حلقه وصل؛ نعمت الله سعیدی// در عرفانهای کاذب و احمقانه ی این روزگار خیلی وقتها دم از صلح با همه چیز و دوستی با همه کس میزنند. غافل از اینکه ، آدمی که دشمن ندارد، با تمام جهان دشمن است! هیچ قهرمانی بدون وجود دشمن به قهرمانی نمیرسد. رستم بدون افراسیاب و دیو سفید، شاید یک آدمی بود که فقط اضافه وزن داشت! به همین دلیل وجود جرثومه هایی چون صدام و ابوبکر بغدادی ها و ... رحمتی ست برای امثال شهید همت و حججی ها. که به وارستگی و رهایی برسند. خلاصه یکی از مصادیق رحمت الهی همین وجود دشمن است. بگذریم.
در فضای فکری و فرهنگی نیز همین طور است. بسیاری از مشکلات امروز ما به همین بازمیگردد که دشمنان را ندیده ایم. متوجه حضورشان نشده ایم. یادمان رفته است که در اصول دین نمیتوان تقلید کرد. یادمان رفته است که معاد حقیقتا وجود دارد! برای همین یارو آن قدر احمق است که حتی نمیداند چقدر دزدی و اختلاس کند! از خود نمیپرسد این همه پول حرام را میخواهم کجا و چگونه خرج کنم؟! خیلی از این احمقها اگر میتوانستند قانع باشند، به اندازه هفت نسل شان دزدی کرده و لازم نبوده که با تداوم این فسادها دم به تله داده و گیر بیفتند! خاصیت پول حرام همین است. از هروئین اعتیاد آورتر است! حرفم سر معاد است. چطور ممکن است کسی یک درصد احتمال وجود بهشت و دوزخ را بدهد و این همه کثافتکاری کند؟! چطور ممکن است این قدر زیر بار حق الناسی برود که هیچ چاره ای ندارد؟! نه شفاعتی میشود و نه بخششی از طرف خدا وجود دارد. خدایی که در «مرصاد» منتظر اینها ست...
الغرض، این خیلی خوب است که امروز در فضای مجازی موضوعاتی مثل معاد زیر سوال میرود. بنده ملحدینی را که حداقل وجود این موارد را این قدر جدی گرفته اند که به آنها فکر کنند، بهتر از آدمهایی میدانم که رسما خوشان را بی ایمان نمیدانند، اما اصلا به این موارد حتی فکر هم نمیکنند! پس شاید بهتر است بدون هیچ مقدمه دیگری برویم سراغ بحث. اگر یادتان باشد، در یکی از گروه های اصلی اتئیست ها، یکی از افراد شبهه ای در مورد معاد مطرح کرده بود...
***
Co
شما راحت باشید! به متن منم نگاه بندازید!
عزیز دلم یکی از اصول دین اسلام معاد است. لطفا جواب این اشکال رو بدهید.
معاد جسمانی چطور ممکن است؟ چگونه ممکن است که ذرات سازنده بدن دو نفر یا چند نفر در آن واحد در هنگام زنده شدن در بدن هر چندتا باشند؟
این بدنهایی که عناصر اندامهای آنها در بدن چندین نسل قبل و بعد وجود دارد چگونه همزمان میتوانند جسمیت پیدا کنند؟
(مثلا بدلیل اینکه یک جسم خاک میشود و عناصرش در خاک از طریق رستنی ها مجدد وارد چرخه میشود و در بدن افراد دیگر به عنوان عناصر سازنده اندام دیگران استفاده میشود)
اگر به معاد جسمانی معتقدید چگونه این مشکل را حل میکنید؟
اصول دین را فرمودید تحقیقی است پس باید جوابی داشته باشید
سعیدی
شما هم راحت باشید و اصلا خودتان را ملامت نکنید که چرا وسط بحث جبر جغرافیایی... رفته اید سراغ معاد! (ممنونم نرفتید سراغ بحث تفخیذ!)
اما اجمالا:
1- موضوع بحث مان معاد نبود!!
2- معاد بعد از توحید و نبوت بحث میشود... (یعنی وقتی که قبول کردیم پیامبران صادقی از جانب خدا مبعوث شده اند)
3- خدایی که قادر مطلق است همه کار خواهد توانست که بکند
4- زنده شدن دوباره شما از آفرینش اولیه تان مشکلتر نیست...
5- شما در طول همین زندگی دنیایی هم با هر نفسی که میکشید... هر غذایی که میخورید... مدام ترکیبات و مولکولهای بدن تان در حال تغییر کردن است. اما خودتان که عوض نمیشوید! (و همین ثابت میکند روحی غیر مادی دارید!)
پس اصل پیش فرض تان غلط است... (بنا نیست مردگان فقط با جسمی در یک مقطع خاص محشور شوند...)
6- همین الان هم نه تنها تمام بافتها و اندام بدن شما متعلق به خودتان است ... بلکه عناصر بدن تان هم (کربن و هیدروژن و اکسیژن و فسفر و کلسیم و ...) فقط متعلق به خودتان است. هیچکدام از اینها را با دیگری شریک نیستید...
پس فقط کافی ست مثلا با همین جسم الان تان (یا جسم دیروز و فردا و ... چه قبلا و چه بعدا) محشور شوید. آن وقت همین مشکل نیز مطرح نمیشود. توجه کردید؟
Co
1 ما تا قبل این صحبتی نداشتیم و از اینجا شروع شد. با این ادعای شما که شما تحقیقی اصول دین را پذیرفته ایید 2 سوال بنده واضح هست و به این مورد نپرداخته. 3 در مورد زنده شدن نیست. تناقضی جامع در ذات این کار است. 4 فرض بنده هم بر توانا بودن هست و در این مورد اشکال نکردم
5 دقت نفرمودید این رو که خودم اذعان دارم. معاد جسمی یعنی همین جسم مجدد زنده میشود و این همان تناقضی هست که بوجود امده. آیات زیادی موید این است . همین مورد پنج اشکال اصلیست.
ایا به معاد جسمانی با جسمی که زندگی میکردید معتقد نیستید؟
سعیدی
اولا در موضوع جبر جغرافیایی و موروثی بودن عقاید ... بحث این بود که اصول دین تحقیقی ست یا تقلیدی؟
و فهمیدیم در اسلام، اصول دین تحقیقی ست. و کسی نمیتواند آنرا از پدران خود تقلیدی به ارث ببرد.
حالا اینکه این تحقیقات درست بوده یا نبوده ... اصلا ربطی به اصل ماجرا ندارد! متوجه اید؟ (فقط میخواسته ایم ببینیم که موروثی و تقلیدی بوده یا تحقیقی؟ همین!)
اگرچه این اصرار شما ... متاسفانه نشان میدهد هنوز هم متوجه اصل موضوع گفتگوی قبلی نبوده اید... (یا نمیخواهید باشید!)
و باز هم متاسفانه، از اتئیستها گرفته تا اصلاح طلبان سبز و بنفش و غیره... بنده به عمرم یک نفر از امثال شما را ندیده ام که در «روش تفکر و استدلال کردنش» مشکلات جدی نداشته باشد! (حالا محتوای افکارش چیست... به کنار!)
البته منظورم این نیست که سوال شما بی اهمیت است. نخیر! بحث معاد بسیار مهم است. اما ربطش را به بحث قبلی (جبر جغرافیایی) متوجه نمیشوم! مگر اینکه مثلا شما قبول کرده باشید که اساس دین تقلیدی نیست و ربطی به جبر جغرافیایی ندارد. (دین موروثی در اسلام ارزشی ندارد.)
تا آنجا که بنده دیده ام، جبر جغرافیایی هم یکی از لقله های زبانی همیشگی آتئیستها ست. به ندرت ممکن است که هر روز در گروه هایی مثل اینجا (به بهانه های مختلف) اشاره ای به آن نشود. اما حالا که مستقیما میخواهیم در موردش صحبت کنیم، هر کسی یک جور از آن طفره میرود!
یکی بحث تعصب را مطرح میکند و یکی ربط بین رجس و نجس و مجوس را! و حالا یکی هم مثل شما میرود سراغ بحث معاد. در صورتی که شما باید در این مرحله یا قبول میکردید که در اسلام اصول عقاید غیر قابل تقلید است (پس ربطی به وراثت و جبر جغرافیایی ندارد) یا آنرا رد میکردید.
اما حالا چون گفتیم اساسا ایمان دینی غیر تقلیدی ست، دلیل نمیشود که شما بحث را به معاد بکشانید! مثلا چرا تفخیذ یا ارتداد یا برده داری یا ... هزار موضوع دیگر را مطرح نکنیم؟! این مطلب مشکل دارد، نه طرح موضوع معاد. بله اصول دین غیر تقلیدی ست و معاد هم جزو آنها ست. اما دقت کنید! چه معاد حقیقت داشته باشد و چه نعوذا بالله نه، نکته اینجا ست که با تقلید (و بدون تحقیق شخصی) نمیتوان آنرا قبول کرد. چه این تحقیق درست بوده و چه نه. متوجه اید؟!
حالا اگر ظاهرا کسی حاضر نیست از این ادعا دفاع کند، کنارش بگذاریم. فقط خواستم تاکید کنم که هیچکدام تان حاضر نشدید از آن استدلال مضحک دواکینز دفاع کنید! برویم سراغ پرسش بی ربط شما نسبت به بحث قبلی: (امیدوارم دوباره موضوع را عوض نکنید)
معاد جسمی مگر بنا نیست شما را دوباره زنده کند؟
آیا باید همین ترکیبات فعلی بدن شما را زنده کند؟ یا ترکیبات یک ساعت بعدتان را ؟ یا یک سال بعدتان را؟ یا ...
چه کسی ادعا کرده معاد باید با تمام ترکیبات شیمیایی همین لحظه شما باشد یا ده سال پیش تان؟ یا ده سال بعدتان؟ هر کدام که باشد ، مگر خودِ جسم شما محسوب نمیشود؟!
شما در معاد جسمانی محشور خواهید شد. (بگذریم از اینکه اصلا از کجا معلوم که با جسم انسان باشد؟! مگر آیات و روایات متعدد را ندیده اید که چطور ممکن است ادمها به شکل خوک و درندگان و ... مسخ و محشور شوند؟!)
جاوید شاه:
چقدر شما مسلمون های بی شعور ماله کشی میکنید و چرندیات میگید؟؟؟؟؟
داوکینز داره میگه شما اگر عربستان به دنیا میومدید سنی میشدید. اگر در واتیکان به دنیا میومدید مسیحی کاتولیک میشدید. اگر در اسرائیل متولد میشدید یهودی میشدید. جناب سعیدی میشدید یا نمیشدید؟؟؟ یک کلمه جواب بدید...
سعیدی:
جناب با شعور! (که شعور و ادب همین جور از سر تا پایتان میبارد و از کلمات تان فوران میکند!) شما هم اگر در افریقا به دنیا می آمدید، الان اسم تان را میگذاشتید: جاوید رئیس قبیله آدمخوارها!!
اگر در انگلیس به دنیا می آمدید جاوید چرچیل... در آلمان جاوید هیتلر... در عراق جاوید صدام…
این جناب داوکینز شما داره از همون اول مزخرف میگه عزیز من! شما اگر در فلان جا متولد میشدید... یعنی چی؟؟
بنده چطور و چرا باید جای دیگری به دنیا بیام؟! مگر اینکه پدر و مادر و اجدادم هم جای دیگری بودند. مگر اینکه اجداد آن اجدادم ... بگیر تا حضرت بیگ بنگ... جور دیگری و جای دیگری بودند! مگر اینکه من، من نبودم و آن اسرائیلی ، اسرائیلی فعلی نبود!
ما آدمها نمیشد همگی در یک نقطه و یک تاریخ و یک شرایط و ... به دنیا بیاییم. میشد؟ (یک دفعه مامان داوکینز باید شش میلیارد قلو می زایید! و باباش یک آپارتمان شش میلیارد طبقه میساخت! ) من چطور میتوانستم بدون تاریخ گذشته خودم و اجدادم و ... در اسرائیل به دنیا بیام؟ آن وقت اصلا من ... من نبودم! یک نفر دیگه بودم... و یک نفر دیگه من بود!
درثانی چرا متوجه نیستید؟! مگر شما با این مهملات توقع ندارید که هر کس هر جا به دنیا بیاید... اتئیست شود؟؟
خب ما هم توقع داریم مسلمان شود...
از این نظر چه فرقی با هم داریم؟؟!
چرا باید به خاطر یک احتمال غیر ممکن و مسخره همیشه حق با شما باشد؟!
ثالثا چرا خدا را شکر نمکیند که در فاضلاب به دنیا نیامده اید و سوسک نشده اید؟!
چرا از عقل و شعوری که سوسک ندارد و شما دارید، استفاده نمیکنید؟! شما اگر در اسرائیل به دنیا می آمدید... یعنی چی؟!
مگر آدمیزاد قضایای فیثاغورث است که ربطی به تاریخ و جغرافیا نداشته باشد؟!
خب من و شما همانی هستیم که در اینجا به دنیا آمده ایم...
مهم این است که در هر جایی به دنیا آمده ایم ، از عقل و شعورمان استفاده کنیم و تحقیق کنیم... (و در هنگام تحقیق همه باید از صفر و بدون پیش فرض شروع کنند. چه مسلمان و چه اتئیست)
اسلام همین را از آدم خواسته.
وگرنه آن کسی که در افریقا به دنیا آمده... به قدر عقل و شعور خودش تکلیف دارد، نه بیشتر! (قران کریم میفرماید: لا یکلف الله نفسا الّا وسعها...) این فرد اگر با حقیقت آشنا شد و ... بر او اتمام حجت شد که اسلام حق است... نباید لجاجت کند و بر عقاید و افکار باطل قبلی اش اصرار داشته باشد.
اگر هم با حقیقت آشنا نشد، مستضعف فکری به شمار می آید. قران کریم بارها فرموده که تا بر کسی اتمام حجت نشود ... نه تکلیفی دارد و نه تقصیری...
هر کسی میداند کارهای درست و غلط چیست. اگر عمل کند... خدا علم چیزهایی را که نمیداند هم به او میدهد...
پس هر کسی، هر جایی به دنیا آمده و هر عقایدی دارد... باید تحقیق کرده باشد. اسلام نیز همین را خواسته و گفته. متوجه شدید؟
حالا همان طور که شما و دایی داوکینز تان خیال میکنید، هر کس تحقیقات کند اتئیست میشود...
ما هم باور داریم که مسلمان میشود...
پس ادعای داوکینز کلا پودر شد و رفت پی کارش...
و باید بحث کنیم و ببینیم مثلا این جهان هستی، همین طوری از نیستی ... زارت بیگ بنگ کرده است!؟ ... و فرت و فرت در جهان تصادف شده و کهکشانهای منظم شکل گرفته است... تصادف شده و یک دفعه یک مشت لجن تبدیل شده به سلول موجودات زنده ... دو تا گوریل تصادف کرده اند و انسان شده اند و ... پیکان و ژیان تصادف کرده اند مرسدس بنز شده اند و ... از این مزخرفات!
یعنی: الان شما که اینجا به دنیا آمده اید حرف حساب تان چیست عزیز دلم !؟؟
اگر نیستی میتوانسته زارت بیگ بنگ کند و کائنات را به وجود یباورد...
شما از نیستی کمترید؟!
نمیخواهد کهکشان خلق کنید...
زور بزنید و از نیستی یک پشکل ... یک دفعه وسط دست تان خلق کنید!
من خداباور شده ام ... چون دیدم نمیتوانم از نیستی یک پشکل درست کنم! اگر در سوئیس بودم میتوانستم؟؟!
اگر رعد و برق توانسته از لجن سلول حیات درست کند... شما باید بتوانید از چُس فیل قورباغه درست کنید! میتوانید؟!
رنگ چشم شما هم به دلیل جبر جغرافیایی ست. آیا اسید میریزید داخل قرنیه چشم تان و آنرا عوض میکنید؟
زبان فارسی را هم بنا بر جبر جغرافیایی دارید. آیا حال باید آنرا هم عوض کنید و به زبان قبایل بورکینافاسو حرف بزنید؟!
همین جغرافیا و فرهنگ به شما یاد داده به بزگتر احترام بگذارید. دزدی نکنید. با ادب باشید و چرندیات نگویید. با همسایه مهربان باشید. و ... حالا آیا تمام اینها را هم باید عوض کرد؟! (چون بنا بر جبر جغرافیایی بوده!)
کاش دفعه بعد در کهکشان آندرومدا به دنیا بیاییم و این قدر مزخرفات نشنویم ...
احمدی:
جناب سعیدی! توضیحات شما خوب بود. اما فقط یک سوال:
مثلا آن بچه ای که در هند به دنیا آمده، چه گناهی کرده که والدینش بودایی هستند؟ این نکته را متوجه نمیشوم
سعیدی:
موضوع این است که (دقت کنید) خدای مهربان از همان بچه نیز به قدر «وسع» و توانایی فکری اش تکلیف میخواهد. مثلا همان بچه هم فطرتا تشخیص میدهد که دروغ و دزدی و مردم آزاری بد است. یا میداند که مهربانی با مردم، شجاعت و عقلانیت، راستگویی و ... خوب است. حالا اگر این اعمال ناشایست را انجام داد و برعکس، کارهای خوب را انجام داد، عاقبت به خیر میشود. چون این فرد (اگر متوجه حقانیت اسلام نشود) اصطلاحا «مستضعف فکری و دینی» محسوب میشود. بر او از این نظر اتمام حجت نشده که تکلیفی داشته باشد.
از این طرف، بچه ای که در ایران به دنیا آمده، ممکن است منافق شود. ممکن است نماز نخواند و ... و برعکس آن کودک هندی، تکلیف بیشتری دارد. اینها در عدل الهی مطرح میشود. پس میبینیم که فرق خاصی نمیکند. موافق ید؟
احمدی:
بله موافقم. همین نکته برام سوال بود. این طوری دیگه مشکلی باقی نمیمونه. ممنون که پاسخگو بودید
سعیدی:
ممنونم که حقیر را قابل دانستید و سوال کردید. موفق باشید
مجیدی:
آقای سعیدی! اعضای این گروه در گروه های دیگر بحث قبلی شما را در مورد جبر جغرافیایی دیده اند. برای همین حاضر نمیشوند مستقیما در موردش با شما بحث کنند. به نظرم بهتر است در مورد معاد بحث کنید که جدید است. البته اگر مایل ید.
سعیدی:
چشم. بحث معاد را اولویت میدهیم
Co
این اشکال هم بر این عقیده وارد است.
پس معتقد به معاد جسمانی نیستید
شما را به ابراهیم و پرندگانش رجوع میدهم
معاد جسمانی با همان جسم هست وگرنه میتوانست معاد روحانی را عنوان کند
سعیدی
خواهش میکنم حداقل شما دیگر موضوع بحث مان را تغییر ندهید! (کاری به مطالب متفرقه ای که دوستان میگویند نداشته باشید.) قبول؟
گذشته از اینکه، ندرتا برخی از مسلمین گاهی معاد را روحانی دانسته اند (و همچنان مسلمان هم باقی مانده اند... یعنی حتی به فرض محال، اگر هم حشر جسمانی نباشد، باز هم لزوما خودِ معاد را انکار نمیکند. دقت دارید؟) معاد با همان جسم است... اما چه کسی گفته دقیقا با همان مولکول های قبلی؟؟
در قرآن کریم و باقی منابع دینی گفته شده، شما دقیقا با همان جسم خودتان محشور میشوید. (و سپس گناهکاران مسخ میشوند و ... بگذریم) اما کجا ادعا شده با کدام ترکیبات؟!
اگر شما با ترکیبات دیروزی بدن تان محشور شوید... جسمانی زنده نشده اید؟؟ دیگر خودتان نیستید؟؟
آیا در همان حکایت حضرت ابراهیم ع (که چهار پرنده ، از جمله خروس و بوقلمون و ... را کشت و در هم کوبید و سر چهار قله کوه گذاشت و ... الی آخر) آن پرندگان با جسم همان روزشان دوباره زنده نشدند؟! لازم بود که با جسمی که وقتی جوجه بودند زنده شوند؟! لازم بود تمام پرهای قبلی عمرشان هم به جسم فعلی شان چسبیده باشد؟!
Co
دقت بفرمایید! این اشکالات بر عقاید شما وارد است
شما باید بگویید دقیقا اگر تمام موارد تغییر میکند این جسم چه معنی دارد؟
سعیدی
عزیز من! این مشکل شما در برداشت اشتباه تان از منابع دینی ست. نه مشکل خود منابع دینی...
شما با هر نفسی که میکشید... آب و میزان کربن و اکسیژن بدنتان تغییر میکند. درست است؟ اما خودتان که تغییر نمیکنید! بنده الان دارم با همان شخص بحث میکنم که دیشب سوال کرده... درست است؟
شما جسم تان عوض شده... اما خودتان که عوض نشده اید! متوجه اید؟ (شما دارید اتفاقا غیر مستقیم وجود روح را ... که اتفاقا یکی از مقدمات اصلی اثبات معاد است... ثابت میکنید!)
co
این را بخوانید تا من متن شمارا بخوانم . حدیث امامتان:
سپس حضرت صادق(ع) در ادامه می فرماید: «هنگامی که بعث و برانگیختن مردگان می خواهد شروع شود، خداوند بارانی که باران نشور و برانگیختن است بر زمین می باراند. پس همان گونه که کاشفان طلا، طلا را از دل خاک بیرون می آورند و با آب، اجزای ریز طلا را از خاک جدا می کنند، اجزای خاک شدة هر بدنی از سایر خاکها که آنها نیز اجزای بدنهای دیگری هستند، جدا و با هم جمع می شوند. پس روح در این هنگام دوباره به اذن خداوند توانا به بدن خاکی و عنصری خود ملحق می شود و به اذن پروردگار، این بدن به همان صورت اوّلیه برمی گردد و عضوی از اعضای آن نقصان ندارد. پس در این هنگام که مجدّداً به اذن خدا به دنیا آمده است، هیچ چیز را که قبلاً به جا آورده است، نمی تواند منکر شود.
سعیدی
گرامی! این روایت نیز مؤید همان مطلبی ست که عرض کردم...
یعنی مثلا دی ان آی شما مهم است...
نه اینکه کدام مولکول هیدروزن و اکسیژن و ... بدن تان بوده! (میفرماید اجزای بدن شما... نه ترکیبات آن! دقت دارید؟)
ترکیبات بدن شما مدام در حال تغییر است.
اما نه خودتان عوض میشوید و نه فرمول ژنتیک تان...
حتی فرضا اگر بگوییم آن عناصر کربن و غیره نیز موضوعیت دارد (که بنده ندیده ام چنین چیزی را!) کافی ست مثلا شما الان به همین شکلی که هستید... و با همین اجزاء و بافتها و اندمهایی که فقط متعلق به خودتان است ... برانگیخته شوید.
آیا الان کربن بدن شما متعلق به خودتان نیست؟ خب تمام شد ...
Co
چرا تفسیرش میکنید؟؟! بزرگوار واضح میفرماید، اجزای جسم مثل قطعات طلا جمع آوری میشود. نمیدانسته که این اجزا در ساختمان جسم شخص دیگر میتواند استفاده شود. اگر دوست دارید در مورد متن قبل این پیام هم صحبت کنم. تاویل و تفسیر نکنید
سعیدی
از کجا میدانید نمیدانسته؟! مگر قدما نمیدانستند بدن انسان خاک میشود و دوباره از آن گیاه میروید و چه و چه؟! چرا خیال میکنید اجداد ما این قدر نادان بوده اند؟! درک این موضوع چه ربطی به علوم جدید دارد؟! ده هزار سال پیش هم ندیده بودند که مثلا گاهی حیوانات دّرنده کسی را میخورند؟! ندیده بودند لاشخورها جنازه میخورند؟! شما چرا اصرار دارید برای ثابت کردن اشتباه خود همه را نادان فرض کنید؟
اجزای جسم شما مثلا همان فرمول ژنتیک شما ست...!
الان شما وقتی نفس میکشید... ممکن است مقادیری از آب و کربن بدن تان وارد جسم هم اطاقی تان شود...
اما هنوز هم شما شما هستید و او او...
و اگر همین الان شما خاک شوید... و هزار سال بعد در همین شرایط زنده شوید... باز هم ترکیبات بدن شما متعلق به شما ست و ترکیبات بدن هم اطاقی شما متعلق به خودش. درست است؟
Co
عزیزم! اینهارا من و شما امروز و با علم روز میفهمیم. ولی در این متن چیزی به این ها اشاره نشده. دقت نفرمودید. ایشان عنوان کردند مثل قطعات طلا جمع میشن گل میشن و بعد روح دمیده میشه . هر چه به این موارد اضافه کنید نظر شماست نه نظر معصوم
تاویل و تفسیر نکنید ایشان نظرشان مشخص است . موید حرفم آزمایش ابراهیم پرندگان
سعیدی
شما روایات مربوط به قیامت را ندیده اید؟ مثلا بارها گفته نشده که... برخی ها جوان محشور میشوند... برخی ها اصلا جسم شان مسخ میشود به خوک و میمون و حشرات و ...
طلا میل ترکیب شیمیایی ندارد. (برای همین هم هست که قیمتی ست و زنگ نمیزند)
ضمنا توقع داشتید در آن دوره معصومین (علیهما سلام) از فرمول دی ان ای و این مطالب هم حرف میزدند؟! مگر مردم آن دوره میتوانستند این نکات را متوجه شوند؟ حالا چون به این بخش دقیقا اشاره نشده ، شما میخواهید نتیجه بگیرید دقیقا خلاف آن گفته شده؟! فرموده مثل طلا... چون طلا عنصری ست که با دیگر عناصر ترکیب نمیشود. پس در جسم شما نیز همان چیزهایی که ترکیب نمیشود موضوعیت خواهد داشت. (مثل فرمول ژنتیک شما که ثابت است و معنا ندارد با فرمولهای ژنتیکی دیگر مخلوط شود. مثل اثر انگشت شما که همواره مختص خود شما ست... که قرآن کریم میفرماید: بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ... آری؛ قادریم حتی خطوط سرانگشتان او را موزون و مرتب کنیم ... آیه 4 سوره مبارکه قیامه)
تازه فوق آخر اگر هم این ترکیبات مهم باشد، ترکیبات هر مقطعی از جسم شما دقیقا تکریبات متعلق به جسم شما ست...
Co
مورد آخر حاشیه بود. این روایت و روایت های مشابه واضح هستند. سوال بنده هم واضح هست. اینکه اعتقاد به چیز دیگری مثل حشرهای عجیب و غریب دارید سوال دیگریست. این را هم باید کسی که گفته جواب دهد:
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ * بَلى قادِرینَ عَلى أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَه.
اگر اینطور که شما میگید پس این آیه از اعتبار ساقطه
سعیدی
ببینید! عظام یعنی استخوان. (یک بافت بدن) بنانه یعنی سرانگشتان.
مثلا در این آیه شریفه می فرماید: حتی خطوط بند انگشتان شما (اثر انگشت که منحصر به فرد است!) نیز دوباره سازی میشود...
اما ترکیبات بدن شما که موضوعیتی ندارد! اسمی از آنها برده شده؟! داشته باشد هم، باز گفتیم چرا مشکلی به وجود نمی آید. (هر آیه و روایتی می آورید، دقیقا برخلاف تصور اولیه شما از معاد است!)
برای زنده کردن دوباره آدمها لزومی ندارد به هیدروژن و اکسیژن و کربن و فسفر و ... فعلی بدن شان ملزم باشیم! این ترکیبات مدام در حال تغییر کردن است...
اما من و شما تغییر نمیکنیم... فرمول دی ان آی و کدهای ژنتیکی ما تغییری نمیکند. (اثر انگشتمان... «حتی نسوی بنانه» تغییری نمیکند. میکند؟!)
استخوان ما که یک بافت بدن است، دوباره ساخته میشود...
مثلا کسی سال قبل چراغ قرمز رد کرده باشد یا قتل... نمیتواند بگوید ترکیبات فعلی بدن من الان آنها نیست...
بروید ببینید ترکیبات بدنم در بدن کیست... او را جریمه کنید! متوجه اید؟ شما اصل مفهوم معاد جسمانی را غلط متوجه شده اید
Dima
از اونجایی که حرف مفت مالیات نداره ..شما هر نوع داستان و خیالپردازی و وعده و وعید رو می تونید در مورد معاد داشته باشید ...بدون اثبات و هر گونه منطقی فقط صرفا خیال پردازی های یه شخص مکار برای جمع کردن یه عده جهت منافع شخصی ش
سعیدی
بله... واقعا حرف مفت زدن راحته! شما راحت باشید...
Dima
بهشتیان باید بقدری نیازمند باشند که تا ابد با برطرف کردن نیازهایشان لذت ببرند ! نیازمندی بی حد و اندازه ! در بهشت فقیر و تهیدست وجود ندارد که به آنها کمک کنیم ! یتیمی وجود ندارد که به او لبخند بزنیم ! بیماری وجود ندارد که برای درمانش شب و روز تلاش لذت بخش انجام دهیم ! کار و تلاش و کوششی وجود ندارد ! همه چیز مهیاست ! هر چه را بخواهی میخوری و هرکه را بخواهی مانند حیوان میدری!!! طی این بیست سال مطالعه و پژوهش و تحقیق ادیان سامی ، هرچه به دنبال اوصاف بهشت در این ادیان مختلف گشتم چیزی جز کثافتکاری و حقارت و نیاز بی پایان ندیدم !!! قطعا جهنم بهتر از بهشت است ! حداقل امید رهایی از جهنم ممکن است شیرین باشد ، در بهشت حتی همان امید هم وجود ندارد ! میگویند در بهشت رضایت خدا و بنده بالاترین لذت است ! از چه چیز خدا راضی خواهیم بود ؟! رضایت از چه ؟ رضایت از دائما باکره بودن حوری ها ؟! یک ششم قرآن وصف بهشت و جهنم و معاد است و در این یک ششم چیزی جز عذابهای وحشیانه جهنم و لذتهای احمقانه به چشم نمیخورد... مگر نه اینکه بقول مسلمانان ، قرآن کامل ترین کتاب و برآورده کننده نیاز تمام بشریت تا ابد است ؟!!! قطعا سکس و خوراک و خواب بهترین عامل محرک برای تازیان وحشی برای جنگ و قتل و جنایت بوده ! (قرآن را بخوانید) همینطور برای قوم بنی اسرائیل در 2000 سال پیش !
و یا مصریان 2800 سال پیش! البته امروزه هم مسلمانان زیادی به امید وصال همین حوریان و غلمان ها عملیاتهای شهادت طلبانه انجام میدهند. ولی این وعده های بهشتی قطعا هیچ انسان آزاده و سالمی را علاقه مند به بهشت خیالی نمیکند
سعیدی
ضمن اینکه همچنان تا اطلاع ثانوی حرف مفت زدن مالیات ندارد... دقت کنید!
این حرفهای شما مناقشه در این است که بهشت به چه درد میخورد و ...
نه اینکه معاد اتفاق می افتد یا نمی افتد... (طبق معمول باز هم تلاش برای تغییر صورت مساله قبلی!)
ضمنا در دنیا که گدا و یتیم و ... هست، میگویید چرا هست؟ (برهان شرّ) در آخرت که نیست... میگویید چرا نیست؟! این اشکالی دارد که در قیامت کسی یتیم و گدا و دردمند نیست؟!
عادت کرده اید به ایراد گرفتن ... از هر چیزی که هست! و این عادت نعوذا بالله اگر تبدیل به ذات کسی شود... دیگر ذات که عوض نمیشود! تا ابد همان طور باقی می ماند. و تا ابد فرصت دارد ابراز نفرت کند و ضد و نقیض بگوید و ...
مشکل تان در مورد جبر جغرافیایی حل شد که رفتید سراغ معاد جسمانی؟ در مورد معاد جسمانی حل شد که رفتید سراغ فلسفه جاودانگی در قیامت؟
الان که این همه فقیر و گرفتار و مریضی و ... مصیبت هست، مگر شما خودکشی کرده اید؟
چرا نمیکنید؟
چطور با این همه مصیبت حاضرید تا هر وقتی که ممکن است... زنده بمانید و زندگی خودتان را ادامه بدهید؟ اما در بهشت که همه چیز عالی ست و مومنان همواره دارند لذت میبرند و کیف میکنند و شرابهای طهور درجه یک (بدون خماری و در اوج لذت بخشی...) می نوشند و به مهمانی یکدیگر میروند (در خانه هر کدام از اهل بهشت میشود تمام اهل بهشت را دعوت کرد. بس که بزرگ است!) نه کسی بیمار میشود و نه کسی بنا ست دوباره بمیرد و ... نمیخواهند این وضعیت عالی و سعادتمندانه و زیبا و عاشقانه و ... تداوم داشته باشد؟؟!!
شما به این زندگی مزخرف پر از رنج و دردسر چسبیده اید و حاضرید با احتکار پوشک بچه و دلار و ماکارانی و ... تداومش بدهید! در صورتی که به قول خودتان ، میدانید که آخرش مرگ و پوچ شدن است...
اما اهل بهشت که هرچه بخواهند برایشان مهیا ست و در اوج سعادت هستند و نگران مرگ هم نیستند، باید خودکشی کنند؟! حرف از این مزخرف تر هم میشود؟! شما در این زندگی حقیر دچار ملال نمیشوید و هر قدر عمرتان بیشتر میشود، حریصتر میشوید؛ اما اهل بهشت نه؟!!
دفاع از همجنسگرایی و ازدواج با سگ و ... کثافتکاری و کثافت اندیشی نیست؟! اما بهشت با آن همه عظمت (کعرض السماء و الارض ... حافین الملائکه حول العرش...) حال به هم زن است؟؟!!
البته واقعا بهشت برای اهل دوزخ نامناسب است! شما اگر هم بنا ست نگران باشید، نگران جهنم خودتان باشید ...
Dima
کسی زیر بنای باورهایش و کارهای نیک ش بسته به وعده حوری در سیاه چادر چیزی جز لاقید بودن و شکم پرستی برای جرعه ای شیر عسل چه میشه نامید... جز ....
سعیدی
کسی را که نمیفهمد موضوع یک بحث چیست... و از معاد میرود سراغ هدف آفرینش... و خودش هم متوجه نیست چطور و چرا دارد تغییر موضوع میدهد... چه میتوان نامید؟
حوری و شراب طهور و ... اینها مشکل اهل بهشت است. خودمان یک جوری تحملش میکنیم! شما نگران عذاب الیم و نیش عقرب و چوب نیم سوز و ... موارد موجود در جهنم باشید و مومنان را با مشکلات خودشان (بهشت ابدی و عشق و حال همیشگی) تنها بگذارید.
(ضمنا بالاترین لذت اهل بهشت رضوان الهی ست که ... بگذریم)
نیروانا
معاد همونجاست که دست و پا و گوش چشم ما صحبت میکنن و از اعمالشون سخن به میان میارن؟ اگر اونجاست با کدام چشم و گوش و دست پاسخ میدیم؟ شما بالاتر گفتی همه مولکولهای بدن در حال تغییر و دگرگونیه و در واقع جسم ما دائما در حال تغییر و تحوله
سعیدی
نخیر همین جا ست... که اثر انگشت یک مجرم بر علیه ش گواهی میده
مگر اینجا مولکولهای بدن مدام در حال تغییر نیست؟ آیا شما هم تغییر میکنید؟
پس با همین دست و پایی که الان داریم... و مدام ترکیبات شیمیایی شان تغییر میکند... اما دست و پا همان دست و پای ماست
Dima
این دین خودت است که نصف احکامش درباره قواعد پشت و جلو است
مابقیش جنگ و خونریزی
حالا هم از شب تا صب کله ملق بزنید بلکه یه حوری بگیری...البته اگه اعمه بزارن خ خ
سعیدی
اگر تمام حجم مغزت با نگرانیهای عقب و جلو اشغال نشده بود... نصف احکام دین را مربوط به این موضوع نمی دیدی... (و صبح تا شب دنبال انواع شبهات جنسی نمیگشتی!)
اما در احکام معاد اگر حرف دیگه ای نداری... در باقی احکام هم چاره ای غیر از تلاش برای انحراف موضوع بحث و پریشان بافی و ... شعار دادن های صد من یک غاز نخواهی داشت!
با تمام وجود دوست داری بهشت و حوری وجود نداشته باشه؟! خدا کریمه! به آرزوت میرسی و ... برای امثال تو وجود نخواهد داشت! خیالت راحت ...
بهشت جای کسانی که از بی حجابی و همجنسگرایی و سگ بازی دفاع میکنند نیست. حوریان بهشت که به هیچ موجودی غیر از هسران خودشان وفاداری ندارند ، به درد آدمهایی که شعارشان آزادی جنسی ست نمیخورند...
Sam
به کامنتی که ریپلی کردم مراجعه کنی میبینی که خودت گفتی ادعای داشتن تعصب فقط ادعاست ، در پاسخ به اون ادله اوردم. شما هم مثل من دلیل بیار برای تعصب ما
سعیدی:
ساده ترین دلیلم .. تلاش برای تغییر موضوع اصلی ... و دست و پا زدن های مختلف است!
وگرنه خود شما موضوع تعصب را مطرح کردی (وقتی دیدی اتهام دروغگویی را نمیتونی ثابت کنی!) و حالا ظاهرا خیال کردی اگر ثابت کنی خودت متعصب نیستی... میشه نتیجه گرفت که دیگران هستند!
از ادعای اولیه گرفته تا استدلالهای بعدی ... همه پریشان بافی و خود درگیری!
Dima
هدف متعالی یه عدد مسلمان...کشتن و غارت برای رسیدن به حوری نارپستان ..خ خ خ
این دین خودت است که نصف احکامش درباره قواعد پشت و جلو است
مابقیش جنگ و خونریزی
حالا هم از شب تا صب کله ملق بزنید بلکه یه حوری بگیری...البته اگه اعمه بزارن خ خ
سعیدی
این مغز شما ست که معمولا همواره درگیر سکس است و ... متنهای تکراری میفرستد!
که حتی در اشکال کردن به یک دین نیز (با وجود این همه موضوعات متعدد و تفاسیر و تاریخ و علم کلام و احادیث و .... ) فقط می چرخید ببینید در کجا نکته ای سکسی وجود دارد...
نیروانا
خب تکلیف قلب پیوندی و دستی که پیوند شده چی میشه اون دست مال شخص دیگه ست یا اون قلب مال فردی دیگه ست کدومشون پاسخگو هستن قلب خود شخص که نابود شده یا قلب شخصی که قلبشو اهدا کردن به بیمار قلبی؟
سعیدی
هر کدامش که دست و پای آن شخص محسوب شوند...
چه وقتی دست خودش باشند... اما مدام ترکیباتش تغییر کند...
چه مثلا پیوندی باشد...
Dima
بله از اونجایی که بهشت و وعده هاش خیلی واستون اهمیت داره ..نمیشه با شما از حقیقت گفت
سعیدی
کل کل نکن عزیز من! به اندازه کافی موفق شدی پراکنده گویی کنی...
{ مطالب متفرقه بسیاری در این بخش مطرح شد که فعلا حذف میشود}
Co
متن حضرتعالی با جوابهایی از من در پرانتز
ببینید! مثلا در آیه می فرماید: حتی خطوط بند انگشتان شما نیز دوباره سازی میشود... اما ترکیبات بدن شما که موضوعیتی ندارد. برای زنده کردن دوباره آدمها لزومی ندارد به هیدروزن و اکسیژن و کربن و فسفر و ... فعلی بدن شان ملزم باشیم! این ترکیبات مدام در حال تغییر کردن است...(این را امروز من و شما میفهمیم)
اما من و شما تغییر نمیکنیم...(چون مغز ما دستخوش تغییر نمیشود) مثلا کسی سال قبل چراغ قرمز رد کرده باشد یا قتل... نمیتواند بگوید ترکیبات فعلی بدن من الان آنها نیست... بروید ببینید ترکیبات بدنم در بدن کیست... او را جریمه کنید!(این دقیقا آن چیزی هست که اشکال کردم که اجزا جابجا میشند و اینکه گفته جمع میکنیم حرف مفتی هست) متوجه اید؟ شما اصل مفهوم معاد جسمانی را غلط متوجه شده اید (شما بر اساس ذهنیات خود تاویل میکنید وگرنه من روایت اوردم ) اتمام متن شما
علی ابن ابیطالب میفرماید: ... و هر آن که را زمین در درون خود دارد بیرون ریزد، پس خداوند آنان را در پی کهنگی، باز آفرینی کند، و در پی پراکندگی، اجزاشان را فراهم آورد''اجزایشان پراکنده شده را جمع میکند. در جای دیگری....
«تا هنگامى كه كارها پايان پذيرد و روزگار سپرى گردد و رستاخيز نزديك شود، خداوند مردم را از ميان قبرها و آشيانه پرندگان و لانه درندگان و ميدانهاى جنگ بيرون میآورد، در حالى كه براى انجام فرمان خدا میىشتابند و به سوى معاد و جهان ابدى كه خداوند براى آنان قرار داده. بسرعت بشتابند
حضرت صادق (ع) در مورد آيه «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ ...» يعنى هرگاه پوستهاى آنان پخته شود، پوستهاى ديگرى جايگزين آنها مىكنيم تا عذاب را بچشند، در جواب ابن ابوالعوجا كه پرسيد: گناه آن غير (پوست جديد) چيست، فرمود: واى بر تو، اين پوست همان پوست اولى است (به اعتبارى) و غير آن است (به اعتبار ديگر) او گفت: در مورد آن براى من از امور دنيا مثالى بياور. حضرت فرمود: آيا ديدى كه اگر مردى خشتى را گرفته و بشكند سپس آن را در قالب خودش بريزد، اين خشت جديد همان خشت اولى است (از جهت موادش) و غير آن است (از جهت شكل و صورت).
سعیدی
دوست عزیز! اینکه ما امروز فلان چیز را میفهمیم... دلیل میشود که دیروز کسی نمیفهمید؟! این هم شد استدلال!؟ (شما باید ثابت کنید غیر از این بوده.) مثلا یک کودک از شما بپرسد هواپیما چیست، اصول مهندسی پرواز را برایش توضیح میدهید؟ یا توضیحی میدهید که امروز بفهمد و بعدها تکمیلش کند و ... بگذریم.
قدیمی ها (گذشته از ائمه اطهار ع) دی ان آی و ژنتیک را نمیدانستند چیست، اما چاق و لاغر شدن و غیره را که میدانستند! اجزای بدن شما بافتها و اندامها و پروتئین های بدن شماست.
نه فلان کربن و هیدروژن و فسفر و ... غیره. (ترکیب آنها مهم است)
که تازه خود ترکیبات نیز مشکلی ندارد. چه لزومی دارد حتما ترکیبات مشترک باشند؟! برخی از کربن های بدن شما قبلا در بدن هم اطاقی تان بوده. نفس کشیده و به شما منتقل شده. اما هنوز هم شما شما هستید و او او ...
و همین الان و با همین جسم محشور شوید... حتی ترکیبات بدن تان نیز فقط متعلق به خود شما ست...
در قیامت کره زمین کاملا خالی از حیات شده و صاف میشود. (حتی بدون کوه و تپه و ...) اجزای بدن ما هر جا که رفته باشند (قبرها و آشیانه پرندگان و لانه درّندگان و ...) همه به زمین بازمیگردند.
و از زمین جمع شده و دوباره تبدیل به جسم ما میشوند.
نیروانا
نشد که ... شاید اون دستی که پیوند زده شده کارهای خلاف زیادی کرده باشه ولی دست خود شخص خلافی مرتکب نشده باشه به همین دلیل هم در قدیم اجازه پیوند اعضا رو نمیدادن
سعیدی
اگر این قدر ریز شویم... دست اصلی طرف موضوعیت دارد. (رابطه دست و پا بودن مهم است... نه ترکیب شیمیایی این دست و پا)
مثلا موبایل امروز شما میتواند پیامکهای شما را ضبط کرده باشد...
کد گوشی شما هم منحصر به فرد است...
حتی ممکن است قبلا متعلق به کس دیگری بوده باشد...
اما الان موبایل شما ست. درست است؟
و اگر بگوییم برخی مدارک کارهای روزانه شما در گوشی موبایل تان موجود است و مثلا میتواند در فلان دادگاه و اداره آگاهی بر علیه شما استفاده شود...
خب رابطه شما و گوشی موبایل تان است که موضوعیت دارد
شماره تلفنها و پیامکهای شما قبلا در یک گوشی دیگر بوده و امروز در این گوشی ست و ... میتواند مدارکی بر علیه شما باشد. مثلا همین چتهای تلگرامی الان در گوشی شما ست
گوشی تان عوض شود... چتهای تلگرام تان که عوض نمیشود! متوجه اید! و هر گوشی موبایل جدید یا قدیم (یا معاوضه شده با کسی دیگر) که دست تان باشد... میتواند مدارکی بر علیه شما داشته باشد ...
Co
بزرگوار! تاویل نکنید! گفته جمع آوری میکنه ... چرا میپیچونی؟ بالاخره چیو جمع میکنه؟ اونم از میان خاکهای بقیه. بعدم گل میکنه؟ مجبوره که تمام عناصر تشکیل دهنده رو جمع کنه... از تو خاکا سلول که جمع نمیکنه
سعیدی
اجزای بدن را جمع می کنند... نه ترکیبات شیمیایی شان را!
بنده نمیدانم سر چه چیزی داریم این بحث را ادامه میدهیم؟! شما خودتان هم حدیثش را آوردید... و فکر کردم مشکل حل شد! پوست همان پوست شخص است... اگر چه تازه روییده باشد... اصل روایتی که آوردید مگر این نبود:
حضرت صادق (ع) در مورد آيه «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ ...» يعنى هرگاه پوستهاى آنان پخته شود، پوستهاى ديگرى جايگزين آنها مىكنيم تا عذاب را بچشند، در جواب ابن ابوالعوجا كه پرسيد: گناه آن غير (پوست جديد) چيست، فرمود: واى بر تو! اين پوست همان پوست اولى است (به اعتبارى) و غير آن است (به اعتبار ديگر) او گفت: در مورد آن براى من از امور دنيا مثالى بياور. حضرت فرمود: آيا ديدى كه اگر مردى خشتى را گرفته و بشكند سپس آن را در قالب خودش بريزد، اين خشت جديد همان خشت اولى است (از جهت موادش) و غير آن است (از جهت شكل و صورت)
این خشت همان خشت اولی ست ... یعنی چه؟! از این واضحتر توضیح دهد؟!
A&h
شما برای فرار از حقیقت بازی با کلمات را خوب یاد گرفته اید. شما مزدوران رژیم مهم نیست هر جور دوست دارید فکر کنید. ولی بدانید این حجم از دروغ ، فساد ، پستی ، رذالت ، جنایت ، آدمکشی ، تباهی را هیچ انسان آزاده ای نمیتواند نادیده بگیرد و همچنان به عقیده ای پایبند باشد مطمئنا نفعئ دارد
سعیدی
شما برای فرار از حقیقت بازی با کلمات را خوب یاد گرفته اید. شما مزدوران بی جیره و مواجب غرب و امریکا مهم نیست هر جور دوست دارید فکر کنید. ولی بدانید این حجم از دروغ ، فساد ، پستی ، رذالت ، جنایت ، آدمکشی ، تباهی را هیچ انسان آزاده ای نمیتواند نادیده بگیرد و همچنان به عقیده ای پایبند. باشد مطمئنا نفعئ دارد...
لطفا دیگر ریپلای نکنید! (پاسخ آدمهای بی ادبی مثل شما همان متن خودتان است. با خودتان چت کنید!) بحث ما این رژیم و آن رژیم نبود. هر بار در بحثی کم میآورید، با وقاحت تمام سعی میکنید تغییر موضوع بدهید
ادمین:
اینجا گروه سیاسی نیست. هر دو نفر بدون تنش و حاشیه گفتگو کنید.
احمدی:
به جناب سعیدی تهمت زدند نباید اخطار میدادید؟!
ادمین:
تذکر دادیم. تکرار شود اخطار دارد.
نیروانا
این پاسخ من نبود دست اصلا طرف در سن 30 سالگی خطا کرده دزدی کرده و قطع شده رفته و بجاش دست یک خیر و نیکوکار رو بهش پیوند زدن الان کدوم دست اون دنیا جوابگوی اعمال این شخص هستش کمی تامل کنید دوست عزیز
سعیدی
موقع حشر هم مگر مجبوریم اول محشور کنیم.... بعد جراحی کنیم و اعضا را پیوند بزنیم... بعد محاکمه را شروع کنیم؟
نسبت دست و صاحبش است که تعیین میکند این دست مال این صاحب است...
نه ترکیب شیمیایی شان!
پیوند دهنده دست ... مگر بنا بود ترکیبات دستش ثابت بماند؟ مگر دستش قبلا چاق و لاغر نمیشد؟!
پیوند گیرنده هم همین طور!
شما گوشی موبایل تان را با کسی دیگر عوض کنید... چتهای تلگرامی تان هم عوض میشود؟! نه!
هزار تا گوشی عوض کنید ... اعمال و چتها و پیامکهایتان مگر عوض میشود؟!
مگر آیات و روایات مستقیما چیزی در مورد پیوند اعضا گفته اند؟ که نعوذا بالله، حالا در رودربایستی خودشان بمانند؟!
خدایی که شما را از نیستی خلق کرده... نمیدانسته که دستها و اندامها را ممکن است یک روز پیوند بزنند؟!
شما گوشی موبایل تان را با کسی عوض کنید، نمیدانید اطلاعات آن گوشی از کی متعلق به شما یا نفر دیگر است؟!
شما با دست پیوندی پول در بیاورید ... یا آدم بکشید... چیزی به نفر قبلی میدهید؟ او را به قتل متهم میکنند؟!
معلوم هست چه میگویید؟!
Co
شما از خودت به روایت اضافه میکنی. اجزای بدن چیست که گل میشود و در آن روح دمیده میشود؟
سعیدی:
مگر این حدیثی نیست که شما ارسال کردید؟
حضرت صادق (ع) در مورد آيه «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ ...» يعنى هرگاه پوستهاى آنان پخته شود، پوستهاى ديگرى جايگزين آنها مىكنيم تا عذاب را بچشند، در جواب ابنابىالعوجا كه پرسيد: گناه آن غير (پوست جديد) چيست، فرمود: واى بر تو، اين پوست همان پوست اولى است (به اعتبارى) و غير آن است (به اعتبار ديگر) ...
خب بنده همین مطلب بنده را می گویم دیگر! مشکل کجاست؟ (پوست به یک اعتباری میتواند تازه فرض شود... و به یک اعتباری همان پوست شخص است... درست است؟)
Co
نه این یکی:
سپس حضرت صادق(ع) در ادامه می فرماید: «هنگامی که بعث و برانگیختن مردگان می خواهد شروع شود، خداوند بارانی که باران نشور و برانگیختن است بر زمین می باراند. پس همان گونه که کاشفان طلا، طلا را از دل خاک بیرون می آورند و با آب، اجزای ریز طلا را از خاک جدا می کنند، اجزای خاک شدة هر بدنی از سایر خاکها که آنها نیز اجزای بدنهای دیگری هستند، جدا و با هم جمع می شوند. پس روح در این هنگام دوباره به اذن خداوند توانا به بدن خاکی و عنصری خود ملحق می شود و به اذن پروردگار، این بدن به همان صورت اوّلیه برمی گردد و عضوی از اعضای آن نقصان ندارد. پس در این هنگام که مجدّداً به اذن خدا به دنیا آمده است، هیچ چیز را که قبلاً به جا آورده است، نمی تواند منکر شود
سعیدی
این حدیث اگر ریز شویم... از همان ابتدا دارد به نحوه حشر اشاره می فرماید...
مثلا باران نشور... بارانی که شرایط دوباره برانگیخته شدن اموات را فراهم میکند....
و طلا را مثال زده... چون هنگام استخراج با چیز دیگری ترکیب نشده است... (شما دارید در خود مثل مناقشه میکنید!)
همان طور که کدهای ژنتیکی شما ... هر قدر هم که عناصر بدن شما تجزیه شود... تغییری نمیکند.
فرمول ژنتیکی شما ثابت است...
مثل طلایی که (بر خلاف عناصر دیگر) با عنصر دیگری ترکیب نمیشود و همواره ثابت است.
تمام مردم جسمی خواهند داشت... و این اجسام طبیعتا با اجسام دیگر فرق دارد. (همان طور که الان ممکن است آب تنفس شما بارها بین هم اطاقی هایتان منتقل شود و از یک جسم به جسم دیگر برود... اما شما همانی هستید که بودید)
این «اجزای بدن خاک شده...» بافت و اندمها ست. (در یک مقطع) نه عناصر آن!
تمام بافتهای بدنها (قبرها، جانوران و گیاهان و ...) تجزیه شده است. و دوباره جمع شده و تشکیل بافت و اندامهای جسم را میدهند و ... محشور میشوند.
{فردای آن روز}
Co
درود بر شما . و بر هر کسی که دنبال حقیقت است. این شماره های شما مواردی بود که بی ربط به مساله بنده هست. پیش داوری را بگذارید کنار. بنده به پیامبری و ایمه بودن کسی معتقد نیستم و ایشان را هم علاوه بر ممکن الخطا بودن در بعضی موارد جنایتکار میدانم که بی ربط به بحث هست و اصلا قصد ندارم مانوری در این مورد بدهیم. ذهن خود را به این وآن پراکنده نکنید
بنده کلا یک عدد اشکال و یک عدد حدیث مطرح کردم. از موردی که فرمودید تحقیقی قبولش کردید زنده کردن مردگان متعدد با وجود اینکه اتمهای سازنده بدن های آنها امکان اشتراک دارد شدنی نیست. به هر حال اندامها اشخاص از سلولها ساخته شده و سلولها تجزیه پذیرند و اتمهای سازنده سلولهای یک شخص در ساختار سلولهای اندام شخص دیگری میتواند که استفاده شود و این دو همزمان نمیتوانند زنده شوند تناقض اشکاری است. مثلا کلسیم فک یک نفر میشود کلسیم استخوان انگشت نفر بعد
و ممکن است اتمهای سازنده بدن یک شخص با هزاران نفر مشترک شود
خوب دقت کنید که بی ربط جواب ندهید
اگر حتی سلولی از سلولهای شخص ساختارش از بین رود اون عضو دیگر قابلیت شاهد بودن در معاد مفروض را ندارد پس عضو قابلیت تعویض ندارد که فکر کنید که مثلا اشکال ندارد دستش را عوض میکنند
مجدد متن را خوب بخوانید بعد به تناقض پاسخ دهید
سعیدی
درود بر شما دوست گرامی.
و بر هر کسی که میداند بدون گفتگو تفکر ممکن نیست... و بدون تفکر حقیقت جویی نیز.
موقتا از توهین های شما به مقدسات خود صرف نظر میکنم. (که بحث مان به حاشیه نرود)
1- اما اینکه شما توحید و نبوت را قبول ندارید... به بنده ارتباطی ندارد. معاد سومین اصل است و مبتنی بر دو اصل قبلی (مثلا کسی که جاذبه و کروی بودن زمین را قبول ندارد... شما چطور میخواهید حرکت ماهواره ها را برایش توضیح بدهی؟!)
پس امیدوارم متوجه باشید که در این بحث، چه توحید و نبوت را قبول داشته باشید و چه نه ... به قاعده الزام... ملزم به فرض حقانیت آنان هستید. (یعنی دارید فرض میکنید که اگر توحید و نبوت را درست بدانیم، آن وقت فلان مشکل معاد را چگونه حل کنیم؟) وگرنه لزومی نداشت با بحث معاد شروع کنیم. (آن هم وسط بحث جبر جغرافیایی!!)
وگرنه بنده بنا ست ثابت کنم معاد برای چه اتفاق می افتاد؟ چه کسی اموات را زنده میکند؟! و ... غیره
2- شما خودتان یک حدیث به گروه فرستادید. و مشخص کردم که ... آیا با بخش اولش مشکلی دارید؟ اگر نه بخشهای بعدی ... تا برسیم به آنجا که مشکل دارید
3- اجازه دهید صراحت را بیشتر کنم! متاسفانه شما دارید یک تصویر و برداشتی را از معاد ارائه میدهید... که هنوز ثابت نکرده اید همان برداشت دینی ست و چرا... متوجه اید؟
یعنی مثلا دارید خودتان با خودتان درگیر میشوید!
پس باید اول ثابت کنید چنین برداشتی از معاد در دین وجود دارد... و سپس طرح اشکال کنید
4- ژنتیک و دی ان ای و میتوکندری و ... امروز مطرح است. ائمه ع که نمیتوانستند با مردم آن دوره از این مطالب حرف بزنند! متوجه اید؟ (اگر هم خدا را حکیم و علیم نمیدانید... مشکل خودتان است. وگرنه باید خودتان از توحید آغاز میکردید...)
5- اما همین قدما (که نمیدانستند دی ان ای و ... چیست) میدانستند که آدمیزاد غذا میخورد و دفع میکند
چاق میشود و لاغر...
ناخن در می آورد و مو ...
سنش زیاد میشود و اندامهایش پیر میشوند و فرتوت و کوچک و ...
یعنی متوجه بوده اند که در معاد بنا نیست با تمام موهای سر و... موهای زائد بدن و... ناخن ها و... غذاهایی که خورده اند و ... ادرار و مدفوعی که داشته اند و ... محشور شوند!!
چنین چیزی شدنی ست؟
اگر این طور بود که باید در آیات و روایات میگفتند (هزاربلاتشبیه و نعوذا بالله) مردم به صورت یک تپه بزرگ ریش و پشمی که .... بیست ناخن چند کیلومتری از داخلش زده بیرون و ... در هوا پیچ و تاب برداشته و ... هزاران لیتر ادرار و بزاق دهان و ... چه و چه محشور شوند!!
این ادعا مرغ پخته را به بندری رقصیدن وادار نمیکند؟؟!
6- پس اول همین تصور غلط و جسارتا مضحک را حل کنیم... تا بعد برسیم به اینکه اصل مشکل شما چیست؟
شما نمیتوانید برداشت غلط خودتان را به طرف مقابل هم تحمیل کنید... و سپس طبق همین برداشت مضحک او را به چالش بکشید!
7- به عنوان مثال، اگر بپذیریم که خدای احد و واحد و علیم و حکیم و خبیری ... وجود دارد
پس میدانسته که انسان فرمول دی ان ای دارد...
میدانسته که اصل انسان روح و نفس اوست... (خودش انسان را خلق کرده)
در معاد بافتها و اندمهای طرف موضوعیت دارد... نه کربن و هیدروژن و... ادرار و مدفوع و مو و ناخن و آب دهان و ... عناصری که مدام در طول همین زندگی دنیا نیز تغییر میکنند. (و انسانهای های ده هزار سال پیش نیز این را میدانستند!)
ضمن اینکه الان شما همین کربن و هیدروزن و فسفر و ... بدن تان فقط متعلق به خودتان است...
و در همین حالت فعلی هم محشور شوید... حتی این مشکل عناصر بدن نیز مطرح نمیشود. متوجه اید؟
بنده امشب (اگر انلاین شدید) اول خدمت شما هستم ... که این بحث را به نتیجه اولیه برسانیم. موفق باشید.