به گزارش حلقه وصل، «عبدالله گنجی»در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
وقتی رئیسجمهور امریکا ایران را به نابودی مراکز فرهنگی تهدید میکند معلوم نیست فکر هم کرده است یا صرفاً مانند صدها گزاره بیحساب و کتابی که تاکنون گفته است باید دیگران بیایند و مالهکشی روی حرفهای او را انجام دهند. اما در بازگشت ترامپ از استراحتگاه خود در هواپیما دوباره خبرنگاران درباره حمله به مراکز فرهنگی ایران از او سؤال کردند و او مجدداً بر حرف اولیه اصرار کرد. این پدیده نادر در منازعات جهانی به چه مفهوم است و چرا در حالی که ایران مشکل اصلیاش در حوزه اقتصاد است او حوزه فرهنگ را تهدید میکند؟ برای این شکرخواری وی دلایل متعددی میتوان شمرد.
۱- تقریباً همه دولتمردان امریکا در ۴۰ سال گذشته قدمت و تمدن ایران را یادآور شدهاند و آن را میفهمند، اما در عین اینکه خود را ابرقدرت اول جهان میدانند از بیریشگی امریکا رنج میبرند. از اینکه ریشه تمدن غرب هم نیستند، احساس کوچکی میکنند بهرغم قدرت بدون تهذیبی که دارند احساس خفت میکنند که فرزند متأخر انگلیس هستند. تهدید مراکز فرهنگی ایران یعنی فوران عقده حقارت امریکا در مواجهه با یک ملت با ریشه. این بیریشگی آنقدر برجسته است که ترامپ چندی پیش که درصدد القای همسویی با اروپا بود گفت ما از قدیم با تمدن یونان همکاری میکردیم. او شاخص انسجامبخش ایرانیان را فرهنگ آن میداند و آنچه ملت ایران را منسجم و یکپارچه کرده است را دریافتهاند. به همین دلیل ابایی ندارد که «ملت تروریست» را چند بار تکرار کند. بهزعم او اگر دولت ایران تروریست است به خاطر ماهیت این ملت است و ناخودآگاه یگانگی ملت و حاکمیت را اعتراف میکند.
۲- ممکن است طرح این موضوع برای فریب باشد تا ایران به جای حفاظت حداکثری از مراکز اقتصادی خود در روز حادثه، بر مراکز فرهنگی تمرکز کند. آنگاه دست آنان برای حمله به زیرساختهای اقتصادی کشور باز باشد. اما روحیه تجاری ترامپ به او یادآور میشود که حمله به مراکز فرهنگی مانع از بههمریختگی بازارهای انرژی جهان میشود. او میداند که حمله به مراکز نفت و گاز ایران و پاسخ متقابل ایران اقتصاد اروپا و قیمت انرژی را افسانهای خواهد کرد و شاید به این دلیل از جنگ نظامی در حوزه اقتصادی صرفنظر میکند. او متوجه است که برای ایرانیان هویت مهمتر از شکم است و حفظ شناسنامه ایران مهمتر از نابودی تکنولوژیهای تولید ثروت است.
۳- پس از تدبیر دولت در حذف ویزا با چین، اعلام شد که ورود گردشگران چینی به ایران سه تا پنج برابر شده است. احتمالاً ارزیابی ترامپ این است که ایران با این تدابیر جایگزینی برای نفت تعبیه نموده و روشی مستتر برای دور زدن تحریم ارزی پیدا کرده است؛ بنابراین تهدید مراکز فرهنگی میتواند با هدف پیشگیری از ورود گردشگران خارجی به ایران یا مقابله با درآمد ارزی ایران در این حوزه باشد، چراکه این درآمد ارزی ناکامی امریکا برای تسلیم ایران را میتواند رقم بزند.
۴- ممکن است اندیشکدههای امریکایی به ترامپ فهمانده باشند که فرهنگ و مکتب ایرانیان به صورتی است که با ادبیاتی مانند «رمضان»، «شعب ابیطالب» و بستن «سنگ طاقتزا برشکم» آشنا هستند و بین دوگانه ذلت- عزت، به خاطر شکم تن به ذلت نخواهند داد، اما ریشه این بینش مکتبی را در فرهنگ و مناسک مذهبی ایران میدانند. حرم امام رضا با دهها میلیون زائر، جمکران یا مراکز تمدنی حکومتهای شیعی همچون آثار تبریز، قزوین و اصفهان را عامل انسجامبخش میدانند. احتمالاً به ترامپ گفتهاند در ایران عناصر فرهنگی و گفتمانی وجود دارد که ۵۰۰ سال است ایران را یکپارچه نگه داشته است؛ بنابراین عناصر وحدتساز و هویتبخش ایران به مثابه عقده حقارت در گلوی دولتمردان امریکا گیر کرده است. برای فهم این مهم کافی است این را هم اضافه کنیم که رئیسجمهور امریکا یک ناسیونالیست نژادپرست است، اما برای این هویت خود ریشه نمییابد، بنابراین ریشه دیگران را هم تحمل نمیکند. تهدید فرهنگ و تمدن ایران علقه تجزیه ایران را لو میدهد که باید همه ایرانیان نسبت به آن حساس باشند. فراموش نکنیم که فقط داعش نبود که ظاهر قبور پیامبران در موصل یا مقبره حضرت سکینه بنت علی (ع) در درعا را نابود کرد. رئیسجمهور امریکا پدر داعش و یک عنصر ضد فرهنگی است.