
سرویس معرفی: مهدی چراغ زاده// کمتر کسی است که تابحال نام «میکونوس» را نشنیده باشد، در عوض تعداد بسیاری هستند کسانی که اطلاعاتی درباره این حادثه ندارند و شاید جستجوی آنها در حد سرچ کردن میکونوس در گوگل و نهایتا خواندن مطلبی از ویکیپدیا باشد. البته با توجه به اینکه تاکنون مجموعه خوب و منسجمی در این زمینه گردآوری نشده، تا حدودی پنهان ماندن ابعاد این موضوع طبیعی است، اما اخیرا کتابی در این زمینه تهیه و تدوین شده است که حاوی خاطرات کاظم دارابی از متهمان ایرانی حادثه میکونوس است.
«نقاشی قهوهخانه» اثری جامع از حوادث مربوط به میکونوس است که کاظم دارابی پس از پانزده سال حبس در آلمان و پس از آن ده سال سکوت در ایران، آن را روایت کرده است. چاپ این کتاب که با استقبال علاقهمندان همراه بود و در کمتر از دو هفته به چاپ دوم رسید، با واکنشهای تند معاندان جمهوری اسلامی مواجه شد.
در ادامه معرفی مختصری از کتاب «نقاشی قهوهخانه» آمده است:
نویسنده کتاب «نقاشی قهوهخانه» محسن کاظمی است که تاکنون آثاری همچون یادداشتهای سفر شهید صیاد شیرازی، سالهای بیقرار، خاطرات مرضیه حدیدچى، خاطرات عزت شاهی، نوشتم تا بماند(یادداشتهای روزانه جنگ آیتالله جمی)، خاطرات احمد احمد، شبهای بیمهتاب از وی منتشر شده است.
کاظمی در گفتگویی درباره اینکه چه عاملی باعث شد که نویسندگی این کتاب را برعهده بگیرد، چنین میگوید: «پس از انتشار کتاب «نوشتم تا بماند(روزنوشتهای آیتالله جمی)» در وقت تنفس قرار داشتم که موضوع آقای دارابی به من معرفی شد، با توجه به ذهنیتی که از موضوع و ماجرای میکونوس داشتم، بلادرنگ جواب منفی دادم. شب عید ۸۷ بود که استاد عزیزم جناب آقای بهبودی دوباره پیشنهادش را مطرح کرد و خواست که پیشداوری نکرده و روی طرح فکر و تأمل کنم. تمام تعطیلات نوروز آن سال در فکر و درگیر تحقیق این موضوع در اینترنت شدم. به اطلاعات و دادههای فراوانی دست پیدا کردم، اما همگی یک ویژگی داشتند؛ و آن اینکه غالباً توسط اپوزیسیون تهیه و تولید شده بودند. آنان با نگاه سیاسی و مخالفتبرعمد مطالب یکسویهای را عرضه کرده بودند. گویی که میکونوس فقط یک قتلگاه نبود، بلکه صحنه نمایش ارادههای سیاسی برای رویارویی با نظام جمهوری اسلامی ایران بود. یکدستی و هماهنگی بیش از حد اطلاعات منتشر شده چنان بود که مرا اقناع نمیکرد و جای خالی دفاعیات متهم را به چشم میزد. در وهله اول فارغ از وارد یا ناوارد بودن اتهامات به دارابی، دیدم که حقی از او ضایع شده است، و نتوانسته است که حرفها و دفاعیات خود را به اطلاع اذهان و افکار عمومی برساند. مطبوعات آلمانی تحت تأثیر فعالیتهای اپوزیسیون چنان افکار عمومی را بمباران کرده بودند که خود پیش از داوری دادگاه، رأی به محکومیت دارابی داده بودند. به عبارتی دارابی به مانند شخصیت داستان «آبروی از دست رفته کاترینا بلوم» (به قلم هاینریش بل نویسنده شهیر و فقید آلمانی) توسط روزنامهها ترور شخصیتی شده بود. علم به این موضوع میتوانست کفایت تحقیق برای ورود من به موضوع میکونوس و خاطرات دارابی باشد، تا شاید بتوانم در این زمینه روشنگری تاریخی بکنم. اما میدانستم که مسیر پیشرو سخت خطرناک و پرپیچوخم و حرکت بر روی لبه تاریکی است، چرا که پیشآگاهی از مکنونات و دفاعیات دارابی نداشتم. از جناب بهبودی خواستم مثل همیشه راه را برایم هموار کند که آزادانه بپرسم و بجویم، و مرا از هر شائبه و محذوری دور نگه دارد، و اجازه دهد هرجا که پشیمان شدم، طرح را متوقف و از آن خارج شوم، پذیرفت و من پس از چند دیدار مقدماتی با جناب دارابی اولین جلسه مصاحبه را در ۲۷ فروردین ۱۳۸۷ آغاز کردم.»
* ماجرای حادثه رستوران میکونوس چه بود؟
«میکونوس» رستورانی در منطقه برلین آلمان است که هرچند نام آن یونانی است، اما در حقیقت یک رستوران تماماً ایرانی و پاتوق چهرههای مخالف جمهوری اسلامی ایران که به عنوان سازمانهای چپ شناخته میشدند، بود. شامگاه ۲۶ شهریور ۷۱(۱۷ سپتامبر سال ۱۹۹۲) در حالی که اتاق جلویی رستوران مملو از مشتریان عادی بود، دو فرد مسلح که ماسک بر چهره داشتند وارد میکونوس شدند و اتاق پشتی رستوران را به رگبار بسته و طی این تهاجم، صادق شرفکندی دبیر کل تبعیدی حزب دموکرات کردستان ایران(حزبی سیاسی که در ایران رسماً منحل شده)، فتاح عبدلی از نمایندگان KDPI در اروپا، همایون اردلان نماینده حزب مزبور در آلمان و نوری دهکردی مترجم به قتل رسیدند.
صادق شرفکندی
پس از حادثه، رسانههای جمعی بلافاصله اتهام را متوجه مقامات ایران کردند و با هدف ایجاد ارتباط بین این واقعه و قتل قاسملو(دبیرکل سابق حزب دموکرات کردستان که سه سال قبل در وین در شرایطی مشابه به قتل رسیده بود)، سرویس امنیتی ایران را مجرم دانستند. بعد از عملیات ترور مزبور، سرویس اطلاعاتی و جاسوسی خارجی بریتانیا MI۶ به طرف آلمانی خود اطلاع داد که بنا به برخی منابع مطمئن، دو تن از عوامل قتل رهبران کرد، هنوز به احتمال قوی در آلمان هستند. این دو، اتباع لبنانی به نامهای عباس رایل ۲۶ ساله و یوسف امین ۲۵ ساله بودند که معلوم شد در خانه احمد امین برادر یوسف(که در ایالت نورد راین وستفالن زندگی میکرد) پنهان شده بودند. ماموران آلمانی شبانه به منزل یورش برده، همه را بازداشت کرده و مقادیری پول خارجی یافتند. یوسف امین اولین کسی بود که اعتراف کرد. او محل اختفای اسلحهها و اتومبیلی که با آن گریخته بودند را فاش ساخت. او همچنین آدرس و اطلاعات شخصی یک ایرانی به نام کاظم دارابی را نیز فاش کرد.
کاظم دارابی
دارابی که سرویس اطلاعاتی بریتانیا برای مدت بیست سال او را تحت نظر داشته سه روز بعد دستگیر شد. دارابی قبلاً از رهبران فعال اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در ایران بود و از طرفداران انقلاب اسلامی. سرویس اطلاعاتی آلمان و دپارتمان جنایی پس از اینکه پای دارابی به ماجرا کشیده شد، ادعا کردند که قاتلان برای حکومت ایران کار میکردهاند و دارابی را متهم کردند که مسوولیت سازماندهی قتلها را بر عهده داشته است. روزنامههای انگلیسی همچنین انگشت اتهام را به سوی دولت ایران دراز کرده و تاکید کردند که موضوع فراتر از سرنوشت کاظم دارابی و چهار لبنانی دیگر است. به ادعای مطبوعات مذکور، دولت ایران راساً در قضیه مداخله داشته است.
نخستین دادگاه متهمان پرونده میکونوس در تاریخ ۲۸ اکتبر ۱۹۹۳ تشکیل شد که چهار ساعت به طول انجامید و نهایتا در آوریل ۹۷ میلادی برای کاظم دارابی حکم حبس ابد بدون تخفیف تا قبل از ۲۵ سال صادر کرد که او بر اساس قانون آلمان پس از تحمل دو سوم محکومیت خود با حکم دادستان آزاد شد.
نهایتا کاظم دارابی پس از تحمل پانزده سال زندان به اتهام اطلاع از ترور سه تن از سران حزب دموکرات کردستان ایران در آلمان، آذرماه ۱۳۸۶ با پرواز فرنکفورت به کشور بازگشت و در فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) مورد استقبال اعضای خانواده و دوستان خود قرار گرفت.
* تدوین کتاب «نقاشی قهوهخانه» در ۲۱ بوم
«نقاشی قهوهخانه» با مقدمه کاظم دارابی آغاز میشود و فهرست آن شامل ۲۱ بوم(فصل) است، که فصل اول آن «هفت خط» و فصل بیستویکم آن «نقشآویز» نامگذاری شده است و ذیل هر بوم، عناوینی از خاطرات راوی آن آمده است.
در ادامه یادداشت کاظم دارابی راوی کتاب که در ابتدای کتاب مرقوم شده، آمده است: