به گزارش حلقه وصل: اعتماد در تحلیلی با عنوان غلطانداز «خويشتنداري متقابل، عنصر مفقوده در ايران و آلمان» و به قلم دیپلماتی بازنشسته به نام نصرتالله تاجیک نوشت:
«اتفاقاتي كه بين ايران و آلمان افتاده چندان معقول و سازنده نيست و ضروري است مديريت شود. آلمان موتور توسعه صنعتي اروپا است و ميتواند محور همگرايي اروپا نيز باشد كه انگليس و آمریکا چندان با چنين ظرفيتي همراه نيستند. جداي از روابط ديرينه و مباحث نژادي بين ايران و آلمان، جايگاه رو به رشد آلمان از جهت اقتصادي در جهان و از منظر سياسي در اروپا، از اين كشور يك وزنه اروپايي ساخته است كه ميتواند كمككننده سياست خارجي ايران باشد.
-كاركرد سياست خارجي و وظيفه دستگاههاي عامل آن در هر كشوري كنترل تنشها و مديريت روابط ديپلماتيك است و نبايد اجازه بدهند اقدامات با و بيموقع كشورها در حوزه سرزميني خود عليه يكديگر تلقي شده و تبديل به تنشهاي ماندگار و تخريب زيرساختهاي روابط سياسي شوند.
- البته اين اتفاقي كه اين روزها بين ايران و آلمان افتاده بيش از آنكه صرفا دوجانبه باشد، تب و نشانه تخريب روابط ايران و اروپا است. تخريب زمينههاي روابط ايران و اروپا از تابستان 1401 آغاز شد. كار با اروپا در دوران برجام و مخصوصا هنگامي كه ترامپ از برجام خارج شد بسيار سودآور براي ايران، اروپا و جامعه جهاني بود.
با اين فرمان سياست خارجي، كه ديوار بياعتمادي بين ايران و آمریکا روز به روز بلندتر و پهنتر ميشود، روابط با اروپا بايد اولويت ايران باشد. اما تخريب تدريجي روابط و رويكرد دو طرف نسبت به يكديگر كه نميتوان نقش روسها يا نزديكي بيش از حد ايران به روسيه را هم ناديده گرفت و شايد جهتدهي روسها كه اولين طرفي هستند كه بيشترين سود را از اين تخريب ميبرند، به گونهاي شده كه اروپا را كه در روند برجام در كنار ايران بود و به صورت كاتاليزور بين ايران و غرب به طور عام و ايران و آمریکا به طور خاص قرار داشت، ابتدا طي سه سال گذشته كنار آمریکا قرار گرفت و الان با تحولاتي كه در روابط ايران و آلمان اتفاق افتاده، اروپا را در مقابل ما قرار داده است.
نزديكي آلمان به روسيه در ابتداي جنگ روسيه و اوكراين و تلاش آلمان براي محدود نگه داشتن دامنه اين جنگ و خسارت كمتر خودش و اروپا در اثر قطع انرژي روسيه، در مقابل اهداف آمریکا و انگليس بود كه خواهان توسعه جنگ و زمينگير كردن روسيه در اين باتلاق بودند. آمریکا علاوهبر تضعيف روسيه و رفتن سراغ چين، درصدد بود هزينه جنگ را به دوش اروپا بيندازد كه با انفجار لوله گاز روسيه به اروپا و جايگزين كردن فروش انرژي آمریکايي به جاي روسيه درآمد هنگفتي هم از اروپا و جيب آلمان كسب كرد. اما انگليس كه رهبريت اروپايي آلمان را برنميتابد در كنار آمریکا قرار گرفت تا شتاب توسعه آلمان را كم كند و اين زمان فرصت مناسبي بود براي ايران تا در اين مقوله به آلمان نزديك شود اما ايران راه ديگري را انتخاب كرد و به حساسيتهاي اروپا نسبت به جنگ روسيه و اوكراين توجه نكرد.
روند تدريجي تخريب روابط ايران با اروپا تا اين حد سابقه نداشته است. صدور بيانيه مشترك شوراي اروپايي با امارات در مورد جزاير ايراني ابوموسي، تنب بزرگ و كوچك، قرار دادن نام سپاه در ليست تروريستی و تحريم سه خط هوايي ايران - كه مشكلات فراواني را براي مردم به دنبال دارد- به نظر ميآيد اتخاذ اين سياستها و تصميمات در شرايط كنوني بهويژه بعد از عمليات مذكور از سوي ايران جدي شده است اما عامل و بهانه اصلي اين كار از سوي اتحاديه و كشورهاي اروپايي بيشتر همكاري نظامي ايران و روسيه و تاثير آن بر جنگ اوكراين است.».
روزنامه اعتماد، اصلا به علت تنش اخیر اشاره نکرده و آن، اعتراض وقیحانه دولت آلمان به اعدام رئیس گروهک تروریستی تندر که 14 نفر در اثر اقدامات گروهک تروریستی وی، به شهادت رسیده و بیش از دویست نفر مجروح شده بودند. چرا نویسنده اصلا به این وقاحت دولت آلمان اشاره نمیکند (چه رسد به محکومیت) و به جای آن، مدعی تنشزدایی میشود؟!
ثانیا عجیب است که نویسنده جنایات رژیم آلمان در تجهیز رژیم صدام به تسلیحات شیمیایی، حمایت از گروههای تروریستی ضدایرانی، همکاری در تحریمهای آمریکا و همراهی با عهدشکنی برجامی را فراموش میکند، اما روی مباحث نژادي مشترک تاکید میکند؟! نویسنده همچنین به تحریف تاریخ میپردازد و به جای این که به نقش آلمان در پایمال کردن حقوق برجامی ایران بپردازد، روسیه را علت تخریب روابط ایران با آلمان و اروپا معرفی میکند! این در حالی است که دولت آمریکا چند سال قبل از جنگ اوکراین، از برجام خارج شد و اروپاییها و آلمانیها نیز برای تحت فشار گذاشتن ایران، با خدعه آمریکا همراه شدند.
منبع : کیهان