفی انجام شد. سه خبر ۱۴دقیقهای غیر مرتبط تهیه شد. یکی کاملاً منفی، دیگری کاملاً مثبت و یک خبر خنثی. خوانندگان خبر منفی نسبت به خوانندگان دو خبر دیگر نگرانتر بودند. بعد، از شرکتکنندگان خواستند بگویند که اصلیترین نگرانیشان در همان لحظه چیست؟ خوانندگانی که خبر منفی را تماشا کرده بودند، نگرانی خود را بزرگتر و ترسناکتر ازآنچه در واقعیت بود، میدیدند. اخبار بد این روزها از نقاط مختلف جهان بهواسطه فضای مجازی در کمترین زمان به ما میرسد. ذهن ما این اخبار را نجویده، قورت میدهد و فرصت هضم اخبار را نداریم. غافل از اینکه ناخودآگاه ما درگیر میشود.
بیاعتنایی به جعلیها
اعتنا نکردن به اخبار جعلی از مهارتهای لازم برای حضور در فضای مجازی است. فریب ترفندهای تیتر را نخوریم. از موتور جستجو برای صحتسنجی استفاده و با منابع دیگر مقایسه کنیم. برای به اشتراک گذاشتن اخبار عجله نکنیم. اطرافیان را هم تشویق کنیم همین کار را انجام دهند. درباره اخبار منفی هم هر خبر منفی را سریع باور نکنیم. منبع و تاریخ انتشار را بررسی کنیم. احتمال فیک بودن را در نظر بگیریم. اگر خبر صحیح بود، مهارت کمتر صحبت کردن درباره اخبار منفی را تمرین کنیم. اطلاعات دیگران هم معمولاً کمی بیشتر یا کمتر از ماست پس بهجای دامن زدن ناخواسته به جو منفی، دربارهاش تحقیق و به جنبههای مثبت آنهم فکر کنیم. «گوگل»، «فیس بوک» و «توییتر» مدعیاند بارها تلاش کردهاند اخبار فیک در اینترنت مشخص و قابلشناسایی شود اما ظاهراً نرمافزاری که بتواند این کار را نجام دهد، وجود ندارد و تشخیص سخت است. پس باید روی خود حساب کنیم.
قوی شدن با دو جمله
ما بر مبنای شرحی ناقص، برداشتهای کامل و تلخی از یک خبر منفی میکنیم. برای مثال اگر خبر یک دزدی خانوادگی و قتل را بخوانیم، خواهناخواه آن را تعمیم به احوال عمومی جامعه میدهیم. این آسیبپذیری ما در برابر اخبار منفی یا رفتاری مبتنی بر «غریزه بقا» است که سعی میکنیم با توجه به هشدارها خودمان را حفظ کنیم. باید اخبار را بشنویم و این جمله را هم تمرین کنیم: «شاید برای ما اتفاق نیافتد!» یا این جمله: «امروز کدام خبرخوب را خواندم.» این، آسیب پذیری ما را در برابر اخبار منفی کم میکند. ذهن ما آگاه و قوی می شود.
دروغ برای نشنیدن راست
اخبار جعلی یا واقعیت ندارند یا طوری با دروغ و اشتباه مخلوط میشوند که عینیت خود را از دست میدهند. احتمالاً واژه خبرنگاری زرد را شنیدهاید. در رسانههایی که از این اخبار استفاده میکنند، هدف معمولاً دور کردن ذهن مخاطب از واقعیت یا منحرف کردن افکار عمومی است. تأمین سود، مهمترین دلیلی است که تهیهکنندگان این اخبار دنبال میکنند. سودهای آشکار و پنهان این اخبار برای صاحبان منافع آن اولویت دارد. البته گاهی این اخبار صرفاً برای این تولید میشوند که اخبار صحیح را ضعیف جلوه دهند. اخبار جعلی نهتنها سودی برای جامعه ندارند که هزینه و زحمت رسانههای متعهد را هم بیشتر میکنند.
شایعات هم مدرن شد
فکر کنید یک خبر جعلی با این عنوان که قیمت بلیت قطار چند برابر میشود، منتشر شود. در چنین حالتی مسافرانی که برای سفر با قطار برنامهریزی کردهاند، شوکه میشوند. خبر میچرخد. رسانهای که قرار بود اخبار اتفاقهای خوب دیگر از همین حوزه را منتشر کند باید جعلی بودن این خبر را در اولویت قرار دهد. این موضوع بهجایی رسیده که حالا بسیاری از رسانهها گزینهای در قالب بررسی واقعیت تا شایعه راهاندازی کردهاند. عجیب اما تأملبرانگیز اینکه فیکها در برخی کشورها سایت آنچنانی و رسمی دارند. اگر ساده نگاه کنیم، اخبار فیک همان شایعههای جهان سنتی است که دهانبهدهان میچرخید که حالا رنگ و لعاب مدرنیته به خود گرفته است. سرعت و وسعت انتشار، از آن شایعهها سلاحی میسازد که اگر جامعه آگاه پاسخگو نباشد، حتی خودش را حقیقت جا میزند.
معکوس نمای تهاجمی
خبر جعلی فقط وقت مخاطب را نمیگیرد. واقعیت را وارونه جلوه میدهد. گاه ازطریق جنگ روانی با ابزار کلمات چنان قدرتی دارند که پیروزیهای بزرگ را شکست وانمود کنند و از شکستها در جهت منافع سرمایهگذاران خود، پیروزی ترسیم کنند. البته این فقط مربوط به پایگاههای خبری فیک نیست. رسانههای موضع دار و وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی غرب معمولاً از این شیوه خبرنگاری «تهاجمی» استفاده میکنند.
کلمه بازی ممنوع!
یکی از شیوههای تحریف افکار عمومی در رسانههای موضعدار یا فیک، «بازی با واژه» است. تغییر در واژههای تخصصی که در بسیاری از موارد مخاطبان به آن توجه نمیکنند یا سررشتهای ندارند. مثال؛ برخی رسانههای غربی درباره سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا واژه پهپاد «تجسسی» را بهجای «جاسوسی» استفاده کردند. در برخی موارد هم واژهها کنار هم چیده میشود تا غیرمستقیم ذهن مخاطب آماده شود و برداشتی را داشته باشد که هدف نهایی نویسنده است. راه مقابله چیست؟ منطقی خواندن، کنترل احساسات و صرفنظر از جزئیات غیرضروری این خبرها. موقع خواندن این اخبار از خودمان بپرسیم: آیا این خبر از کسی دفاع کرد؟
۷۰ درصد بیشتر
طبق نتایج پژوهش یازدهساله موسسه تکنولوژی ماساچوست روی ۱۲۶ هزار فیک نیوز، بازنشر اخبار غیرموثق نسبت به اخبار واقعی ۷۰درصد بیشتر است، این را آمارها میگوید؛ دلیل؟ عنصری به نام جذابیت. این خبرها معمولاً با رویکرد کنجکاویبرانگیز تنظیم میشوند. به تجربه و تحقیق مشخصشده که چه اخباری برای مخاطبان جذاب است. کلیدواژههای پرکاربرد موتورهای جستجوگر چیست؟ این واژهها و واژههای پر کاربرد روز مثلاً «ویروس کرونا» برای جذب مخاطب در تیتر و چند خط نخست خبر استفاده میشود.
تردستی با عکس
دیدن یک شکوفه گل در دستان سیاه کارگر معدن زغالسنگ یا لبخند بر لب یک فقیر، از جذابترین عکسهای جهان است. جمله جالبی از یک عکاس موفق هست که: خنده کودکی فقیر در عکس، خیرهکنندهتر از تاج شاهان است.
این، همان هنر خوب و زیبا دیدن است. این روزها رسانهها از تصاویر دور از تنش استفاده میکنند تا مخاطبان خود را حفظ کنند. اجازه عکاسی از وقایع منفی را ندارند و عکس منفی فقط از نمایی کلی و کنترل شده منتشر میشود. درحالیکه برخی رسانههای غربی از مردم دیگر کشورها میخواهند تصاویر خشونت، درگیری و بلایای کشورشان را برای آنها ارسال کنند تا منتشر کنند!
در عوض، بحرانهای خود را با موشنگرافیک، تصاویر تزئینی، گرافیکی و مصاحبه منتشر میکنند. عکسهای تزئینی و طرحها همچنان در رسانههای غرب کاربرد زیادی دارد. ما چه کنیم؟ اخباری که عکس و ویدئو خشن دارند، دنبال نکنیم. به همین سادگی!
زندگی زیباست
هر زمستان، بهاری هم دارد. شاید این مثل خوبی باشد برای اینکه در بدترین خبرها هم میتوان رد پای خبری خوب را پیدا کرد. البته این موضوع برای ما غریبه نیست و شاعران ما از «دیده زیبا بین» سرودهاند مانند این شعر شهرام محمدی که:
زندگی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـی در کوچهباغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکسـت
یا شعری دیگر از شاعر معاصر «هوشنگ ابتهاج» که:
زندگی زیباست ای زیباپسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند