سرویس حاشیهگاری: دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار پیش از این 47 نشست از سلسله نشستهای «فیلمسازان جوان انقلاب» را برگزار کرده بود. مدتی بود که این نشستها برگزار نمیشد و از دیروز ادامه این نشستها تحت عنوان «گعده فیلمسازان جوان انقلاب» از سر گرفته شده است. در واقع اولین گعده فیلمسازان جوان انقلاب را میتوان چهلوهشتمین نشست فیلمسازان جوان انقلاب دانست. این نشست با هدف انتقال دیدگاه منتقدان و نظرات مردم در اکرانهای عمومی به کارگردان برگزار میشود و طبق اعلام دبیرخانه جشنواره عمار قرار است از این به بعد به صورت هفتگی برگزار شود. اولین «گعده فیلمسازان جوان سینمای انقلاب» با نقد و بررسی مستند برند شروع شد.
مجید میرزایی، کارگردان مستند برند در ابتدای گعده روند تولید این مستند را اینگونه شرح داد. مستند برند یک کار تلویزیونی بود که من آن را به سفارش شبکه خبر در مدت 50 دقیقه ساخته بودم و این کار برای جشنواره عمار مجدد تدوین و در قالب یک مستند 33 دقیقهای به دبیرخانه جشنواه ارسال کردم. پیشنهاد کار برای شبکه خبر بود و شبکه خبر تمایل داشت که کاری در رابطه با برند و برندهای تقلبی ساخته شود. در ابتدا من تصورم این نبود که کارم 50 دقیقهای باشد، اما وقتی وارد دل کار شدم با ریشه و زنجیره برندهای تقلبی آشنا و به این نتیجه رسیدم که چرا نباید این زنجیره را نمایش دهم؟!! یا چرا باید فقط با فروشندهها مصاحبه کنم؟! چون خود فروشندهها معترف بودند که گناهی ندارند و باید اصل قضیه بررسی شود. در این مستند در پی محکوم کردن کسی بودم، فقط میخواستم بگوییم که چنین مشکلی وجود دارد و اگر کسی میخواهد این مشکل را حل کند بسمالله. سعی هم کردم مقداری از شعارهای معمولی که در حوزه اقتصاد و توجه به کالای ایرانی وجود دارد، دور شوم. تدوین مجدد مستند برای جشنواره عمار به انسجام مستند من خیلی کمک کرد. چون مستند در دو قسمت از شبکه خبر پخش میشد و اگر تمام 50 دقیقه در یک قسمت پخش میشد حتما حوصله مخاطب را سر میبرد.
مستند برند، رها بودن بازار ما را نشان میدهد
سیدحسن موسویفرد ضمن سخت خواندن تولید کارهایی از جنش مستند برند، مسئله مستند را یک مسئله اساسی دانست و افزود: خیلی وقتها افرادی که دارند در عرصه برند کار خلاف انجام میدهند از همه بهتر این عرصه را آسیبشناسی میکنند. چون دقیقا میدانند که دارند چکار میکنند. در مستند برند هم میبینیم که میگویند: «من چکارهام! به من بگویند برند «الله» بزن برند الله میزنم و اگر بگویند برند «آدیداس» بزن آدیداس میزنم. بازار اینطور کشش دارد.» نکتهای که مستند از پس بیان آن به خوبی در آمده بود این بود که کشش بازار را در این عرصه به خوبی نشان میداد؛ یعنی به خوبی نشان داده بود که یک عدهای برند تقلبی تولید و بر روی محصولات خود میزنند. میتوان در مستندهای دیگر به ابعاد مختلف عرصه برند و مخصوصا معرفی برندهای مرغوب ایرانی توجه بیشتری کرد. به اعتقاد من مستند برند یک آسیبشناسیِ کفمیدانی جاندار از چگونگی رشد برندهای تقلبی بود و میتوان با محور قرار دادن این مستند چند مستند دیگری هم ساخت و در آنها حتی یقه یک عدهای را هم گرفت و گفت که غفلت شما سبب شده است که در کیف میدان برند این اتفاقها بیفتد. در حقیقت مستند برند به ما نشان میدهد که بازار ما چقدر رهاست؛ یعنی جدای از اینکه برند خارجی میفروشند اینقدر بدبخت شدیم که باید بر روی جنس ایرانی خودمان هم برند خارجی بزنیم تا به فروش برسد.
جریان مقابلی در برابر برندهای خارجی مطرح نمیشود
در ادامه امیر مهریزدان، مسئول واحد مستند عمار در مورد نگاهش نسبت به مستند برند گفت: به اعتقاد من میتوان به دو نکته منفی در مستند برند اشاره کرد اما پیش از این باید این نکته را در نظر گرفت که با وجود اینکه موضوع مستند برند یک موضوع کیفمیدانی و عوامانه است ولی مستند برای عموم مردم بسیار جذاب است. من معتقدم دو اتفاق میتوانست در مستند برند بیفتد. اول اینکه ما اگر میخواهیم کارمان گزارشی نباشد یا باید در حوزه قهرمان و ضدقهرمان یا حوزه روایت و ضدروایت ورود کنیم، ولی مستند برند یک تک روایت است. کل حرف مستند این است که برندهایی خارجی بر روی لباسهای ایرانی دوخته میشود. احساس من این است که از دقیقه 10 مستند، حرفها دیگر تکرار میشود. این ایراد هم از اینجا نشات میگیرد که در مستند جریان مقابلی در برابر جریان موجود مطرح نمیشود. اینکه آقای موسویفرد گفتند که باید مستندهایی بسازیم که در آنها برندهای ایرانی را معرفی کنیم، به نظرم معرفی این برندها باید در همین مستند این اتفاق میافتاد. روایت و ضدروایت در مستند برند میتوانست در همین مستند اتفاق بیفتد تا مخاطب احساس نکند که ما داریم یک حرف را هی کش میدهیم. غفلت دوم هم در مستند برند آنجایی اتفاق افتاده است که وقتی جنس مرغوب و نامرغوب را جلوی دوربین معرفی میکرد نمیگفت که این جنس نامرغوب خارجی و این جنس مرغوب ایرانی است.
ترسیدم شعار بدهم
موسویفرد در تکمیل صحبتهای مهریزدان اضافه کرد: به نظر میآید در مستند دو موضوع با هم قاطی شده است. ما وقتی برند خارجی روی محصول داخلی میزنیم تقلب میشود ولی این لزوما به معنای بیکیفیتی محصول نیست؛ یعنی جنس بیکیفیت با جنس باکیفیت و جنس تقلبی و غیرتقلبی در مستند با هم قاطی شدند. مجید میرزایی، کارگردان مستند برند نکته اول مطرح شده توسط مهریزدان را درست عنوان کرد و گفت که من میپذیرم که در مستند برند یک موضوع دارد از زبان چند نفر بیان میشود. وی در مورد چرایی مطرح نشدن جریان مقابل در مستند نیز گفت: من در خودم این توانایی را نمیدیدم که در بیان مرغوب بودن جنس ایرانی وارد شعارزدگی نشوم و چون خودم میدانم که نمیتوانم این وزنه را بلند کنم چرا باید زیر آن میرفتم؟ با این وجود سعیام این بود که این شعار را من در مستندم ندهم و تمام تلاشم این بود که بتوانم مخاطب را با خودم همراه کنم تا این شعارها ناخوادگاه در ذهن مخاطب شکل بگیرد. از طرف دیگر هم نباید یادمان برود که مسئله اصلی مستند فقط نشان دادن برندهای تقلبی بود.
اسب تراوای فرهنگی در بازار لباس
پخش کردن نظرات مخاطبان مردمی جشنواره عمار با عنوان «نظرفیلمها» از دیگر بخشهای این گعده بود. در این بخش تعدادی از نظرات مردم که بعد از اکرانهای مردمی جشنواره عمار در مدرسه دبیرستانه دخترانه همدان از دانشآموزان گرفته شده بود بخش شد و مخاطبان به نکاتی اعم از از خلاء وجود مردم در این مستند و بررسی نکردن چرایی خرید این برندها از نگاه مصرفکنندگان و... پخش شد. میرزایی از این بخش استقبال ویژهای کرد و از دبیرخانه خواست که نگاههای مختلف مخاطبان را در اختیارش قرار بدهند. در پایان یادداشت آرش فهیم درباره مستند برند نیز در اختیار مجید میزایی قرار گرفت. در ادامه این یادداشت را میخوانید؛
«برند» یک مستند اجتماعی است که در قالب گزارشی به یکی از آسیبهای جدی بازار در ایران میپردازد. فیلمهای مستند گزارشی، بیشتر جنبه ژورنالیستی دارند و مسائل روز را با ریتمی خوش آهنگ به تصویر میکشند. کارکرد چنین آثاری، هشدار به جامعه درباره معضلات و تهدیدهاست. این نوع فیلمها برخلاف مستندهای آرشیوی، به جدیدترین شرایط سوژه مدنظر خود میپردازند. مستندهای گزارشی، نوعی واکنش سریع به یک مسئله هستند و به همین دلیل هم به جای حضور در جشنوارهها یا محافل هنری که مخاطب خاص و محدود دارند، در رسانههای فراگیر مثل شبکههای خبری تلویزیون به نمایش در میآیند. همچنین در این مستندها، عرضه اطلاعات و افشاگری درباره ابعاد پنهان یک موضوع، بیش از افکتهای هنری و بازیهای فرمی اهمیت دارد. یعنی هر چقدر اطلاعات کاربردی یک مستند گزارشی بیشتر باشد، ارزش و اهمیت آن هم بالاتر میرود. چون هدف اصلی در این نوع از آثار، اطلاعرسانی و آگاهی بخشی به عموم مردم است. در مستند «برند» نیز دقیقا همین ویژگیها الگو قرار گرفتهاند و عناصر این نوع فیلمها در آن به کار رفته است. این فیلم، از همان ابتدا با لحنی ژورنالیستی، مخاطب را به هزارتوی بازار پوشاک میبرد تا واقعیتهایی را افشا کند. ویژگی ساختاری این مستند، فضاسازی در جهت ایجاد اضطراب نسبت به کژتابیهایی است که در آن مطرح میشود. این فضاسازی، با استفاده از ضرباهنگ تند و همچنین استفاده درست و سنجیده از موسیقی به وجود آمده است.
محور این فیلم، همانطور که از اسمش بر میآید سلطه برندها بر عرصه اقتصاد کشورمان است. برندها علامتهای سادهای هستند که تبدیل به پرچم قدرتهای اقتصادی امروز جهان شدهاند. فقط کافی است که نشانه یک شرکت شهرت پیدا کند. این یعنی درآمد چندهزار میلیاردی آن شرکت؛ حتی اگر بعدها دچار افت کیفیت شود هم باز این برچسب است که کار خودش را میکند. این فیلم مستند بیشتر بر جنبه اقتصادی یک رفتار فرهنگی که میتوان آن را «برند بازی» نامید متمرکز شده است. مسئلهای که در نهایت به مناسباتی حیرتآور در عرصه تولید پوشاک منجر شده است. در این میان نیز بیش از هر کس، تولیدکنندگان داخلی و خود مردم (مصرف کنندگان) آسیب میبینند. به جز چند سکانس بسیار کوتاه مصاحبه با کارشناسان، عمده روایت فیلم از زبان و دیدگاه فروشندگان، تولیدکنندگان و مردم عادی شکل گرفته است. بنابراین، ریشهها و عوامل علمی و اصولی مسئله -اینکه برندسالاری چگونه اقتصاد ملی را به محاق برده- چندان شناخته نمیشود. به طور مثال، یکی از تولیدکنندگان، فاش میکند که بسیاری از لباسهایی که به عنوان جنس ترک یا ایتالیایی و ... عرضه میشود، یا برخی از پوشاکی که در مناطقی چون دبی به عنوان محصول خارجی فروخته میشوند، درواقع لباس ایرانی هستند. اما هیچگاه زمینههای این معضل شناسانده نمی شود. همچنین مسئله دیگری که شاید برای اولین بار در این فیلم به آن توجه شده، برندهای قلابی است. مردمی که فقط ظاهر را میبینند و به اسم جنس اعلا، محصولات درجه سه را صرفا به خاطر اینکه دارای یک مارک معروف هستند را با هزنیهای گزاف می خرند و سرشان کلاه میرود
.
نقطه ضعف مستند «برند» همین چند شاخه بودن مسئله در این فیلم است. یعنی این مستند به طور همزمان به چند موضوع میپردازد، بدون اینکه خیلی عمق پیدا کند؛ از ترجیح اجناس خارجی بر داخلی توسط مردم گرفته تا فروش برندهای قلابی و عرضه محصولات ایرانی با مارک خارجی و... یعنی درباره هر بخش از این فیلم، میتوان یک مستند مستقل و مجزا ساخت و فراز و نشیبهای بازار را از زاویه متفاوتی درباره برندها بررسی کرد. به طور مثال، میبینیم که مسئله قالب کردن جنس داخلی با برند خارجی، سابقهای تاریخی دارد و در دوران موسوم به قرون وسطی که تمدن اسلامی برتر بود، اروپاییان برخی از کالاهای خود را با مهر و برچسب اسلامی عرضه میکردند تا مشتری بیشتری پیدا کنند. چون در آن دوران محصولات صادراتی از مناطق اسلامی کیفیت بیشتری داشتند. همچنین موضوع محوری این مستند، یک مسئله عمیقا فرهنگی است که با حوزه اقتصادی تلفیق شده است. برندها صرفا لباسهایی برای پوشش تن نیستند بلکه مفاهیمی از فرهنگ و هویت هم از طریق آنها تبلیغ میشود. هر برند در حوزه کفش و لباس، پرچمی است که تفکر، سبک زندگی و شناسنامه صاحبان آن برند را حمل میکند. کربران برندها نیز مستعمره آنها میشوند. این مسئله، آنقدر مهم است که یکی از منفذهای اصلی گسترش فرهنگهای مهاجم شناخته میشود که باید به آن پرداخت. بسیاری از برندها اسب تراواهایی اقتصادی برای تضعیف فرهنگی کشورها هستند.
این هم فقط محدود به ایران نیست و یک چالش روان شناختی جهان شمول است که از این منظر نیز میشد در این مستند به آن توجه کرد. در همه جای جهان، عموم مردم ترجیح میدهند که لباسهایی با مارک مشهور را بپوشند. چون اینگونه برای ما تعریف شده که با برخورداری از لباسی که برند شناخته شدهتری دارد، بهتر میتوانیم در سطح جامعه خودنمایی کنیم و تصور ما این است که با این برچسبها مردم احترام بیشتری برایمان قائل هستند. بسیاری از مردم اگر لباس دارای برند نپوشند، احساس فقدان عدم اعتماد به نفس میکنند. مقاطعی از سال، خرید پوشاک و کفش اوج میگیرد. در آستانه آغاز سال تحصیلی و اواخر سال - به اصطلاح شب عید- اکثریت مردم راهی بازارها میشوند تا با تهیه لباس و کفش، به استقبال سال نو یا مقطع تحصیلی تازهتر بروند. اما این مناسک فرهنگی-اقتصادی، سالهاست که دچار اختلال شده و در نتیجه آن، لطمات زیادی به اقتصاد ملی وارد شده است. مستند «برند» به عنوان تلاشی برای روایت صادقانه و بیواسطه این اختلال، یک گام مهم برای مبارزه فرهنگی در صیانت از تولید ملی محسوب میشود.