درخونگاه به شدت دیر شروع می شود و یا حتی شاید شروع هم نمی شود ، بدون قصه و در روزمرگی کاملا یکنواختی پیش می رود و با پایان بندی کاملا اشتباه و ضعیفش همان اندک لحظات نورانی و درخشان خود را می سوزاند...
شبی که ماه کامل شد را می توان به دو بخش متفاوت زمانی که شخصیت فرد اول قصه را شکل می دهند تقسیم کرد، نخست بخش عاشقانه و معصوم آشنایی عبدالحمید و فائزه تا ظهور گروهک تکفیری عبدالمالک ریگی و سپس حضور عبدالحمید به عنوان یکی از نفرات اصلی گروهک تا پایان قصه.
متاسفانه اوج این فاجعه کهنسالانه سهیلی در میان داستان و در سکانس روف گاردن و ملاقات خانواده آقا زاده رقم می خورد و سهیلی داستان خودش را با آن پیچش بلاهت وار قصه که نوعی خودزنی است نابود و مخاطب را متحیر از این انحراف عجیب و ساده لوحانه دل زده از تمام مدت زمان گذشته بر فیلم و انتخاب خودش می کند.
بهترین فیلم از نگاه تماشاگران سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نخستین اکران عمومی خود را در نوروز ۹۸ در حال اجرا دارد ، تازه ترین فیلم کارگردان اثر ممتاز ابد و یک روز همچون اثر پیشین وی داستان و طرح مسئله ای اجتماعی دارد و در مسیر داستان فیلم قبلی باز هم اعتیاد و مواد مخدر را اصلی ترین بخش و هدف خود از داستان پردازی قرار داده است.
سرو زیر آب آخرین ساخته محمدعلی باشه آهنگر ، قصه ای را با مضمون شناسایی شهدای سال های دفاع مقدس و مسائل پیرامون مشکلات و روابط خانواده های این عزیزان در ژانر کاملا ایرانی دفاع مقدس روایت می کند ، اثری که در ادامه مسیر ساخته های پیشین کارگردانش قرار گرفته است و به نوعی این فیلم را می توان بلوغی بر بیداری رویاها و سپس ملکه دانست.
وقتی در مورد فیلمی صحبت می کنیم که مدتی را در توقیف یا محاق گذرانیده است ، همان ابتدا چند نکته به ذهنمان خطور می کند ، از دلیل و دلایل توقیف و انسداد و ممیزی تا میزان محبوبیت عوامل اثر که بگذریم ، یکی از مهمترین سوالات در این خصوص این گونه مطرح می شود که آیا فیلم یا اثر مورد نظر دچار بحران تاریخ انقضا شده است یا خواهد شد ، اغلب مسائلی که پای ممیزی را به سینمای ما می کشانند عموما (به ترتیب) مواردی سیاسی ، مذهبی ، قومیتی و یا جنسی هستند ، حال باید دید فیلم از بند توقیف و اصلاحیه رسته شد در کدام گروه و دسته فوق حضور داشته و آیا داستان و رویداد قصه اش مبنای زمانی نیز داشته است یا خیر؟
گاهی اوقات دوست داریم قصه ای به سرانجام برسد اما ناگهان قصه دچار سندروم پایان های باز می شود و ناامید ناچاریم که در پایان سینما را ترک کنیم، این اتفاق بارها و بارها رخ داده است و مخاطب سینمای ایران را آب دیده این دست فجایع سینمای مقلد کرده است ، اما نمی دانم چرا برای اولین بار در سینما مشتاق پایانی باز برای یک فیلم بودم؛ داستانک های فیلم همگی پتانسیل این روند و سبک را دارا بودند اما انگار سازنده اثر از آن دست آدم هایی بوده که پیش تر خودش از مخالفین سر سخت پایان های باز بوده ولی ناخودآگاه دچار نانفیکشن و وقایع سازی روزمره شده است و در تضاد داشته های شخصی و دریافتی اش هت تریک را خلق کرده است که در تنه اصلی فیلمنامه کاملا بلاتکلیف و حیران بین کلاسیک و مدرن شدن قصه باقی می ماند.
حضور تقریبی هجده فیلم در فضای اجتماعی، دو فیلم با محوریت زنان، چهار فیلم به کارگردانی بانوان فیلمساز، حضور مجدد برخی کارگردانان خوش نام کمکار، چندین فیلم در فضای روایی تاریخ معاصر، دو فیلم اقتباسی از کتب پر مخاطب، چندین فیلم با روایات انتزاعی و یک فیلم با فضای دینی و یک فیلم نیز در فضای دفاع مقدس که از این نظر میتوان جشنواره را ضعیفترین جشنواره ممکن در حضور اثار سینمایی ژانری با اصالتی کاملا ایرانی نیز نام برد.
قرار است گروهی از یک خانواده برای قسم خوردن و تایید قصاص یک قاتل راهی شهر مشهد شوند ، این همان کد داستانی و تم اصلی و کوتاه فیلم تنابنده است ، اما چالش تنابنده برای قسم خوردن در یک اتوبوس و به محوریت یک زن پیش می رود. قسم در یک فضای بسته و محدود و به شیوه حضور بر سر صحنه تئاتر و گفتگوهای دو و چند طرفه افراد با یکدیگر روایت می شود و در واقع مهمترین اتفاق تازه ترین ساخته محسن تنابنده در مقام کارگردان پس از داستان قدرتمندی که خلق می کند همین مسئله لوکیشن و میزانسن های محدود است که همچون دادگاهی در مقابل چشمان مخاطب چیده شده است و کلنجارها و گفتگو های میان افراد حاضر در اتوبوس به تدریج پرده از رازی بزرگتر بر می دارد که شخصیت اصلی داستان گر چه این وقایع و راز ها با زندگی شخصی او گره خورده است به نوعی از اغلب آن ها بی اطلاع مانده و این اتفاق قصه جذاب قسم را پیش می برد.
بخش سوم بمب، یک عاشقانه نزدیک ترین حال و هوا را به بمب و یک عاشقانه دهه شصتی دارد، عشقی که شاید همچنان نیز دوست داشتنی و قابل لمس است. در سومین بخش از فیلم داستان در زیرزمین یا به نوعی پناهگاه می گذرد و در واقع عاشقانه دیگر معادی که دوست داشتنی تر است در همین موقعیت شکل می گیرد اما سرانجامی ندارد و رها می شود.
توکلی با تنگه ابوقریب جرئت بسیاری در به نمایش کشیدن تصاویر تکان دهنده و تلخ جنگ از بمباران شیمیایی و آوارگی مردم و کودکان به خرج می دهد و همچون آثار سابق بر این کارنامه اش که او را یک فیلمساز اجتماعی احساس گرا و پر از تصاویر کلوزآپ و مدیوم می دانند این تصاویر تلخ را به محدوده تنگ تر و درشت شده کلوزآپ و مدیوم شاتهایش می آورد
هرچند همانطور که گفته شد این فیلم جزو طنزهای خوب در وضعیت این روزهای سینما محسوب می شود، اما نکته ای که در باره هزارپا وجود دارد این است که در این فیلم چند سکانس طنز گفتاری و کمی زننده وجود دارد که اگر این چند سکانس را نداشت بازهم فیلم از لحاظ ساختار طنز اثر قابل توجهی به شمار می آمد و این طنزهای گفتاری شاید برعکس تصور سازندگان آن نه تنها به طنز آن چیزی اضافه نکرده بلکه تاثیر منفی نیز بر فیلم گذاشته است.