به گزارش حلقه وصل، مهدی جهان تیغی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
رای دادن کرباسچی به میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 88 در حالیکه مسئول ستاد و دست راست مهدی کروبی بود، بسیار خبرساز شد. کرباسچی گرچه بعدها تلاش زیادی کرد که اثبات کند به کروبی رای داده و نه میرحسین، ولی واقعیت این است که بسیاری معتقدند کرباسچی و دیگر اصلاح طلبان از اول نیز دلشان جایی دیگر بود و کروبی بیشتر بهانهای برای انجام کارهای دیگر در آن سال انتخابات بوده است.
از سوی دیگر اسحاق جهانگیری در حالیکه میزان قدرت سیاسی و اجرایی فعلی وی در دولت روحانی با دولت اصلاحات قابل قیاس نیست، گفته است که دولت خاتمی را بیشتر از دولت روحانی دوست دارد. این در حالیست که جهانگیری در دولت خاتمی تنها وزیر صنایع بود ولی در دولت روحانی از ابتدا تاکنون جایگاه معاون اول را داشته و هم نیم تنه سیاسی دولت روحانی محسوب میشود. ضمن اینکه برای جهانگیری و اصلاحات آنقدر حفظ و تدام دولت روحانی برای چهار سال دیگر مهم بود که او حتی در مناظرات ریاست جمهوری سال 96 مجبور شد به عنوان کاندیدای کمکی رئیس دولت تدبیر و امید ایفای نقش کند. البته به همین اینها اخبار قهر و نازهای جهانگیری از دولت و شخص حسن روحانی و همچنین خبر عباس عبدی از علاقه جهانگیری به استعفای روحانی -گرچه با تکذیب رسمی سخنگوی دولت نیز مواجه شده- را اضافه کنید.
اما بین رفتارهای دیروز کرباسچی با کروبی و رفتارهای امروز جهانگیری با روحانی شباهتهای جالبی وجود دارد. اصلاحطلبان هیچ وقت کروبی را در قامت یک رئیسجمهور نمیخواستند و وقتی هم که به صحنه آمد بیشتر تلاش کردند که از او استفاده انتخاباتی ببرند و به نوعی کنترلش کنند. اصلاحطلبان همچنین از همان روزهای اول گفتند که دولت روحانی رحم اجارهای است و اینک نیز که دولت تدبیر و امید ناکارآمدی و ناتوانایش داد مردم را درآورده است، می گویند، روحانی نه اصلاحطلب بوده و نه حتی به عنوان یک اصلاح طلب بدلی قبولش داشتهاند و از اول هم او تنها یک فرصت سیاسی برای اصلاح طلبان بوده است.
البته جهانگیری و کرباسچی هردو کارگزارانی هستند و نشان میدهند که اعضای این حزب چگونه در معادلات قدرت رفتار و در مواجه با افراد صاحب منصب و یا صاحب نفوذ در کشور چگونه فکر و نهایتا رفتار خواهند کرد. از سوی دیگر رفتار این دو کارگزارانی تنها نشانه روح خشن و ناجوانمرد قدرت طلبی نیست بلکه همزمان نمایانگر سیره هاشمی رفسنجانی نیز هستند. همان فردی که در مقاطع مختلف نشان داد که چگونه افراد و یا جریانات سیاسی در داخل کشور منجمله خود اصلاحات را تنها ابزاری برای رسیدن و یا ماندن در قدرت می دید. هاشمی از همان روز اول تاسیس کارگزاران هدفش ادامه ماندن در قدرت و بعد از آنهم گذاشتن کانالی از نفوذ همیشگی در جریان اصلاحات بود.
ولی تصور هم سرنوشت و هم وزن شدن با کروبی برای حسن روحانی دیگر شاگرد طراز اول کلاس سیاست ورزی هاشمی قطعا یک کابوس وحشتناک است. گرچه رفاقت با اصلاح طلبان عاقبتی بالاتر از این نیز عموما برای بسیاری نداشته است. با این وجود در ماههای آینده بیشتر مشخص خواهد شد که روحانی یا اصلاح طلبان کدامیک دیگری را به ته دره خواهند فرستاد و یا به رفاقت موقت، ریاکارانه و از سر قدرت طلبی خود ادامه خواهند داد. دور از ذهن هم نیست که در روزگاری نه چندان دور آنقدر با یکدیگر بجنگند تا هر دو خود را در سپهر سیاسی کشور نابود کنند.