به گزارش حلقه وصل: ذبیح الله نعیمیان در یادداشتی نوشت: جریانهای مختلفی همواره در جامعهی اسلامی نقشآفرینی میکنند و جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. نیمنگاهی به جریان نفاق و نقشآفرینی آن در شرایط کنونی ضروری است. تحلیل و تبیین دینی از نقشآفرینی و تأثیرگذاری این جریان در بزنگاههای سیاسی :
1. نگاه دینی اقتضا میکند از مبانی دینی به نحو احسن در مدیریت جامعه استفاده کرد. این امر بدان معناست که شناخت جریان نفاق نیز میبایست از منظر دینی مورد تأمل قرار گیرد تا نگاه سیاسی جامعه بر اساس آموزههای دینی پربار و تعمیق شود.
2. اگر از منظر قرآنی به این ماجرا نگاه کنیم، منافقان جریان مهمیاند که میبایست حساسیت سیاسی ـ دینی نسبت به آنها را حفظ کرد و ارتقا بخشید. چهآنکه، آنان میتوانند مسیر جامعهی اسلامی را کاملاً به انحراف بکشانند. قرآن کریم به صورت مکرر به نفاق و منافقان پرداخته است. ازاینرو، میبایست این جریان مؤثر را با رویکردی دینی و قرآنی رصد و تحلیل کرد.
وقتی که قرآن کریم بارها جریان نفاق را برجسته کرده است، این درس تاریخی را به مسلمانان مؤمن و متعهد میدهد که باید به شاخصهای نفاق توجه کرد و با آنان به خوبی مقابله کرد. این امر چنان اهمیت دارد که خداوند متعال، تعبیر جهاد را هم برای کفار و هم برای آنان در یک سیاق بهکار برده است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (توبه / 73). چنانکه، این آیه به نبی اکرم(ص) فرمان داده است که بر آنان سخت بگیرد.
3. در نگاه قرآنی، اهل نفاق همواره از ذهنیتسازیهای منفی علیه اسلام و نظام اسلامی استفاده میکنند. چنانکه، آنان از مهارت فوق العادهای برای یافتن بهانههای رنگارنگی برای تحریک احساسات مردم برای این کار برخوردارند.
4. آموزههای دینی میبایست محور اندیشهورزی و عمل سیاسی در یک جامعهی دینی قرار گیرد. چهآنکه، آموزههای دینی بیانگر و تبیین کنندهی ارزشها، هنجارها، ضدارزشها و ضدهنجارهای دینیاند. اما در نگاه قرآنی، منافقان نه تنها معروفهای دینی را پاس نمیدارند. بلکه، به منکرهای دینی ترغیب کرده و دیگران را به سمت آنها سوق میدهند. چنانکه، آنان دیگران را از انجام معروفهای دینی پرهیز داده و نهی میکنند:
«الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقبِضُون أَیدیَهُم» (توبه / 67).
5. این نکته هم اهمیت دارد که از منظر این آیهی شریفه، منافقان محدود به مردان نیستند و بخشی از جریان نفاق میتوانند در میان زنان وجود داشته باشند و بخشی از آنان نیز از زمرهی مردان قرار دارند. در نتیجه، حساسیت نفاق چنان است که میتواند کل جامعه را درگیر کند.
6. این هشدار ظریف قرآنی را نباید از یاد برد که منافقان از ارتباط خاصی با یکدیگر برخوردارند و ارتباط باندی، گروهی و جریانی آنان را نباید مورد غفلت قرار داد: «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ». این امر بدان معناست که هماهنگی، همسویی و اقدام مشترک آنان، در امور مهمی چون انتخابات را باید رصد کرد و نسبت به آن حساس بود.
7. مشارکت سیاسی در انتخابات در حکومت مردممدار دینی هم یکی از سازوکارهای تأسیس و تقویت نظام اسلامی است و هم سازوکاری عقلایی ـ دینی برای اصلاح ضعفهای موجود در آن است. ازاینرو، تردیدی در معروف بودن مشارکت سیاسی در انتخابات نیست. چنانکه، ضعفها و مشکلات جاری نیز به هیچ وجه نمیتواند معروف بودن آن را زیر سؤال ببرد.
8. بهکارگیری مفهوم معروف برای مشارکت سیاسی در انتخابات امری نیست که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت. چنانکه، دو فقیه زمانشناس و سیاستآشنای معاصر امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای بهترین مرجعیت دینی ـ سیاسی برای این تبیین کلان و تشخیص مصداق در موارد مختلفاند. چنانکه، اگر امام خمینی(ره) مشارکت در انتخابات زمان استبدادی پهلوی را تحریم میکرد، منکر بودن آن را تبیین میکرد.
9. تلاش برای ایجاد مشارکت حداکثری نیز از زمرههای تلاشهایی است که عناوین عام ارزشی مانند معروف بر آن صدق میکند. یعنی، نه تنها خود مشارکت امری است که از منظر دینی معروف تلقی میشود، بلکه، تلاشهای فردی و اجتماعی آحاد مردم و نیز تلاشهای یکایک کارگزاران نظام برای تقویت مشارکت سیاسی در انتخابات به عنوان معروف است.
10. مقابله با نفاق هنگامی میتواند محقق شود که روش نقشآفرینی و تأثیرگذاری نفاق در جامعه معلوم شود. چنانکه، اگر باور داشته باشیم که نفاق موریانهای است که میتواند ریشههای جامعهی اسلامی را خشک کند، به این نکتهی عمیق قرآنی بیش از پیش توجه خواهیم کرد که آنان به ضدارزشها و ضدهنجارها امر میکنند و از انجام و التزام به ارزشها پرهیز داده و نهی میکنند: «یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ».
سخن آخر آنکه، همواره برخی در جامعهی سیاسی از تشخیصهای ضعیف و نادرستی برخوردارند. اما مسأله به این اشتباهات سیاسی ختم نمیشود. جامعهی سیاسی به چنین افرادی محدود نمیشود. بلکه، جریانهای ستیزهجو، جریانهای معارض و تلاشهای نفاقبرانگیز نیز در جامعه نقشآفرینی میکنند. چنانکه، بخشی از این مووارد برآمده از خشمهای فروخوردهی شخصی و گروهی یا منفعتهای از دسترفتهی باندی و سرمایهجویانه است.
این امر بدان معناست که تحریم نظری یا عملی مشارکت در انتخابات صرفاً نمیتواند از سر تحلیل اشتباه باشد که بسیاری به آن مبتلایند. بلکه، «نفاق سازمانیافته» را هم باید دید: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ». این امر بدان معناست که این جریان فعال و جهتدار، معروف مهم و راهبردی مشارکت را برای تضعیف نظام سیاسی مورد هجمه قرار دادهاند. چنانکه، اموری چون «مشارکت مشروط» و ... نیز صرفاً نمیتوانند در سطح «سهمخواهی در وضعیت زوال» تحلیل شوند. بلکه، میبایست از منظر تطبیق دو سنجهی قرآنی «نهی از معروف» و «امر به منکر» دیده شوند و به عنوان «سازوکاری نفاقآمیز» تحلیل شوند.