
به گزارش حلقه وصل، سفر بشاراسد در جایگاه رییس جمهور کشور سوریه و نماد جبهه مقاومت در منطقه و بویژه در کشورهای عربی ضد آمریکا و اسراییل به ایران و دیدار با رهبرمعظم انقلاب و حسن روحانی در شرایطی رخ داد که نوار پیروزی های منطقه ای رزمندگان محور مقاومت، محاسبات استکبار جهانی بالاخص آمریکا را بکلی دچار چالش کرده است.
کشور سوریه از سال 2011 بطور مستقیم در جنگ تمام عیاری قرار دارد که آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی، صحنه گردان های اصلی آن هستند. براساس گزارش دیدهبان حقوق بشر، از آغاز جنگ سوریه تاکنون زیرساختهای زیادی در این کشور ویران و بیش از ۴۶۰ هزارتن کشته و بیش از نیمی از ساکنان داخلی و خارجی آن آواره شدهاند.
با این حال تشکیل جبهه مقاومت توسط کشورهای ضداستکباری منطقه با محوریت ایران و حفظ سوریه بعنوان شاه راه استراتژیک [ایران – فلسطین] بزرگترین دستاورد منطقه ای ایران در دهه اخیر است.
در چنین شرایطی سفر پیروزمندانه بشار اسد به ایران پیام های زیادی برای آمریکا و ایادی عرب زبانش در خاورمیانه داشت ولی یک اتفاق نامبارک و شاید از پیش طراحی شده بخش قابل توجهی از بازتاب رسانه ای این اتفاق را مخدوش ساخت.
در جریان دیدار اسد و رهبر معظم انقلاب به نکات قابل توجهی اشاره شده است از جمله اینکه امام خامنه ای در بخشی از سخنان خود خطاب به اسد اینگونه می فرمایند: «ایران و سوریه عمق راهبردی یکدیگر هستند و هویت و قدرت جریان مقاومت وابسته به این ارتباط مستمر و راهبردی است، بر این اساس دشمنان نخواهند توانست نقشههای خود را عملیاتی کنند.جمهوری اسلامی ایران همچون گذشته در کنار ملت سوریه خواهد بود، زیرا این کار را کمک به جریان و حرکت مقاومت میداند و با اعتقادی از صمیم قلب، به حمایت از مقاومت افتخار میکند».
بر کسی پوشیده نیست که این [عمق راهبردی] مدنظر رهبر انقلاب، مورد بی مهری های متعدد دولت روحانی بوده و هست و شاه بیت این بی توجهی آشکار، «قهر ظریف» و شوی تبلیغاتی بود که به بهانه عدم دعوت یا شاید بی اطلاعی وزیر امورخارجه! از سفر اسد به تهران به راه انداخته شد.
با در نظر گرفتن همه اما و اگرهای دو روز گذشته رسانه ها و مصاحبه های پیرامون احتمالات ریز و درشت استعفای آقای وزیر، ریشه این حرکت نابهنگام و مُهلک از دو حالت خارج نیست:
در خوش بینانه ترین حالت، ناهماهنگی درون بدنه دولت آنقدر پیشروی داشته است که بالاترین مرجع رسمی سیاست خارجه دولت از سفر و دیدار بشار اسد با رییس همین دولت بی خبر است و با اظهار گلهمندی از چرایی عدم دعوت به جلسه استعفا می دهد.
هرچند تشت رسوایی دولت مدتهاست از بام افتاده است و از این دست ناهماهنگی ها و گل به خودی ها در بدنه دولت کم ندیدهایم، اما باور اینکه زینتالوزرای دولت تدبیر و امید، اینچنین از میدان بهدر شده باشند کمی مشکل است!
بر همه عیان است که از همان ابتدای دولت روحانی، محمدجواد ظریف، برگ برنده و بازیگر اصلی اجرای تفکرات سازشکارانه حسن روحانی در قامت وزیر امورخارجه در سناریوی محکوم به شکست [برجام] بوده و هست و کنارگذاشتن ظریف به مثابه شکست قطعی روحانی در عرصه سیاست خارجه است. سیاستی که دنیا را در 1+5 خلاصه کرد و راه حل تمام مشکلات کشور را به مذاکره با کدخدا گِره زد.
گِره ای که کمکم به گردابی تبدیل شد که نه تنها دولت روحانی، که هم قطاران اصلاحطلب و بوقچی های تبلیغاتی سال 92 و 96 روحانی هم سعی در فرار از این گرداب (برجام) را دارند.
اما در حالت دوم، با این توصیفات باور عدم اطلاع ظریف از این دیدار بعنوان دلیل استعفا ساده انگارانه بنظر می رسد! موجسواری هماهنگ و زنجیرهای رسانههای مرعوب داخلی و معاند خارجی در مظلوم نمایی ظریف بعنوان نماینده دولت و نسبتدادن وزیرامورخارجه دولت پنهان به حاج قاسم سلیمانی در این پیامد و نیز انتشار خبر عدم پذیرش استعفا توسط شخص روحانی، گواه این مدعاست که «استعفای ظریف» سناریویی از پیش طراحی شده بود.
سناریویی که به عقیده ما به خوبی توانست بازتاب رسانه ای و اثربخش دیدار رییس جمهور سوریه (نماد ایستادگی و مقاومت) با رهبر معظم انقلاب (تئوریسین مقاومت) را تحت الشعاع خود قرار دهد و از شیرینی این اتفاق در کام دوستداران انقلاب و ایجاد بستر تأمل و تفکر افکار عمومی درباره مطالب مهم بیان شده در این دیدار بکاهد.
دشمن قابل احترام هنری کیسینجر (ظریف) و رکورددار بیش از ۵۰ دیدار با وزیرخارجه آمریکا و صاحب عنوان اولین مقام رسمی دیدار کننده با رییس جمهور ایالات متحده آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی! به خوبی توانست یک بار دیگر نقش ظریفکارانه خود را در به حاشیه کشاندن دیپلماسی مقاومت ایفا کند. دست مریزاد آقای ظریف!
محمدرضا ذاکر