
سرویس حاشیهنگاری- محمد مرشد: اوضاع اقتصادی نابسامان است و مردم گلهمندند. در این شرایط طبیعی است که هر از گاه در گوشهای از کشور صدای اعتراض صنف یا گروهی از مردم خسراندیده بلند شود و معترضان خطاب به مسئولین مختلف، مطالبات خویش را فریاد بزنند. پایتخت هم از این ماجرا مستثنی نیست و در هفته ابتدایی تیرماه، بازار تهران روزهای داغ و ملتهبی را سپری کرد. عدهای اعتراض کردند، عدهای آشوب به پا کردند و برخی دیگر هم در خیابانهای تهران علیه جبهه مقاومت شعار سر دادند! واکاوی علل و چرایی اتفاقات و التهابات اخیر بازار تهران و یا تحلیل چرایی به آشوب کشیده شدن تجمعات اخیر، موضوع این نوشتار نیست، بلکه مقصود اشارهای گذرا به جنگ تمام عیار رسانهای علیه مقاومت است که خروجی آن را این روزها به شکل ملموسی در خیابانهای شهرمان مشاهده میکنیم.
مگر نه اینکه بر حسب قاعده باید توقع داشت در تجمعات اعتراضآمیزی که توسط کسبه بازار در اعتراض به نوسانات قیمت ارز تشکیل شده، شعارهایی در راستای مطالبات صنفی و اقتصادی سر بدهند؟ اما چه میشود که از همان ابتدایی که نطفه تجمعات بسته میشود، شعارهای تند و ساختارشکنانه به خصوص علیه سیاستهای منطقهای کشورمان و جبهه مقاومت سرداده میشود؟ شعارهایی نظیر «سوریه رو رها کن، فکری به حال ما کن»، «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» و دیگر شعارهایی از این دست...
سادهانگاری است اگر فکر کنیم این شعارها به صورت خودجوش از سوی کسبه و مردمی سرداده میشود که مطالبه اصلی آنها کنترل و ایجاد ثبات در بازار ارز از سوی دولتمردان است. یقینا همان لیدرهایی که تجمعهای صنفی و آرام را به خشونت و آشوب میکشند، در هدایت شعارهای معقول به شعارهای ساختارشکنانه دست دارند. اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که بخشی از معترضین مردمی با این شعارها همراهی میکنند و اساسا این شعارها حرف دل عدهای از مردم ناراضی از اوضاع اقتصادی این روزهای ماست. چرایی این موضوع هم مشخص است.
دشمن پس از شکست در عرصه میدانی از جبهه مقاومت و ناتوانی از رویارویی نظامی با سربازان دلیر انقلاب در منطقه، تلاش دارد با استفاده از قدرت رسانهای خود، باور مردم ایران را هدف گرفته تا آنها را نسبت به حضور نظامی در منطقه و حمایت از محور مقاومت، ظنین و بدبین کند. مدتهاست جبهه دشمن، از رییس جمهور معلومالحال آمریکا گرفته تا نخستوزیر رژیم آدمکش صهیونیستی، از رسانههای جیرهخور ملکه انگلیس و ملک سلمان تا رسانههای وابسته به جریان سازشکار داخلی، در حال القای این باور به مردم ایران هستند که حمایت از محور مقاومت، حضور نظامی در سوریه و دفاع از مردم مظلوم فلسطین و یمن، یگانه عامل اوضاع این روزهای اقتصاد ایران است.
در مقابل اما رسانههای رسمی، حاکمیتی و انقلابی در مقابله با این هجمه چه کردهاند؟ آیا در مقابل جبهه رسانهای دشمن که بیامان عمق استراتژیک نظام را هدف گرفته، عزمی برای دفاع از مرزهای شناختی وجود دارد؟ باید اعتراف کرد هرچقدر که رزمندگان و سرداران نظامی ما در ورای مرزهای سرزمینیمان در زمینگیر کردن دشمن موفق بودهاند، نیروهای رسانهای فعال در رسانههای حاکمیتی و انقلابی در دفاع از ایدئولوژی مقاومت و تبیین بایدهای این حوزه ناتوان بودهاند.
جدا از انفعال و کمکاری رسانههای انقلابی، نوع رفتار و سیاستگذاری رسانههای جریان غربگرا در داخل کشور نشان میدهد باید به طور مضاعف نگران بود و احساس خطر کرد. این روزها مجلات اندیشهای و تئوریک جریان غربگرا حملات بیسابقهای را به سیاستهای منطقهای ایران و نقش سپاه پاسداران در دفاع از محور مقاومت کلید زدهاند و آتش حمله مناسبی برای رسانههای واسط و خُرد این جریان تهیه میکنند. با این شرایط اگر رسانههای جبهه انقلاب به سیاق گذشته در انفعال و بیتفاوتی به سر برند، معلوم نیست چه آیندهای در انتظار دستاوردهایی است که خون هزاران شهید مقاومت به پای آنها ریخته شده است.