به گزارش حلقه وصل، براساس پیشبینیهای مراکز معتبر بینالمللی، گاز طبیعی مؤثرترین نقش را در آینده انرژی جهان ایفا خواهد کرد. از آنجا که ایران دارای بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان است؛ این منبع انرژی میتواند بهعنوان مزیت اصلی ایران در عرصه داخلی و بینالمللی مورد توجه قرار گیرد.
در این میان یکی از گزینههای پیش روی کشور برای تخصیص گاز طبیعی، صادرات این منبع انرژی است. با توجه به اینکه صادرات گاز علاوهبر منافع اقتصادی، دارای منافع سیاسی ـ امنیتی فراوانی برای کشور است، تعیین مقاصد و روش صادراتی گاز، همواره یکی از مسائل اصلی پیش روی حوزه انرژی کشور بوده است.
هدف اصلی این گزارش مقایسه بین دو روش اصلی صادرات گاز (خط لوله و LNG) برمبنای تحلیل اقتصادی و ژئوپلتیک و تعیین مطلوبترین روش صادراتی برای ایران است.
تحلیل اقتصادی: بهمنظور تعیین اقتصادیترین بازارهای صادراتی گاز ایران، ابتدا هزینه صادرات گاز به دو روش خط لوله و LNG برحسب مسافت هر بازار محاسبه شده است. بر این مبنا نقطه سر به سر هزینههای این دو روش 4000 کیلومتر بهدست آمده است.
با رسم هزینههای خط لوله و LNG نسبت به مسافت انتقال، نمودار زیر حاصل میشود. همانطور که نمودار نشان میدهد در مسافتهای کوتاهتر، بهدلیل کمتر بودن هزینه سرمایه اولیه مورد نیاز برای احداث خط لوله، انتقال گاز به این روش اقتصادیتر است. در مقابل، LNG در ابتدا هزینه سرمایهگذاری بالاتری نیاز دارد؛ اما بهدلیل حمل این محصول بهوسیله کشتی، با افزایش مسافت، هزینههای انتقال آن نرخ افزایش کمی دارد. بنابراین در یک مسافت خاص، هزینه انتقال گاز به هر دو روش با هم برابر میشود که این مسافت را نقطه سربهسر اقتصادی مینامند. مطابق نمودار زیر در سناریوی متوسط هزینه سرمایه اولیه LNG (1000 دلار بر تناژ سالانه)، این نقطه سر به سر در فاصله حدود 4000 کیلومتر قرار دارد.
با توجه به مقایسه اقتصادی صادرات گاز به روش خط لوله و LNG، نکات زیر قابل تامل است:
1. در مورد قیمت گاز صادراتی میتوان تحلیل زیر را ارائه کرد:
الف) در قیمتهای پایین نفت (زیر 50 دلار): در فواصل بالای 3000 کیلومتر، صادرات گاز (خط لوله یا LNG) گزینه مطلوبی برای کشور از لحاظ اقتصادی نیست؛ چراکه سود خالص صادرات هر مترمکعب گاز حداکثر 8 سنت و در بیشتر موارد صفر خواهد بود.
ب) در قیمتهای بالای نفت (بالای 100 دلار): در قیمتهای بالای نفت، سود خالص حاصل از صادرات گاز افزایش مییابد و بنابراین صادرات گاز در قیمتهای بالای نفت بهویژه به بازار منطقه و شرق آسیا اقتصادیتر است.
2. اقتصادیترین بازار صادرات گاز برای ایران، بازار گاز منطقه بهدلیل نزدیکی جغرافیایی و در نتیجه کاهش هزینههای انتقال است. پس از بازار گاز منطقه، بازار LNG شرق آسیا قرار دارد که دلیل اقتصادی بودن آن، خرید گاز به قیمت بالاتر توسط کشورهای این حوزه است.
3. اروپا و چین به لحاظ اقتصادی بازارهای مطلوبی برای صادرات گاز ایران نیستند. این موضوع بهویژه در قیمتهای `پایین نفت تشدید میشود؛ بهطوری که در قیمتهای پایین نفت (50 دلار و کمتر از آن)، صادرات گاز به اروپا (به روش خط لوله یا LNG) به لحاظ اقتصادی توجیه ندارد. این بحث در مورد چین کمی تفاوت دارد؛ چراکه قیمت خرید گاز در چین هنوز به تعادل نرسیده و در قراردادهای مختلف، تفاوتهای فاحش قیمتی مشاهده میشود. بهعنوان مثال قرارداد این کشور با قطر دارای قیمتی نزدیک به قیمت LNG ژاپن است در حالیکه قیمت قرارداد با استرالیا در محدوده بسیار پایین (15 سنت) قرار دارد. بنابراین در موضوع صادرات گاز به چین، فرمول قرارداد تعیینکننده خواهد بود.
از آنجا که بازار گاز طبیعی یک بازار منطقهای است؛ قیمت گاز طبیعی در بازارهای مختلف تفاوت زیادی دارد. بنابراین نقطه سر به سر هزینهها نمیتواند معیار مناسبی برای تعیین اقتصادیترین گزینههای صادرات گاز را مشخص کند. بر این اساس بایستی با کسر هزینه صادرات گاز به دو روش خط لوله و LNG از قیمت گاز در هر بازار، سود خالص حاصل از صادرات گاز به هر مقصد صادراتی تعیین شود. حال با مقایسه سود خالص حاصل از صادرات گاز به مقاصد مختلف، میتوان اقتصادیترین گزینههای صادرات گاز ایران را تعیین کرد.
نتایج نشان میدهد اقتصادیترین گزینه صادراتی ایران، صادرات گاز به روش خط لوله به بازار منطقه بهدلیل نزدیکی جغرافیایی و در نتیجه کاهش هزینههای صادرات و پس از آن صادرات به روش LNG به شرق آسیا بهدلیل قیمتهای بالای خرید گاز در این منطقه است.
تحلیل ژئوپلتیک: استفاده از هر یک از دو روش خط لوله و LNG برای صادرات گاز، تبعات ژئوپلتیکی خاصی را بهدنبال دارد که در سطح تعیین راهبرد صادراتی برای کشوری با ظرفیت صادراتی ایران، بسیار حائز اهمیت است. بهطور کلی صادرات گاز به روش خط لوله باعث حفظ و تقویت ساختار «منطقهای» بازار گاز و در مقابل، افزایش صادرات LNG موجب «جهانی شدن» بازار گاز میشود. جهانی شدن بازار گاز به نوبه خود تبعاتی را در سمت عرضه و تقاضای این منبع انرژی بهدنبال دارد؛ به نحوی که این موضوع موجب تأمین پایدار گاز (تأمین امنیت انرژی) برای کشورهای طرف تقاضا و کاهش قیمت گاز در سطح جهان میشود. بنابراین افزایش تجارت به روش LNG و به تبع آن جهانی شدن بازار گاز یک راهبرد مطلوب برای کشورهای طرف تقاضا است. با توجه به اینکه عمده کشورهای طرف تقاضا متحدان استراتژیک آمریکا هستند؛ آمریکا نیز بهشدت از جهانی شدن بازار گاز حمایت میکند و خود نیز بهدنبال ورود به جمع صادرکنندگان LNG برای ایجاد یک منبع تأمین پایدار این محصول برای متحدان خود در اروپا و شرق آسیا است.
این در حالی است که افزایش تجارت LNG در سمت عرضه اثرات معکوس به دنبال خواهد داشت، به نحوی که علاوهبر کاهش قیمت گاز صادراتی، باعث میشود امنیت عرضه و در نتیجه قدرت سیاسی این کشورها در تعامل با واردکنندگان گاز با چالش جدی مواجه شود. یکی از تبعات این موضوع بهویژه برای کشوری با مختصات سیاسی ایران، افزایش احتمال اعمال تحریم بر صادرات گاز (به روش LNG) است.
فارغ از بحث جهانی شدن بازار گاز، با توجه به موقعیت استراتژیک ایران در منطقه، تجارت (صادرات و واردات) گاز با کشورهای منطقه میتواند موجب شکل گیری یک بازار مؤثر منطقهای به محوریت ایران شود. این موضوع علاوهبر ایجاد وابستگی متقابل انرژی با کشورهای منطقه و تقویت امنیت ملی کشور، موجب اثرگذاری ایران بر قیمتگذاری این بازار و در نتیجه حداکثر کردن منافع اقتصادی کشور میشود.
با توجه به تحلیل اقتصادی و ژئوپلتیکی ارائه شده در گزارش، بهعنوان جمعبندی باید گفت ضروری است راهبرد صادراتی گاز کشور، تبدیل شدن به «هاب انرژی» منطقه باشد. راهکار دستیابی به این هدف، واردات حداکثری گاز از کشورهای ترکمنستان و آذربایجان و صادرات آن به کشورهای منطقه (کشورهای حوزه خلیج فارس، پاکستان، هند، عراق و ترکیه) به روش خط لوله است. همچنین در حال حاضر و با شرایط کنونی، بجز تکمیل طرح ایران LNG، صادرات گاز به روش LNG برای کشور توصیه نمیشود.