به گزارش حلقه وصل، در آستانه یازدهم شهریور ماه سالگرد شهادت سردار سرلشکر شهید محمود کاوه، یادواره این شهید و دیگر شهدای کربلای ۲، با حضور خانواده و همرزمان آن شهید در مجتمع فرهنگی آیه ها برگزار شد.
محمود کاوه، الگوی جوانان در دفاع مقدس به گزارش خراسان رضوی، سردار «سید حسین مرتضوی» فرمانده قرارگاه منطقهای ثامن الائمه(ع) سپاه در این مراسم شخصیت شهید کاوه را ممتاز و برجسته برشمرد و گفت: یکی از برترین الگوهای جوانان در دفاع مقدس، شهید کاوه بود که توانسته بود در عنفوان جوانی در مقابل دشمن داخلی و خارجی، از خود بلوغ، توانمندی و استعداد نشان بدهد. او در کمترین زمان ممکن، رزمندگان را از سراسر کشور متوجه شخصیت فرماندهی قوی و منش ولایی خود کرد. تمایز او با بسیاری از فرماندهان دفاع مقدس در این بود که توانست در آن واحد در کنار همه قومیت ها و مذاهب در قسمت های ناشناخته کشور، به مجاهدت بپردازد و کار را بدون نقص پیش ببرد و دشمن تا بن دندان مسلح را ناامید کند.
مدیری که اهل اقدام های بزرگ بود در ادامه یادواره، جمعی از همرزمان و خواهر بزرگوار آن شهید نیز خاطراتی را روایت کردند. سردار «حمید عسکری» مشاور حقوقی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، به تبیین بُعد فرماندهی شخصیت شهید کاوه پرداخت و گفت: در سال ۶۱ برای اولین بار شهید کاوه را دیدم، او در آن زمان ۲۱ سال داشت و فرمانده عملیات تیپ بود. در اولین عملیاتی که داشتیم، تا فاصله ۴۵ کیلومتری پیرانشهر–سردشت، با وجود به شهادت رسیدن دو فرمانده تیپ، شهید کاوه دلاورمردانه ایستاد، تا ۵۵ کیلومتر بعد از آن را قله به قله جنگید و این مسیر بسیار مهم را در مدت چهار ماه باز کرد. وی افزود: شهید کاوه، مدیری متعهد و متخصص بود که علاوه بر این خصوصیات، از ویژگی های نشاط و شادابی جوانی، ولایت پذیری، اقتدار، شجاعت، مهربانی و صمیمیت هم برخوردار بود. او برای ما مدیری، اهل اقدام های بزرگ بود.
داغ عزیزانمان باید مقاوم ترمان کند «زهرا کاوه» خواهر شهید کاوه نیزکه به همراه مادر شهید در این مراسم حضور یافته بود، گفت: مبنای زندگی و تربیت فرزندان برای پدر و مادرم، دین بود. پدر از مبارزان علیه رژیم طاغوت بود و محمود هم او را همراهی می کرد. وقتی انقلاب پیروز شد، مشابه تحریم های الان را داشتیم اما در آن زمان، چون رسانه ها شرایط امروز را نداشتند، مردم زیاد متوجه موضوع نبودند. به یاد دارم که سوخت و مواد اولیه کارخانه ها نایاب شد و همهمه ای بین مردم ایجاد شده بود که مواد غذایی هم دارد کم می شود. وی ادامه داد: آن زمان، پدر مغازه ای داشت و محمود که نوجوان بود در کارها به او کمک می کرد. یک روز که پدر برای کار به سفر رفته و محمود در مغازه ایستاده بود، مسئول توزیع پودرهای شوینده می آید و می گوید «قرار است پودرها هم کمیاب شوند اما من می توانم مقداری پودر به تو بدهم». محمود هم با خوشحالی تعداد زیادی پودر از او می خرد و در راه پله خانه می چیند. به خاطر دارم که وقتی پدر بازگشت، محمود با خوشحالی ماجرا را برای او تعریف کرد، اما پدر ناراحت شد و او را توبیخ کرد و گفت «پسرم این ها را به مغازه ببر و بین مردم توزیع کن. اگر هم کمیاب شدند، هر کاری که بقیه مردم کردند، ماهم همان کار را می کنیم». این ها شیوه تربیتی پدر بود و به همین دلیل محمود از همان دوران این رفتارها را الگوی خود قرار داد. خواهر شهید کاوه همچنین از وابستگی خواهرها و مادر به محمود گفت: وابستگی ما، وابستگی عجیبی بود. همیشه امیدم این بود که وقتی به خانه می آیم، پوتین های محمود را دم در ببینم. مادر یک بار به او گفت «چندین سال از جنگ می گذرد، کمی هم پیش ما بمان» اما محمود پاسخ داد «مطمئن باشید اگر من در جنگ ایران و عراق شهید نشوم، باید در جنگ لبنان شرکت کنم». وی ادامه داد : مطمئنا داغ فقدان شهدا همیشه در دل خانواده آنان زنده خواهد ماند، این داغ را کسی انکار نمی کند، اما همین داغ باید باعث شود ما در دفاع از نظام و تحمل مشکلات امروز، مقاوم تر باشیم.
در مقابل دشمن، سری برافراشته تر از کاوه ندیدیم دکتر «هوشنگ بزرگی» از یاران شهید کاوه نیز خاطراتی شیرین از آن شهید بازگو کرد؛ خاطراتی که طعم ورزشی هم داشت و روایتی بود از مهارت شهید کاوه در بازی فوتبال. وی در ادامه گفت: شهید کاوه در مجلس دعا و در محضر خداوند، خود را از همه ذلیل تر می دانست و در مقابل دشمن مثل کوه استوار بود. بزرگی افزود: خدا گواه است که شهید کاوه، هرگز به خودش نگاه نکرد تا ببیند که چه کارهای بزرگی کرده، نگاه او به خودش فقط برای اصلاح اشتباهات و تقویت اخلاص بود. وقتی ما از پاک سازی های شهید کاوه حرف می زنیم، منظور این است که او اقلیم به اقلیم را پاک سازی می کرد، شما کوه های آب و برق مشهد را در نظر بگیرید و تصور کنید که قله به قله و دره به دره را باید بجنگید، قله را بگیرید و به جای دشمن، نیروی خودی بگذارید و هدف این باشد که ضد انقلاب دیگر نباید به آن جا پا بگذارد. شهید کاوه این کار را می کرد و در مقابل دشمن، سری برافراشته تر از او هرگز ندیدیم. وی با بیان خاطره ای دیگر گفت: یک روز من و شهید کاوه تنها بودیم و او برای پذیرایی از من یک کمپوت زردآلو روی میز گذاشت. وقتی به او تعارف کردم که او هم با من از این کمپوت بخورد، امتناع کرد. وقتی اصرار کردم به من گفت «بچه های دیگر از این کمپوت ها نخورده اند، من هم نمی خورم». این رفتار ایشان در حالی بود که هیچ کس غیر از ما دو نفر در آن اتاق حضور نداشت. با این حرف او، من هم کمپوت را نخوردم و گفتم آن را از روی میز بردارید.
مجید جا ماندی ... سردار «سید مجید ایافت» دیگر همرزم شهید کاوه هم گفت: اولین دیدار و آشنایی من با شهید کاوه در سال ۵۹ بود که من ۱۷ و او ۱۹ ساله بود. کاوه در آن زمان مربی آموزشی متبحر ما بود. به یاد دارم که دو بار خنده از ته دل او را دیدم، اولین بار در همان دوران آموزشی، یادم می آید که به عنوان تمرین عملیاتی گرفتن یک ساختمان، جلودارمان شد و به ساختمان آموزش حمله کردیم. بعد از آن که نارنجک های آموزشی و تیرهای مشقی را روی بچه ها خالی کردیم، او با دیدن چهره های حیران و شوکه سربازان و پزشک ها، وسط سالن نشست و از ته دل خندید و نیروهایی که در راهروها و طبقات جمع شده بودند، با دیدن خنده او، به خنده افتادند. وی ادامه داد: دومین بار هم سال ۶۰ در سقز بود که شهید کاوه عملیات بزرگی را از سقز تا نزدیکی بسطام پیش برد. من که همیشه در کنار او بودم، یک جا در مراحل اولیه این عملیات عقب ماندم. وقتی به دنبالش می دویدم، صدای او را شنیدم که با خنده از ته دل می گفت «مجید جا ماندی، من زودتر از تو تیر خوردم»، برای او باعث شادی بود که زودتر از رزمنده هایش به صف دشمن بزند و زخمی شود. سردار ایافت درباره کارهای باورنکردنی شهید کاوه در این عملیات گفت: کاوه توانست حدود ۷۰ نیروی سپاهی و یک گردان ارتش را در زمانی که ارتش تحت فشار افراد خائن در رده های بالا بود، با ما همراه کند. قابل باور نبود که یک جوان ۱۹ ساله با این جسارت و صلابت وارد کار شود. وقتی فرمانده سپاه کردستان دید که ما این مناطق را پاک سازی کرده و در آن جا پایگاه هم زده ایم، به نشانه احترام اسلحه شخصی خودش را به شهید کاوه داد.
تقدیر از خالقان آثار هنری با موضوع شهید کاوه در این یادواره، «محمد ملتجی» پیش کسوت هنرهای نمایشی استان قسمت هایی از کتاب حماسه جاوید را که شامل خاطراتی از شهید کاوه است برای حضار خواند و در ادامه با حضور مادر، خواهر و دختر این شهید از «جواد شمقدری» و «جواد اردکانی» برای ساخت فیلم سینمایی «شور شیرین» و محمدرضا سلطان پور برای ساخت یک اثر پویانمایی درباره شهید کاوه، «حمیدرضا مشهوری» همرزم شهید کاوه و «حسین کام شاد» رزمنده و عکاس دفاع مقدس تقدیر شد.