سرویس جنگ نرم حلقه وصل - فارین پالیسی در گزارشی به قلم به قلم طارق مگریسی، کارشناس مسائل سیاسی برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای روابط خارجی اروپا نوشت: رهبران غربی با ارسال تسلیحات و جنگجویان خارجی به اوکراین ممکن است راه را برای درگیریهای آینده هموار کنند.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارشها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدهها، مؤسسات مطالعاتی و رسانههای غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید حلقه وصل نیست.
زمینهسازی بحران برای ده سال آینده در اوکراین
این مجله آمریکایی مینویسد: حمله روسیه به اوکراین نقطه عطفی برای دنیای غرب بود - لحظهای که حس تاریخی، فوریت و مبارزه وجودی را برانگیخت. تمام این محرکهای عاطفی یک وجهه احساسی به مبارزه اوکراین علیه روسیه دادند که دنیای غرب نیز درگیر آن شد. واکنش سیاستی غرب با نگاه فوریت و احساسگرایی شکل گرفت. سلاحها فرستاده شدند، مردان جوان از مناطق دور به اوکراین سفر کردند و این وضعیت مدام در حال تشدید است. این ماه، ایالات متحده در حال ارسال پهپادها، بالگردها و خمپارهاندازها برای دفاع از دونباس است، در حالی که سایر متحدان موشکاندازهای ضدهوایی، توپخانه و احتمالاً جتهای جنگنده را برای حمایت از تلاشهای جنگی اوکراین آماده میکنند.
این شرایط به طور ترسناکی یادآور روزهای لیبی و سوریه است. در نتیجه ممکن است غرب به دلیل عدم توانایی کنونی خود در برنامهریزی دقیق، مانند وضعیت خاورمیانه و آفریقای شمالی، در حال زمینهسازی بحران برای ده سال آینده باشد.
حتی پیش از حمله روسیه، دنیای غرب در حال ارسال ابزار لازم به اوکراین بود تا بتواند در برابر تحولات ناگهانی قریبالوقوع مقاومت کند. مقادیر زیادی از تسلیحات پیشرفته، مانند موشکهای ضدتانک جاولین و موشکهای ضدهوایی استینگر، و محمولههای اسلحه و مهمات به همراه خودروهای زرهی، رادیوهای پیشرفته و تمام ابزار مورد نیاز برای برتری در جنگهای مدرن به اوکراین ارسال شدند. وسعت و سرعت حملونقل هوایی تسلیحات ارسالی به اوکراین احتمالاً بیشترین میزان در تاریخ معاصر است.
تخلیه یک هواپیمای حامل کمکهای امنیتی جدید ایالات متحده به اوکراین در فرودگاه بوریسپیل کییف
انتقال سلاحهای سنگین توسط دولت آمریکا و متحدانش به اوکراین
این گزارش میافزاید: دو امر ضروری بر این مسئله حاکم بوده است، فراهم کردن ابزار لازم برای اوکراین به منظور خنثی کردن برتریهای فنی روسیه قبل از آنکه خیلی دیر شود (بر اساس این فرض که ارتش روسیه از آنچه تاکنون نشان داده است صلاحیت بیشتری دارد). این منطق حین تقلای اوکراین برای مقابله با نقشه دوم روسیه یعنی هجوم همهجانبه به منطقه دونباس اوکراین در حال تغییر است. موفقیتهای اولیه روسیه حاکی از آن است که مسکو از شکستهای خود در جنگ برقآسای فوریه درس گرفته است، و تسلیم کل یگانها در ماریوپول نشان میدهد که منابع اوکراین در حال تزلزل هستند. بنابراین در همین حین که دولت آمریکا و متحدانش سلاحهای سنگین را برای انتقال به اوکراین آماده میکنند، حمایت از این کشور از نظر کمی و کیفی در حال افزایش است.
این منطق معتبر، اما در عین حال ناقص است. استفاده از سلاحها، مانند موشکهای جاولین و استینگر، مقررات خاصی دارد و چون به شدت ویرانگر هستند شرایط استفاده و نظارت سختگیرانهای برای آنها تعیین شده است - همانطور که روسها در حال درک این موضوع هستند. حتی فرانسه متحد طولانیمدت ایالات متحده به دلیل استقرار نادرست موشکهای جاولین در عملیات مخفیانه خود در لیبی در سال ۲۰۱۹ مورد بازخواست قرار گرفت.
با این حال، اروپای شرقی تأمینکننده بدنام سلاح برای درگیریها در سراسر جهان است و خود اوکراین آنچنان سابقه بدی در این زمینه دارد که این مسئله مذاکرات پیوستن این کشور به ناتو را نیز تحت فشار قرار داد. اوکراین و مولداوی، کشور همسایه، علاوه بر مشارکت مستقیم در تجارت غیرقانونی اسلحه، در سال ۲۰۱۹ به عنوان واسطههای تسهیل انتقال سلاحهای بیندولتی، به عنوان مثال از طرف ترکیه یا امارات متحده عربی به دو طرف درگیر در دومین جنگ داخلی لیبی شناخته شدند، که این اقدام آنها نقض مستقیم تحریم تسلیحاتی سازمان ملل بود.
احتمال تشکیل گروههای تروریستی در آینده
بنابراین، با ارسال میلیاردها دلار تسلیحات پیشرفته به کشوری که سابقه تکثیر تسلیحات را دارد و قوانین و سازوکارهای نظارتی در آنجا به دلیل جنگ مختل شده است، شاید دنیای غرب اولین مهره دومینویی را تکان داده باشد که با تشکیل گروههای تروریستی در آینده یا دسترسی سایر عناصر غیردولتی به موشکهای جاولین و استینگر پس از پایان جنگ اوکراین به پایان میرسد.
فارین پالیسی با تلاش برای تطهیر و انکار بکارگیری مزدوران خارجی در ارتش اوکراین نوشت: اما غرب فقط تسلیحات خود را برای جنگ ارسال نکرده است؛ بلکه شهروندان خود را نیز به اوکراین فرستاده است. اگرچه این با حملونقل سلاح مورد تحریم دولتی متفاوت است چون اکثر این افراد شخصاً تصمیم به مبارزه گرفتهاند و خودشان هزینههای سفرشان را میپردازند، اما کشورهای غربی برای جلوگیری یا منصرف کردن شهروندان خود از رفتن به اوکراین تلاش زیادی نمیکنند. دیدن تعداد زیادی از مردان جوان که به خارج از کشور سفر میکنند تا برای یک هدف والاتر! بجنگند، آن هم فقط به دلیل اظهاراتی که شور و شوق مبارزه را در آنها افزایش میدهد، بار دیگر یادآور روزهای ابتدایی انقلابهای لیبی و سوریه است.
میزان چشمگیر مزدوران اوکراینی نسبت به جنگ سوریه
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: تا روز ۶ مارس، حدود ۲۰۰۰۰ جنگجوی خارجی وارد اوکراین شدهاند، که با توجه به حضور فقط ۴۰ هزار نفر در درگیری بیش از ۱۰ ساله در سوریه میزان قابلتوجهی است. و همانطور که سوریه و لیبی نشان دادهاند، این میتواند منجر به ایجاد دردسرهای شدید قانونی و امنیتی در آینده شود. بسیاری از این جنگجویان از داستانهای ملیگرایانه الهام گرفتهاند؛ حتی برخی از آنها افراطگرایان جناح راست هستند.
جنگجویان ایدئولوژیکی به افراطگرایی تمایل دارند و جنگ نیز سلامت عقلانی و اخلاقی کسانی که در آن حضور دارند را آلوده میکند. ردیابی این جنگجویان سابق حین بازگشت به اروپا و ایالات متحده و مسئله بازگرداندن سلاحهای کوچک به همراه خودشان دردسرساز خواهد بود. بازگشت افراطگرایان جناح راست این مسئله را تشدید میکند و میتواند منجر به یک بحران مرکب شود، چون آنها از تجربه جنگی خود برای آموزش، استخدام و برنامهریزی اقدامات خشونتآمیز تازه استفاده میکنند. این باعث میشود کارکنان خدمات بهداشتی و امنیتی خسته و تحت فشار، برای واکنش نسبت به این پدیده تحت فشار بیشتری قرار بگیرند.
علاوه بر این، تا زمانی که جنگ ادامه دارد و جامعه اوکراین به شدت مسلح و نظامی میشود، این مسئله به صورت تصاعدی بدتر خواهد شد. بنابراین اروپا باید با برنامهریزی در کنار اوکراین در مدیریت سیاست جنگ به دولت زلنسکی کمک کند و از تداوم نظامیسازی زندگی اجتماعی و سیاسی آن، که تضمین میکند حتی اگر ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه نتواند در میدان نبرد پیروز شود، میتواند هرگونه امیدواری برای ایجاد یک اوکراین لیبرال و دموکراتیک را از بین ببرد، جلوگیری کند.
موج جدیدی از افراطگرایی و تروریسم داخلی در اوکراین
اگرچه واکنشهای سیاستی به حمله به اوکراین قابلدرک هستند، اما پیامدهای ناخواسته احتمالی آنها هنوز مشخص نشده است. این بدان معناست که اقدامات کنونی غرب میتواند بهترین سلاحهای اروپایی و آمریکایی را در آینده در اختیار افراطگرایان قرار دهد، موج جدیدی از تروریسم داخلی را ایجاد کند، یا به تشکیل یک دولت نظامی افراطگرا در قلب اروپای شرقی کمک کند.
ضرورتهای استراتژیک و اخلاقی ایجاب میکند که غرب از اوکراین حمایت کند. اما رهبران غربی باید این کار را با خردمندی انجام دهند که لزوم حرکت هدفمند به سوی توسعه چارچوبهای قانونی، نظارتی و حمایتی لازم برای مقابله با مشکلات اضافی ناشی از انتقال تسلیحات را تصدیق میکند و در نتیجه از تبدیل نیتهای خوب امروزی به پیامدهای ناخواسته در آینده جلوگیری میکند.
درباره نویسنده: طارق مگریسی کارشناس مسائل سیاسی برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا است که در زمینه سیاست، حاکمیت و تحولات جهان عرب تخصص دارد. او از سال ۲۰۱۲ به طور گسترده در زمینه تحولات لیبی با سازمانهای مستقر در لیبی و نهادهای بینالمللی همکاری داشته است. |