
به گزارش حلقه وصل، آذرماه سال ۱۳۶۸، «غلامرضا قدسی مشهدی»، با دستانی پر از غزل و کولهباری از شعر متعهد و برگرفته از روحیه حقطلبی و انقلابی، چهره بر خاکی متبرک گذاشت و تا قیامت به پابوسی امام هشتم رفت.
یادداشت زیر یادبود این شاعر معاصر خراسانی است در سالگرد درگذشت او و انتشار پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب.
شاعری مبارز با شعری انقلابی
تیرماه سال ۱۳۰۴ هجری شمسی شاعری از نسل محمد جان قدسیِ مشهدی، شاعر برجسته عصر صفویه، در مشهد مقدس متولد شد: غلامرضا میرزاجانی معروف به غلامرضا قدسی مشهدی. او در شانزده سالگی اولین اشعارش را به دنیای واژهها آورد. اشعاری که در بطن خود، مژده ظهور چهرهای درخشان را به شعر فارسی میداد. پنج سال بعد از آغاز شاعری، یعنی سال ۱۳۲۵ به همراه دوستانش بنای انجمن ادبی فردوسی را گذاشت تا به یکی از محافل پررونق شعر معاصر در مشهد تبدیل شود. شاعران انجمن ادبی فردوسی، دوستدار سبک هندی و نکتهپردازیهای صائب تبریزی بودند.
امیری اسفندقه، شاعر برجسته کشورمان، درباره شعر قدسی که به اعتقاد او زبانی ساده و روان دارد، میگوید: شعر استاد قدسی در قالب غزل، آنهم نوعی خاص از غزل که به سبک هندی یا اصفهانی معروف است، زبانزد خاص و عام است. ایشان در کنار دوستان ارجمند خود، استاد محمد قهرمان و استاد ذبیحالله صاحبکار، تلاشهای بیشائبه و جوششهای نابی داشتند. در واقع میتوان گفت این مثلث در معرفی این قالب در عصر حاضر کاری کرد که از عهده کسی برنمیآمد.
قدسی نه در کنار شعر، بلکه به همراه و با شعر، به فعالیت سیاسی و حمایت از نهضتهای ملی و مذهبی پرداخت. او برای دفاع از سرزمین، هموطنان و اعتقاداتش، از شعر بهمثابه سلاحی کارا بهره گرفت. فعالیتهای او در حمایت از ملی شدن صنعت نفت و اشعار ضد استبدادیاش، از او شاعری مبارز ساخت.
آشنایی با رهبر معظم انقلاب
آیتالله خامنهای در دوران نوجوانی، شعرخوانی قدسی را در میتینگهایی که به مناسبت دفاع از نهضت ملی شدن صنعت نفت برگزار میشد، دیده و شعر ضداستعماری قدسی را در حمایت از ملی شدن صنعت نفت پسندیده بودند. بعدها ایشان در اثنای آماده کردن مدرسه نواب مشهد برای استقبال از علامه امینی، قدسی را دیدند و آن شعر را برایش خواند:
«شب با گل است و روز شود محو آفتاب/ خوشتر ز زندگانی شبنم ندیدهام»
و این سرآغاز دوستی رهبر معظم انقلاب و مرحوم قدسی میشود که باعث شد ایشان با انجمن ادبی فردوسی در مشهد نیز آشنا شوند. جلسات انجمن هفتهای یک شب و در منزل عبدالعلی نگارنده برگزار میشد. عده اعضای این جلسه هر چند اندک بود، اما تبحرشان در نقد و حلاجی شعر بیمانند بود. محدثی خراسانی از شاعران نامی مشهد درخصوص فعالیت ادبی رهبر معظم انقلاب در آن دوران معتقد است: حضور آیتالله خامنهای در مجامع و محافل ادبی خراسان، حضوری پررنگ و تأثیرگذار بوده و بیشترین دوستان ایشان را در مشهد، شاعران شکل میدادهاند. تأثیر کلام و جهتدهیهای ایشان بهگونهای بوده که بسیاری از شعرهای انقلابی و مذهبی و آیینی سروده شده توسط شاعران بلندآوازه خراسان در سالهای قبل از پیروزی انقلاب، مرهون این هدایتهاست.
امیری فیروزکوهی یکی از شاعران بزرگ معاصر همیشه از هوش آیتالله خامنهای در دریافت پیچیدگی و ظرایف و طرایف شعر (مخصوصاً شعر سبک هندی) با تحسین توأم با حیرت یاد میکرد و بارها به غلامرضا قدسی گفته بود: ایشان بزرگترین شعرشناس ایران است. رهبر انقلاب نیز درخصوص اشتیاق خود به این جلسات ادبی میگویند: «از قم که به مشهد میآمدم، برنامه را جوری ترتیب میدادم که جلسه آن هفته انجمن ادبی [فردوسی] را درک کنم.»
اما ایشان ۲۴ سال داشتند که فعالیتهای ادبیشان کمرنگ شد؛ چنانکه میفرمایند این جلسات را به کل کنار گذاشتند: «ارتباطم با رفقای شاعر، منحصر به رفقایی مثل مرحوم قدسی و امثال او شد که در مقوله ما وارد بودند. یعنی بهکل وضع زندگی ما عوض شد. آنوقت از جمله ورود در مباحث فلسفی، بهخصوص مربوط به مارکسیسم و سوسیالیسم آغاز شد. کتابها و نقدها را میخواندم و مسائل را مداقه میکردم.» به این ترتیب، دوستی غلامرضا قدسی و آیتالله خامنهای با مبارزات سیاسی و در کنار یکدیگر بودن در جبهه طرفداران امام خمینی رحمةاللهعلیه عمیقتر از گذشته شد.
شاعری مبارز
فعالیتهای سیاسی و مبارزات مرحوم قدسی، که از زمان مصدق آغاز شده بود، ادامه داشت تا اینکه سرانجام در سال ۱۳۴۲ دستگیر و زندانی شد. او پس از آزادی و تحمل یک سال اسارت، با شور بیشتری به مبارزات خود ادامه داد. اگرچه حاکمان ستمکار وقت سعی کردند او را با تهدید و تطمیع از هدفش باز دارند. محدثی خراسانی نام استاد قدسی را اولینبار با عظمت و بزرگی از پدرش که از اعضای انجمن فرخ مشهد بود، شنیده است؛ اینگونه که حماسهسازان این مردم کسانی هستند که مثل قدسی در زندان هستند. محدثی خراسانی در اینباره میگوید: «بسیاری از شاعران آن زمان خراسان عضو جریان روشنفکری مسلمان بودند، اما بعضی روحیه حماسی داشتند و عقیده خودشان را فریاد میزدند. پدرم و قدسی از آن دسته بودند. اما بیپرواتر و پرشورتر از همه آنها، غلامرضا قدسی بود. بهگونهای که بسیاری از شاعران و اهل هنر دیگر تحتتأثیر روحیه انقلابی و بیباکی او، برای فعالیتهای انقلابی انگیزه پیدا میکردند. مبارزات ایشان و دوستانشان انفرادی و صرفاً گوشه و کنایه شعری نبود. مردان مبارز در عرصه بودند و در این میان بیش از همه، استاد قدسی از سوی طاغوت تحت فشار بود.»
بهواسطه همین فعالیتهای سیاسی بود که او بار دیگر از سوی رژیم پهلوی دستگیر و زندانی شد. مهرداد اوستا در مقدمه کتاب «نغمههای قدسی» مینویسد: «قدسی از این زندان بدان زندان و از این شهر بدان شهر گرفتار میبود. هیچکس بهجز درد و اندوهی که گاه در پرده غزلی جانسوز به گوش میرسید، خبر نداشت.»
«بوی گلهای چیده میآید
خونم از دل به دیده میآید
در عدم هم ز عشق بویی هست
گل گریباندریده میآید...»۹
همچنین علی باقرزاده (بقا)، شاعر و از دوستان غلامرضا قدسی در انجمن فردوسی مشهد، مینویسد: «قدسی شاعری اجتماعی و متعهد و وطنپرست بود و همواره سعی میکرد بهنحوی میراث مذهبی، فرهنگی، ادبی و هنری ایران را پاس دارد. خوشمحضر، هوشمند و رازدار بود. مناعت طبع و استغنای بسیار و دستی گشاده داشت و هرگز در برابر مصائب و مشکلات خود را نمیباخت. او دیگران را بر خود مقدم میشمرد و در کمک به دیگران، آشنا از غیر نمیشناخت.»
اسفندقه نیز از غلامرضا قدسی اینگونه یاد میکند: «استاد سخاوت طبع داشت. شاعری دستودلباز بود؛ هم در ظاهر، هم در باطن. در دورترین نقطه ایران اسلامی اگر انجمن ادبی یا نشست و شب شعری از سوی جوانان برگزار میشد، به احترام شعر و انقلاب حضور پیدا میکرد. او متعلق به خانواده و خاندانی فرهنگی و فرهیخته بود. ریشه در اصالتها داشت. ریشهای که از هوشیاری آب خورده بود و در نهایت اینکه پاسدار حریم شعر پارسی و پارسایی بود.»
شعر پارسی، شاعری پارسا
غلامرضا قدسی بعد از پیروزی انقلاب در مقام استادی به ادب فارسی خدمت کرد تا اینکه در آذرماه ۱۳۶۸ در سن ۶۴ سالگی روحش در جوار امام رئوف آرام گرفت. این چهره برجسته ادبی، شعر و مسئولیتش را بهدرستی شناخته بود؛ گرچه خود او میان نسل جوان کمتر شناخته شده است. قدسی در میان غزلها و آثارش از جمله «یاران پیامبر»، «شعر امروز» و «غزل معاصر خراسان» بهخوبی نشان میدهد که شعر میتواند سرباز انقلاب و در خدمت آن باشد.
شعر غلامرضا قدسی پرچم برافراشته او در راه دفاع از انقلاب و دین خدا بود و هست. آنچنانکه میتوان او را مصداق راستین این سخن رهبری دانست: «شعر بهعنوان یک هنر والا، یک هنر برتر، بهعنوان یک نعمت بزرگ الهی، یک مسئولیتی دارد، وظیفهای هم دارد. غیر از بیان احساسات، شعر مسئولیتی هم دارد. به نظر من، آن مسئولیت عبارت است از اینکه باید در خدمت دین و انقلاب و اخلاق و معرفت باشد. اگر چنانچه شعر این مسئولیت را انجام داد، حق تحقق پیدا کرده است؛ یعنی کاری بحق انجام گرفته، کاری عادلانه صورت گرفته.»
او نهتنها خود چنین تعهدی در قبال شعر داشت، بلکه مشوق دیگران نیز بود. این روحیه مرحوم قدسی را رهبر انقلاب در پیام تسلیت خود چنین وصف میکند: «درگذشت شاعر آزاده و ادیب بلندآوازه و مبارز و انقلابی دیرین، استاد غلامرضا قدسی رحمةاللهعلیه، موجب تأسف و اندوهی عمیق گردید. این چهره منور ادبیات معاصر ایران از جمله شخصیتهای نادری بود که در دوران اختناق ستمشاهی حربه شعر و ادب را در راه تحقق انقلاب مقدس اسلامی با چیرهدستی به کار برد و سالها رنج مبارزهای دشوار و تلاشی پیگیر را بر خود هموار کرد.»