به گزارش حلقه وصل، مجید اسطیری، نویسنده در یادداشتی نوشت:
«شهید حجت عراقی»؛ شهیدی که در سال اول دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف را رها کرد و پیامی هم برای خانوادهاش نداشت.
در ادامه کتاب خواندنی «نونی صفر» که حضرت آقا هم بر آن تقریظ نوشتهاند فهمیدم که «شهید حجت عراقی» یکی دو روز بعد از این گفتگو چگونه به شهادت میرسد.
هنوز به یال یحیی نرسیدهبودیم که پیکر «حجت عراقی» را که بر اثر گاز شیمیایی به شهادت رسیده بود دیدیم. حجت، دانشجوی سال سوم دانشگاه بود. بچه با ادب و خوش کلامی بود و از بهترین تیربارچی های گردان به حساب می آمد. او در عملیات تکمیلی کربلای ۵ هم، با تیربارش غوغا کرده بود. چند متر آن طرف تر، جسم سرد و بی روح «مجیری» افتاده بود. قبلا هم نوشتم که او از کم سن و سال ترین نیروهای گروهان بود و در عین حال، شلوغ و خیلی هم فعال.
جلوتر، پیکر «اکبری»، که از شدت تاثیر گاز شیمیایی خشک شده بود، به چشمم خورد. او همیشه با وضو بود. آن طرف تر نیز، تعدادی از بهترین نیروهای گروهان ما، به کاروان نور پیوسته بودند.
با خواجه حسینی هاج و واج مانده بودیم. باورم نمی شد. در همین فکرها بودیم که یک دفعه سرم گیج رفت. برگشتم دیدم خواجه حسینی حالش از من بدتر است؛ البته از همان اول، بوی زننده ی گاز شیمیایی آزارمان می داد. وقتی چشمم به زیر پایم افتاد، دیدم درست روی چالهی راکت شیمیایی ایستاده ایم. حال خواجهحسینی کاملا به هم خورده بود. دستش را گرفتم و او را به سمت جلو کشیدم. مقداری از سربالایی را دویدیم، تا قدری حالمان بهتر شد. چشم های خواجه حسینی، حسابی قرمز شده بودند...
شهید حجت حسین بیگ عراقی، ۲۵ آبان ماه ۱۳۴۴ به دنیا آمد. او دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف بود که به تاریخ ۱۰ فروردین ماه ۱۳۶۷ در شاخ شمیران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.