این روزها در پی اقدامات هنجارشکنی همچون رقص یک زن بیحجاب در روز شهادت امام جعفر صادق (ع) و یا پیدایش کمپین «دختران انقلاب» که مبارزه با حجاب را سرلوحه کارهای خود قرار دادهاند بار دیگر چرایی سیاسی شدن یک مقوله فرهنگی در رسانهها اوج گرفته است.
امروز 21 تیر 1397 خورشیدی برابر با 28 شوال 1439 هجری و 12 جولای 2018 میلادی است رویداد بزرگ فرهنگی و تاریخی مقابله با سیاست کثیف رضاخان ملعون در چنین روزی به وقوع پیوست. واقعه ای که بهای آن را خون های پاک پرداختند.
فضای مجازی اینروزها جایی است برای اعلام مواضع و نگرش های افراد مختلف به موضوعات روز جامعه این اعلام مواضع درمیان قشرهای مختلف جامعه وجود دارد و از رئیس جمهور تا عده ای از وزرا و فعالان رسانه ای و فرهنگی نیز در شبکه هایی چون توئیتر و اینستاگرام فعال هستند. در ادامه نگاهی داریم به مهمترین توئیت های برخی از فعالان فرهنگی در فضای مجازی تا ببینیم در هفته ای که گذشت این افراد مهمترین مواضع و دغدغه هایشان چه بوده است.
بود نشاط اجتماعی در جامعه، مسالهای است که در سالهای اخیر، بارها مورد بحث تخصصی و عمومی در قرار گرفته است. همچنین با حوادث تلخ سال جاری، در فضای عمومی جامعه نوعی افسردگی و ناامیدی مضاعف به چشم میآید. افسردگی که سبب شد سال گذشته وزیر کشور به موضوع نشاط اجتماعی اشاره کند: «نبود نشاط اجتماعی یکی از موضوعاتی است که خانوادههای ما را به انزوا و بیماری کشانده است. همه دست به دست هم دادهایم و جامعه را افسرده کردهایم».
تلقی عمومی درباره خاموشیهای برنامهریزی شده در سراسر کشور این است که کمبود برق کنونی، ناشی از کمآبی است. کاهش 20 درصدی آب موجود در مخازن سدهای کل کشور در پایان اردیبهشت 97 نسبت به اردیبهشت 96 نیز- هرچند رقم بزرگی نیست- تا حدودی این تلقی را تایید میکند اما یک واقعیت بسیار مهم که کمتر به آن پرداخته میشود این است که کمتر از 15 درصد برق کشور در نیروگاههای آبی تولید میشود و کاهش 20 درصدی در حجم آب موجود در مخازن سدها، نباید به خاموشیهای کشوری در این ابعاد یا طرحهایی چون تغییر ساعات کار ادارات و... منجر شود.
خواص فرهنگی می بایست با تعریف نقش خود در مطالبات اقتصادی مردمی سعی در پوشاندن شکاف فرهنگی موجود در مطالبات را داشته باشند. شکافی که گاها به خاطر غفلت به دست دشمنان و معاندین پر شده و مطالبات به حق مردمی را به تجمعات خیابانی جهت دهی شده و سر دادن شعارهای ضد ارزشی و به حاشیه بردن مطالبات در سایه خواسته های غرض دار سیاسی کشانده است. این اتفاق نه تنها کمکی به شنیده شدن صدای مطالبات واقعی مردم نمی کند، بلکه با انحراف جریان از مسیر اصلی آن را به سمت وسویی هدایت می کند که شرایط را سخت تر و جنجال های جدیدی را پدید می آورد.
مائده هژبری، محمد ثلاث، دانشجویان دانشگاه تهران، تروریستهای بمبگذار و هر شخصی که پایش به دستگاههای مربوطه باز میشود به راحتی میتواند با اندکی غوغاسالاری هشتگهای حمایتی در فضای مجازی راه بیندازد و باعث تقابل افکار عمومی با حاکمیت قانون شود. چرا؟ چون مبارزه با فساد از دید جامعه گزینشی و فرمایشی است و تا وقتی جامعه صداقت حاکمیت در مبارزه با فساد را باور نکند هر متهم و محکومی در افکار عمومی مظلوم است و قهرمان.
بهثمر رسیدن تلاش دو هفتهای علیرضا جهانبخش برای یافتن گمشده خود در خاورشهر و ثانیا فاش شدن عکسهایی از حرکت خداپسندانه یوسف کرمی و فعالیت جهادیاش در سیستانوبلوچستان. قصه انتقاد جواد نکونام از مسئولان دولتی در برنامه تلویزیونی هم البته قصه دیگری است که باید به آن پرداخت.
در اینستاگرام شاهد انواع فعالیت ها از سیاسی و اجتماعی گرفته تا اقتصادی و تجاری هستیم. فضایی با دسترسی بسیار آسان به هر آنچه که برای گذران وقت به هر نحوی مورد نیاز است. کاربران فعال آن، زندگی و هویتی مجازی دارند، که گاهی با هویت واقعی آنان اختلافی از زمین تا آسمان دارد. و این تناقض خود ریشه پیدایش معضلات و مشکلات فراوان اجتماعی و فرهنگی است.
مدتی است که از مسدود شدن پیام رسان تلگرام می گذرد ، هر چند این موضوع مخالفان و موافقان و بازخوردهای مثبت و منفی را به همراه داشت ، اما پیام رسان های داخلی و بومی و جایگزین، هنوز نتوانسته اند مخاطبان این پیام رسان را با خود همراه کنند. اما چند وقتی است که زمزه های مسدود شدن شبکه اجتماعی دیگری در خبرها به گوش می رسد. حال باید شبکه اجتماعی اینستاگرام نیز به سرنوشت تلگرام مواجه می شود یا خیر.
این روزها بحران اقتصادی که خود را در قالب بیکاری، عدم معیشت حداقلی و نابسامانی مدیریتی نشان میدهد مباحث گوناگونی در جنبه های اجتماعی ایجاد کرده است. یکی از این مباحث را میتوان تاثیر متقابل بحران اقتصادی و بی نظمی اجتماعی دانست.
از شناخت و بهره مندی از فرصت های این شبکه ها نمی بایست غافل شد. و باید بدان ها توجه کرد و در مسیرهای مفید از انها به نحو احسن استفاده نمود. عدم شناخت صحیح فرصت ها و تهدیدهای این فضا و عدم مطالعه دقیق، موضوعیست که امروز شبکه های اجتماعی را در ایران به یک معضل همه جانبه تبدیل کرده است.
در این میان، این شادی ها بعضا یا از حد عرف و کنترل خارج شده و موجب مختل شدن زندگی و عبور و مرور دیگران می شود یا با بعضی برخوردهای نامناسب از سوی مسئولین، حاشیه های فراوانی را به همراه دارد. بهر حال آنچه مسلم است تا کنون هیچ برنامه ریزی از سوی مسئولین برای این جشن ها انجام نشده است.
در این همایش که به همت بسیج دانشجویی هفت دانشگاه بزرگ تهران برگزار و با استقبال دانشگاهیان و اقشار مختلف مردم همراه شد، سعید جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی، حسینعلی حاجیدلیگانی نماینده مجلس شورای اسلامی، حجتالله عبدالملکی عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع)، حسین صمصامی سرپرست اسبق وزارت اقتصاد، مسعود براتی فعال اسبق دانشجویی، امیرحسین ثابتی مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، صادق شهبازی دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی و جمع دیگری از کارشناسان و فعالان دانشگاهی حضور یافتند.
بعد از آنکه آقای ابوالفضل حسن بیگی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به نقل از وزیر اطلاعات اعلام کرد که تلگرام طلایی و هاتگرام مجوز دارد و قانونی است، تمام معادلههای مجهول درباره تلگرام حل شد. هرچند وزیر اطلاعات بعدها سخنان منسوب به خود را تکذیب کرد اما تقریباً همه آگاهان عرصه مجازی میدانستند که دولت نمیخواهد از تلگرام دل بکند و اگر دستور قضایی بازپرس دادسرای فرهنگ و رسانه نبود شاید دولت هیچگاه به سمت مسدودسازی تلگرام نمیرفت. معاون وزارت ارتباطات نیز دوروز پیش مطالبی بیان کرد که واکنشی به سخنان دبیر کارگروه مصادیق مجرمانه بود.
مگر نه اینکه بر حسب قاعده باید توقع داشت در تجمعات اعتراضآمیزی که توسط کسبه بازار در اعتراض به نوسانات قیمت ارز تشکیل شده، شعارهایی در راستای مطالبات صنفی و اقتصادی سر بدهند؟ اما چه میشود که از همان ابتدایی که نطفه تجمعات بسته میشود، شعارهای تند و ساختارشکنانه به خصوص علیه سیاستهای منطقهای کشورمان و جبهه مقاومت سرداده میشود؟
«متاسفانه برخلاف میل باطنیام لازم است خدمت همه دوستان و عزیزان کتابخوان تعطیلی کتابفروشی رود با ۲۰ سال سابقه را اعلام کنم. محل فعلی کتابفروشی رود بهمنظور تجهیز و ارتقا فروخته شد، اما با رشد ناگهانی و انفجاری قیمتها متاسفانه دیگر قادر به تهیه مکان مناسب برای کتابفروشی نیستیم. در ۲۰ سال گذشته افتخار آن را داشتیم که در خدمت بسیاری از اهل قلم و عاشقان کتاب باشیم. ۲۰ سال حمایت شما عزیزان، تکیهگاه ما بود، اما دیگر بدون تسهیلات و تامین مالی از طرف نهادهای مربوطه قادر به ادامه راه نیستیم. از این طریق بنده و مجموعه کتابفروشی نشر رود مراتب سپاسگزاری و قدردانی خود را به اطلاع تمامی عزیزان اهل قلم و علاقهمندان به کتاب میرسانیم.»
شاید مهمترین سوالی که هنگام بازدید از روستاها و مناطق مختلف قلعه گنج به ذهن متبادر میشد این سوال بود که مگر این مناطق جزو همان استان کرمانی نیست که صاحب معادن غنی مس و ذغالسنگ و سنگ آهن است، پس چگونه میشود که مردمان این خطه در چنین محرومیتی به سر میبرند. آیا چون شهر آنها در جنوبیترین قسمت استان کرمان واقع شده و دسترسی آنها به مرکز به این راحتیها نیست حقشان خورده شده و یا اینکه چون مردم این شهر مقابل استانداری تجمع نمیکنند باعث شده دیده نشوند؟