به گزارش حلقه وصل، دیاکو حسینی، عضو ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری با اشاره به سفر نخستوزیر ژاپن به تهران در هفته آینده و گمانهزنیها درباره نقش او بهعنوان میانجی میان ایران و آمریکا، درباره وجود دو گزاره «عدم نیاز به میانجی و باز بودن راه مذاکره درصورت بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریمها» از سویی و «ادامه مسیر فشار» تلقی کردن آن از دیگر سو، به «فرهیختگان» گفت: «آنچه بهعنوان دستورالعمل این بحث از طرف مقامات بیان شده امکانناپذیر بودن مذاکره تحت هر شرایطی نیست. بلکه بارها به صراحت عنوان شده تا زمانی که ما در این موقعیت هستیم و همچنین تا وقتی فرآیند زورگویی، توهین و تحریمها از سوی ایالات متحده ادامه دارد مذاکره بیمعناست.»
وی افزود: «در عین حال جمهوری اسلامی همواره این آمادگی را اعلام کرده هر زمانی طرف آمریکایی به میز مذاکراتی که ترک کرده برگردد، تحریمها را لغو کند و مانعی برای اجرای درست و کامل برجام ایجاد نکند در آن صورت طبیعی است که ما آمادگی ورود به مذاکرات را خواهیم داشت.»
حسینی خاطرنشان کرد: «اینکه درباره چه چیزی گفتوگو کنیم باید جداگانه مورد بحث قرار گیرد و همانطور که رهبری اخیرا اشاره کردند ما درباره موشکها و بهطور کلی توانمندی نظامی ایران مذاکره نخواهیم کرد ولی در عین حال ممکن است موضوعات دیگری وجود داشته باشند که از نظر ایران امکان مذاکره درباره آنها وجود داشته باشد.»
این کارشناس مسائل بینالملل اضافه کرد: «در درجه اول لازم است آمریکاییها روش خود را تغییر دهند و تحریمهایی که بعد از برجام اعمال کردند را لغو کنند. در آن صورت ایران آماده خواهد بود درباره گفتوگو فکر کند.»
عضو مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری درباره ورود نخستوزیر ژاپن به تهران تصریح کرد: «آقای شینزو آبه از قبل قرار بود به تهران سفر کند و اساسا بهعنوان میانجی وارد ایران نمیشود.»
وی ادامه داد: «ترامپ از این فرصت استفاده کرده و به نظر میرسد احتمالا پیامها و پیشنهادهایی را از طریق نخستوزیر ژاپن انتقال دهد. ولی سفر آقای آبه مستقل از این احتمالات بوده و قبل از این طراحی شده بود.»
حسینی در پاسخ به این سوال که آیا هماهنگی خاصی درباره چنین دستور کاری صورت گرفته یا خیر گفت: «ژاپن مسائل زیادی با ایران دارد که میتواند در این سفر مورد بحث قرار گیرد و اگر واقعا آقای آبه حامل پیامی از سوی آمریکا باشد این پیام تبعا در حواشی بحثهای مربوط به تعامل دوجانبه ایران و ژاپن مطرح میشود. از این رو نیاز نیست از آنها بپرسیم که آیا حامل پیامی برای ایران هستند یا خیر.»
این کارشناس مسائل بینالملل یادآور شد ممکن است ترامپ فارغ از واکنش ایران، پیشنهادهایی داشته باشد و ترجیح دهد آنها را به خاطر پرستیژ آمریکا به صراحت اعلام و رسانهای نکرده باشد و ترجیح دهد از کانالهای غیررسمی این کار را صورت دهد تا اگر ایران رد کرد دچار شکست در پرستیژ نشود.
وی درباره این جمعبندی که بعد از عبور ایران از برخی محدودیتهای برجام و تعیین ضربالاجل 60 روزه، از سویی و تن ندادن آمریکا به رفع تحریمها یا برگشت به مذاکرات از سوی دیگر، مشروعیت بخشی به میانجی و دامن زدن به فضاسازیها در این باره موقعیت کشور را تضعیف میکند، نیز گفت: «کسی که پیشنهاد میکند ایالات متحده است، نه ایران. پس اگر قرار باشد موقعیت کسی در این میان تضعیف شود، موقعیت پیشنهاد گیرنده نیست بلکه موقعیت پیشنهاددهنده یعنی طرف آمریکایی است.»
حسینی اضافه کرد: «نکته دیگر اینکه شاید آقای ترامپ درصدد است از طریق این میانجیگریها، اطمینان حاصل کند که آیا در صورت تغییر در سیاستهای خود ایران هم آمادگی انعطاف را خواهد داشت یا خیر.»
این عضو ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری ادامه داد: «اگر این گونه باشد به این معنی است که استراتژی ایران در ماههای اخیر در رابطه با برجام و فشارهای آمریکا کارآمد بوده چون آمریکا را وادار کرده به میانجیها متوسل شود و پیامهایی را به طرف ایرانی در رابطه با نرمشهایی که ممکن است در پیش بگیرد منتقل کند.»
وی با بیان اینکه پیام اقدام اخیر در عبور از محدودیتهای برجامی و اینکه ایران آماده است برجام را در سراشیبی کامل قرار دهد، در آمریکا به خوبی دریافت شد، گفت: «آنها قبلا فکر میکردند ایران تحت هر شرایطی در برجام باقی خواهد ماند و آن را اجرا خواهد کرد اما به واسطه این اقدام دریافتند که اشتباه کردهاند.»
حسینی اضافه کرد: «ایران این موضوع را به صورت پلکانی ترتیب داد تا فرصت کافی برای ارزیابی اراده خود و اقدامات بعدی و همینطور بررسی نتایج حاصل از آن برای طرف مقابل وجود داشته باشد.»
این کارشناس مسائل بینالملل یادآور شد: «برخلاف طیف تندرو حاضر در آمریکا که اساسا با هرگونه نرمش و مذاکره و توافقی مخالف هستند عدهای دیگر مثل خود ترامپ در دولت آمریکا حضور دارند که توافق را دنبال میکنند و درصدد تغییر رژیم هم نیستند. آنها میخواهند توافقی داشته باشند که ادعا کنند بهتر از توافق دولت اوباما بوده و خود آن را امضا کردهاند.»
وی در پاسخ به این سوال که درصورت دریافت پیام ایران، آیا شخص ترامپ آمادگی بازگشت به برجام و برداشتن تحریمها را دارد یا خیر، گفت: «برای ترامپ بسیار دشوار خواهد بود که به برجام بازگردد مگر تحت شرایطی خاص مثلا ممکن است قبول کند به صورت موقت به برجام برگردد تا زمانی که توافق جدیدی بین ایران و آمریکا به سرانجام برسد.»
حسینی تصریح کرد: «ترامپ باید این را بداند اگر بازگشت به برجام خط قرمز او است، نادیده گرفتن کامل برجام هم خط قرمز ایران است و همانطور که او شاید نتواند کلیه تحریمها را لغو کند ایران هم بهطور متقابل نمیتواند در ذیل تحریمها مذاکره کند.» تنها موضوع قابل مذاکره در حال حاضر برای ما موضوع هستهای است و اینکه ترامپ در توکیو پذیرفت که هیچ درخواست دیگری ندارد جز اینکه مطمئن شود ایران بمب اتم نمیسازد به این معنی است که او بهطور کامل بر 12 شرط زیادهخواهانه پمپئو خط بطلان کشید.»
**«شاید بگویید که معنای میانجی معادل فهم عمومی مردم از مفهوم کلمه «دلال» نیست، یا شاید قانع نشوید که شخصیت نخستوزیر یک کشور خاص مانند ژاپن به این بخورد که روزی نقش یک دلال را بازی کند، اما دلالبودن که همیشه بد نیست، مخصوصا اگر این کلمه را کنار بگذاریم و مثلا از واژه واسطه استفاده کنیم، احتمالا با این شکل وضعیت بهتر خواهد شد. شاید بگویید عمان، عراق و ژاپن بد کردهاند که میخواهند میان شما دو کشور درگیر را صلح و صفا بدهند؟ یا اینکه چرا ما باید درخواست شخصیتی چون شینزو آبه را رد کنیم؟ کسی که هفت هزار کیلومتر را کوبیده به تهران آمده تا روابط شکرآب ایران-آمریکا را بهبود بخشد.»
تعجب نکنید، این عبارات تنها در قامت پیشبینی بیان شدهاند، پیشبینی درباره مجموعه گفتوگو یا چالشهایی که احتمالا همین چند روز بحث داغ میان خبرنگاران ارگان اطلاعرسانی دولت یعنی روزنامه ایران و ارگان اطلاعرسانی حزب کارگزاران یعنی روزنامه سازندگی با دیگر فعالان سیاسی و رسانهای است یا تا چند روز دیگر و با نزدیکشدن به ایام سفر احتمالی شینزو آبه به تهران خواهد بود. نپرسید چرا؛ که از تیترهایشان پیداست، هنوز هیچ خبری قطعی نشده و هیچ مقام دولتی از آن استقبال نکرده، اینها راه افتادهاند که میانجی در راه تهران است.
البته آمدن نخستوزیر ژاپن و گفتوگو با مقامات کشورمان آن هم بعد از چند دهه میتواند باب همکاریهای مهمی در عرصه سیاست خارجی با این کشور شرقی آسیا باز کند و کسی در داخل مخالف این سفر یا توسعه روابط با آنها نیست که بالعکس همه موافقند، ولی باید این را هم گفت نقشی که امروز شینزو آبه به خود گرفته با آنچه نیاز مردم ایران است، متفاوت است. میپرسید چرا متفاوت؟ توضیح خواهم داد:
اول: میانجی چه ژاپن باشد، چه عمان و چه حتی عراق که همکار استراتژیک ایران بهشمار میآید، در این روزها نمیتواند کمکی به ایران کند. چون اصلا صورت مساله چیز دیگری است. از نگاه ایران تفاوتی میان سلطان قابوس با عادل عبدالمهدی و شینزو آبه در این میان نیست. آمریکا تا به امروز پنج واسطه فرستاده و اگر آبه هم بیاید میشود ششمین نفر، اما تا به حال بیان نکرده که برای شروع مذاکره حاضر است چه اقدامی کند؟ کدام حق کنار گذاشته شده ایران را به رسمیت میشناسد؟ کدام منفعت ضایع شده ایران را تامین میکند؟ روزی که ترامپ از میز مذاکره با ایران و گروه کشورهای 1+5 کنار کشید و توافق را از پایه نقض کرد و برجام باقیماند با حجم انبوهی از تعهدات ایران. اروپاییها هم در این یک سال نهتنها در مقابل آمریکا نایستادند که با ترامپ همراهی کردند. در این شرایط اساسا فرستادن میانجی هیچ معنایی ندارد چراکه این تنها ایران است که به توافق و متنی مکتوب، تصویب و امضا شده، پایبند است و ادعای مضاف بر آن ندارد و قبول واسطه در این وضعیت یعنی عقبنشینی از همین نقطه حداقلی و لذا اصولا در این شرایط بستر و فضایی برای چانهزنی و مذاکره باقی نمانده است.
دوم: طیفی از فعالان سیاسی در کشور سالهاست معتقدند در مقابل آمریکا هرچه میتوانیم باید هزینه کنیم تا تنشها کاهش یابد و معلوم هم نمیکنند تاکجا باید در این مسیر جلو رفت. این جماعت امروز و برای توجیه اینکه ما باید مذاکره را قبول کنیم و به سمت پذیرش افرادی چون شینزو آبه برویم، از تهدید آمریکا سخن میگویند، از نظامی گرفته تا اقتصادی و با پذیرش تندخویی و قلدرمآبی آمریکا میگویند که چارهای جز امتیازدهی نداریم. از نگاه این افراد در شرایط کنونی برای دفع خطر ترامپ، باید با او مذاکره کرد و به توافق جدید دست یافت حتی اگر اطمینانی از این نباشد که ترامپ تا کجا به توافق جدید پایبند خواهد بود و حرفش را عوض نخواهد کرد. در مواجهه با این نوع نگاه، این توضیح روشن وجود دارد که به واقع تهدید امروز آمریکا اولا چیز جدیدی نیست و سالهاست از ابتدای انقلاب وجود داشته و از قضا امروز با شدت کمتری در جریان است و ثانیا تهدیدهای ترامپ بعد از یک سال چه در عرصه اقتصادی و چه در عرصه نظامی با موفقیتهای کمتری نسبت به ایام قبلی همراه بوده است. امروز ایران موفقیتهای قابل توجهی در عرصه اقتصاد و مدیریت آن به دست آورده، راههای فروش نفت خود تحت تحریم را به دست آورده و در حال توسعه شبکه بزرگی از روابط اقتصادی و مالی با همسایگان اصلی خود از جمله عراق و ترکیه است و بهنوعی در شرایطگذاری از ایام تحریم قرار گرفته است. در مساله نظامی نیز ایران اقدامی نکرده بلکه خود آمریکاییها پیام فرستادهاند که بنای درگیری ندارند و اعتراف کردهاند اقداماتشان صرفا تبلیغاتی بوده است.
بنابراین باید گفت نیاز مردم ایران امروز رفع این تهدیدهای بیاعتبار شده از سوی آمریکا نیست، بلکه نیازشان تقویت بنای داخل، اصلاحات درونی و عقبراندن تهدیدها تا مرزهای جغرافیایی ایالات متحده است.
سوم: نیاز اصلی مردم ایران و البته مطالبه روی میز مذاکرهکنندگان ایرانی به هیچ عنوان مذاکره مجدد بر سر مساله هستهای یا دیگر توانمندیهای کشور نیست. همچنانکه بارها و بارها حسن روحانی و محمدجواد ظریف و دیگر مقامات دولت دوازدهم بیان کردهاند برای ایران تنها میز مذاکره با آمریکا وجود دارد و آن همان جایی است که منافع ایران تضییع شده و از این رو تنها به مذاکرهای تن میدهد که توافق از بین رفته برجام دوباره احیا شود و آمریکا بر مبنای آن با ایران وارد مذاکره شود. از همینرو محمدجواد ظریف در واکنش به فرستادن افراد مختلف برای میانجیگری گفته است: «ما گفتهایم نیازی به میانجیگری نداریم، آمریکا یک جنگ اقتصادی را علیه مردم ما شروع کرده است، این سیاست باید متوقف شود، وقتی این سیاست متوقف شود آنوقت جو کاملا تغییر خواهد کرد» پس نیاز فعلی ایران تنها بازگرداندن برجام است نه چیز دیگر. علاوهبر اینها ایران استدلالهای دیگری هم برای عدمپذیرش یک میانجی آن هم در شرایط فعلی دارد چراکه امروز دو سطح از اتحاد در مقابل آمریکا شکل گرفته و درحال جوابدادن است و لذا در داخل هیچ علاقهای به رخنه در این اتحادها و متزلزلکردن آنها با حربه مذاکره وجود ندارد. این اتحاد اول در سطح مردم است. حتی آن قشری که به برجام حسن روحانی امید داشتند. قاطبه مردم حجت را بر خود تمام شده میبینند و میدانند که هر مذاکرهای با آمریکا نتیجهای جز آنچه برجام بدان دچار شد نخواهد داشت و لذا راهحل مشکلات کشور از مسیر کنار آمدن با کری، اوباما، پمپئو، ترامپ یا هر فرد دیگری از مسئولان آمریکایی نمیگذرد. سطح دوم اتحاد اما در سطح مسئولان کشور است، بهویژه آنهایی که گمان میکردند امضای کری تضمین است و امروز فهمیدهاند که هیچ تفاوتی میان مسئولان آمریکایی نیست و اساسا آمریکا قابل اعتماد نیست. ظریف همین یکی، دو روز گذشته حرفهای مهمی به العالم زده است. وزیر امور خارجه در بخشی از این گفتوگو بیان کرده است: «این دولت آمریکا با دولت قبلی و دولت بعدی هیچ فرقی نمیکند، ما با دولت آمریکا مذاکره کردیم اما آنها تعهداتشان را اجرایی نکردند، دولت اوباما هم عهدشکنی کرد و بعد از آن ترامپ بهصراحت از برجام خارج شد.» در این وضعیت مسئولان متحد شدهاند با تکیه بر توانمندی داخلی، مشکلات را حل کنند و بالکل امیدشان از آمریکا و اروپا قطع باشد و از اینرو تلاش میکنند مقابل اظهارات بعضا رنگ و لعابدار ترامپ بایستند و وعدههای او را باور نکنند.
منبع: فارس