سرویس حاشیه نگاری: انتشار یک مقایسه آماری میان کتابهای پرفروش شبهروشنفکران غربزده وطنی و کتابهای جبهه انقلاب در رسانهها در روزهای گذشته، بازهم باب بحث در مورد موضوع قدیمی، اما با اهمیت، «سلیقهی مردم در انتخاب محصولات فرهنگی» و جهتگیری آنها در استقبال از محصولات با رویکردهای اخلاقی، اعتقادی، سیاسی مختلف را پیش کشیده است. موضوعی که البته با نگاهی به محصولات پرفروش حوزههای مختلف فرهنگی/ هنری به خوبی قابل ردیابیست اما با شانتاژ رسانهای شبهروشنفکران روی آثار مطلوب خود گاهی مخدوش میشود و باید دوباره آن را بازخوانی کرد.
مجله جهان کتاب در شماره شهریور ماه خود به ارائه آماری از کتابهای منتشر شده «زویا پیرزاد» پرداخته است که تامل در آن حقیقت جالبی را مشخص میکند. آماری که با توجه به اینکه پیرزاد یکی از پرفروشترین نویسندگان مورد حمایت شبهروشنفکران است میتواند گویای وضعیت کلی محصولات این گروه نیز باشد.
در آمار منتشر شده در نشریه جهان کتاب مطلب که با همکاری نشر مرکز انتشار یافته مشخص میشود جمع کل تیراژ کتاب های«چراغ ها را من خاموش می کنم»، «عادت می کنم»، و«سه کتاب» زویا پیرزاد تا مرداد ۱۳۹۴ تعداد ۳۳۵۲۰۰ نسخه است.
بنابراین آمار رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» با ۵۵ چاپ از سال ۱۳۸۰ تا به مرداد ۱۳۹۴ جمع تیراژ آن ۱۵۰۴۰۰ نسخه است. رمان «عادت می کنیم» هم از سال ۱۳۸۳ تا به امسال با ۳۵ چاپ، ۹۶۰۰۰ نسخه منتشر شده است. «سه کتاب» زویا پیرزاد هم در مجموع ۶۶۷۰۰ نسخه منتشر شده است که با احتساب تیراژ جداگانه این سه مجموعه، تیراژ کل داستان های کوتاه زویا پیرزاد تا به امروز ۷۲۷۰۰ نسخه بوده است.
نکته دیگر اینکه چاپ اول رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» در سال ۱۳۸۰ تیراژش ۳۰۰۰ نسخه بوده است که این تعداد در چاپ پنچاه و پنجم در سال ۱۳۹۴ به ۱۰۰۰ نسخه تقلیل داده شده است. مجموعه داستان «مثل همه عصرها» نیز در سال ۱۳۷۰ در ۵۰۰۰ نسخه منتشر شده است.
سرجمع این آمار نشان می دهد که تیراژ کتابهای یکی از پرفروش ترین داستان نویسان طیف روشنفکری ایرانی در مدت زمان دو دهه و نیم، به ۳۵۰ هزار هم نمیرسد و البته در این سالها با کاهش تیراز در هر چاپ نیز مواجه بوده است. در حالیکه پیرزاد در طول این سالها همواره پای ثابت هر فهرستی است که از کتابهای پرفروش سالهای اخیر منتشر میشود.
اما مقایسه این آمار با آمار فروش کتابهای شاخص جبهه فرهنگی انقلاب به خوبی نشان میدهد که روشنفکران وطنی در بهترین حالت و در نمونههای پرفروش خود نیز توان رقابت با آثار جبهه انقلاب را ندارند.
زویاپیرزاد که نویسنده شاخص و پرفروش طیف روشنفکری ایران است در طول دو دهه و نیم - و اگر با تسامح از زمان انتشار «چراغها…» هم حساب کنیم یک دهه و نیم- نهایتا کمتر ۳۵۰ هزار نسخه فروش داشته است، حال آنکه فقط کتابهایی چون «من زندهام» در همین یک سال اخیر به تیراز چهارصد هزار نسخه و «دا» در طول هفت سال به هفتصد هزار نسخه رسیدهاند و از این دست کتابها در جبهه فرهنگی انقلاب فراوان است.
این درحالیست که شانتاژ رسانهای شبهروشنفکران ایرانی همواره این تلقی غلط را در بسیاری از فعالان حوزه نشر به وجود میاورند که سلیقهی عامه مردم به سمت محوصلات بیمخاطب آنان گرایش دارد، در حالیکه حتی در حوزههای دیگر از جمله سینما نیز محصولات ضدمخاطب شبهروشنفکران وطنی بدون اتکا به کمکهای دولتی به گروه «هنر و تجربه» اساسا امکان ادامه حیات ندارد.
در این بین اشاره به این نکته هم ضروریست که غرض از این مقایسه آگاه کردن روشنفکران به جدافتادگی آنها از اقبال عمومی مردم نیست، چراکه آنها مدعیند که عموم مردم را اصلاً «مهم» نمیدانند و به مخاطب محدود اما فرهیخه و نخبه(!) خود دلخوش هستند، بلکه هدف تنبه دادن چند باره فعالان حوزه نشر انقلابی و سالم است که باید دانست سلیقه عموم مردم به سمت کتابهای این حوزه است و کمی همت در تبلیغ و توزیع کتابهایی اینچنین میتواند سمت و سوی بازار نشر را تغییر دهد.
مرور هر ازگاه اعترافهایی از این دست که توسط طیف روشنفکری انجام میشود و مقایسه آن با واقعیتهای بازار محصولات فرهنگی میتواند به خوبی نشان دهد که آنچه در این بازار در جریان است همه آن چیزی نیست که توسط رسانههای روشنفکری گفته میشود.