
سرویس حاشیه نگاری- سعید درویشی: «از اين ستون به آن ستون فرج است» یکی از ضربالمثلهای رایج در ادبیات فارسی برای کسی است که در اوج نااميدی قرار دارد و او را دلداري ميدهند كه در اندك فرصتي راه چاره پيدا ميشود.
شاید این ضربالمثل این روزها برای هیچکس به اندازه اعضای حلقه نیویورکیها (جناحی در وزارت امور خارجه که مشتمل بر اعضای دفتر نمایندگی کشورمان در سازمان ملل بوده و روابط بسیار خوبی با برخی مقامات آمریکایی دارند) کاربرد نداشته باشد. حلقهای که شکلگیری برجام حاصل مذاکرات فشرده آنان در وین ( و به گفته برخی منابع حاصل برنامهریزی چندساله آنان با برخی باندهای قدرت مانند راکفلرها در آمریکا بوده است) بوده و الان وضعیت طرفهای درگیر برجام به گونهای است که عملا برجام را فراموش کرده و دغدغههای مهمتری را پیگیری میکنند.
اما در کشورمان برجام سرگذشت دیگری دارد. پذیرش توافق هستهای باعث شکلگیری بدنه اجتماعی برای حسن روحانی شد، امضا و اجرای برجام زمینهساز تقویت بدنه همراه برای دولت و تبدیل آن به برگ برنده اعتدالیها و اصلاحطلبان در مواجهه با سایر جریانهای سیاسی شد و در انتخابات ریاست جمهوری دولت دوزادهم نیز وعده به حداکثر رساندن استفاده اقتصادی از برجام در کنار ایجاد دوقطبیهای کاذب زمینه پیروزی حسن روحانی را موجب گشت.
آمدن ترامپ اما همه چیز را برهم ریخت. درست است که برجام قبل از روی کار آمدن ترامپ نیز عملا خاصیت مورد نظر دولت یعنی مثلث شکوفایی اقتصادی، تغییر فضای سیاست داخلی و تغییر فضای سیاست خارجی را از دست داده بود ولی با آمدن ترامپ و شوکهای چندباره وی به آن سرانجام با اعلام خروج رسمی دولت آمریکا (و نه ترامپ) عملا دستاورد حلقه نیویورکیها به یک کاغذ پاره تبدیل شد.
پناه بردن به اروپا از شر آمریکا
اعلام اروپا برای حفظ بر جام اما اولین ستونی بود که نیویورکیها بدان دل بستند. تلاش بریتانیا برای اقناع بانکها به حضور در ایران با کارشکنی وزارت دارایی آمریکا شکست میخورد، تلاش ترزا می برای قانع کردن ترامپ برای ماندن در برجام بینتیجه مانده است، سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان گفتهاند به رغم تهدیدها از سوی دونالد ترامپ کماکان به اجرای برجام متعهد هستند، بوریس جانسون ترامپ را به استفاده از مدل برجام برای حل مشکلات شبه جزیره کره دعوت میکند، و این گفتار درمانی اروپاییها تا ماه مه 2018 بدون هیچ دستاوردی ادامه پیدا میکند و اثبات میکند که اروپا در موضوعات کلان تابع سیاست خارجی آمریکا است و نمیتوان از این اتحادیه انتظار سیاست مستقل داشت.
SPV؛ کانالی برای وقتکشی
SPV (کانال ارتباط مالی ایران و اروپا) آخرین ترکش اروپا برای نقشآفرینی در موضوع حفظ برجام بود. کانالی که هدف آن به گفته رئیس هیات روابط پارلمان اروپا با ایران حذف دلار از مبادلات اقتصادی طرفین بود.
در واقع این سخن را باید چنین تفسیر کرد که آمریکا از طریق کنترلی که بر دلار بهعنوان مرجع اصلی تبادلات مالی دارد، شرکتهای اروپایی را هم تحت کنترل خود درآورده است. به همین دلیل بسیاری از شرکتهای بزرگ اروپایی از تبعات این دوره از تحریمها ترسیدهاند و همین ترس مانع تداوم فعالیت آنها با ایران شده است.
اما سرانجام SPV نیز روشن بود؛ شکست. طبق تعهد قبلی قرار بود بخشی از سازوکار مالی تا قبل از 14 آبان و اجرای مرحله دوم تحریمهای آمریکا، وارد فاز عملیاتی شود اما روزهای زیادی از آغاز تحریمهای اولیه و ثانویه آمریکا علیه ایران گذشت ولی از این سازوکارمالی، هرچند بهطور نمادین خبری نشد. این واقعیت وجود دارد که هیچ کشور اروپایی مایل به اجرای سازوکار ویژه مالی اروپا نیست، زیرا آنها از نفوذ واشنگتن هراس دارند.
در مقابل مقامهای وزارت خارجه ایران از شخص وزیر تا معاون سیاسی و سخنگو میگویند که اروپا در این موضوع تعلل میکند. اما در آخرین اظهارنظرها سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری با خبرنگاران در مورد آخرین وضعیت اسپیوی گفت که اروپا علیرغم تاریخهایی که در زمینه سازوکار ویژه مالی (SPV) مشخص کرده بودند نتوانستند به سازوکار نهایی برسند؛ و این یعنی اینکه SPV هم با تمام خطرات امنیتی که برای کشورمان داشت نتوانست اجرایی شود و عملا ستون اروپا برای نیویورکیها دیگر جذابیتی نداشت.
انتخابات آمریکا؛ نانسی پلوسی مهربان
انتخابات مجلس نمایندگان و سنای آمریکا ستون دیگری بود که اعضای حلقه نیویورکی سریع بدان پناه بردند. علیرغم واقعیت موجود در سیستم سیاسی آمریکا اما رسانههای غربگرا چنان وانمود کردهاند که گویا مجلس نمایندگان در آمریکا قدرت مطلقالعنان دارد و هرکاری دلش بخواهد میتواند انجام دهد.
همین موضوع سبب شده تا استیضاح ترامپ به دستمایه محافل خبری غربگرای داخلی تبدیل شود. گویا روند استیضاح رئیسجمهور آمریکا به همین آسانی است و دموکراتها برای خوشآمد غربگرایان ایرانی دست به چنین کاری میزنند.
در جدیدترین نمونه علی خرم، نماینده پیشین ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل و از اعضای حلقه نیویورکیها در گفتگو با سایت انتخاب، پیرامون سرنوشت برجام چنین میگوید: «اگر رئیس جمهور بعدی آمریکا دموکرات باشد، این کشور صد در صد به برجام بازخواهد گشت و اگر جمهوری خواه باشد، بازگشت آمریکا بستگی به این دارد که آن فرد چه کسی است».
خرم همچنین درباره احتمال استیضاح ترامپ در دوره جدید مجلس نمایندگان آمریکا که در اکثریت آن در اختیار دموکرات هاست، گفت: استیضاح ترامپ یک پروسه طولانی است و عوامل متعددی می تواند دست به دست هم دهد تا این اتفاق بیفتد.
او افزود: بسیاری از این عوامل تحت تاثیر رفتار خود ترامپ است؛ مثلا در خصوص موضوع دیوار مرز مکزیک و بودجه آن که باعث تعطیلی دولت شده، ممکن است ترامپ به قدری فشار بیاورد که خودش بدون استیضاح کنار برود. البته این یک احتمال است.
این سخنان چند پیام مشخص دارد؛ اول اینکه تا ترامپ هست از برجام خبری نیست، ثانیا دعا کنید زور مجلس نمایندگان به سنا و ترامپ بچربد و شاید وی مجبور به کنارهگیری شود، ثالثا اگر شانس بیاوریم یک دموکرات رئیسجمهور شود به برجام برمیگردیم ( توضیح نمیدهد با چه تضمینی این اتفاق خواهد افتاد) و اگر باز شانس بیاوریم و یک رئیسجهور جمهوریخواه غیر از ترامپ داشته باشیم باید ببینیم وی درباره برجام چه نظری خواهد داشت.
این سخنان یار نزدیک ظریف از جنس همان «امضای کری تضمین است» بوده و نشاندهنده فروپاشی ذهنی حلقه نیویورکیها در موضوع برجام. چرا به این موضوع اعتراف نمیکنند؟ مروری بر رفتار این طیف طی پنج سال گذشته نمونههای زیادی دارد که این افراد منتقدان خود را بیسواد و خارج ندیده و انگلیسی ندان خطاب کردهاند و حال اگر به این شکست علمی و عملی (شکست علمی مهمتر است چون عملا زیربنای سالها تسلط این جریان بر مجامع علمی همچون دانشکده وزات امور خارجه و دانشکده روابط بینالملل دانشگاههای تهران و علامه طباطبایی زده خواهد شد و تسلط لیبرالیسم آمریکایی بر حوزه آموزش روابط بینالملل مورد خدشه قرار میگیرد) اعتراف کنند، سالها وجهه پوشالین خود را برباد خواهند داد.
سرگردانی حلقه نیویورکیها بین اروپا و آمریکا بیانگر افتضاح علمی و عملی غربگرایان داخلی است که سالها بنام دیپلماسی و کار علمی مخفی مانده بود ولی اینبار مکشوف شد؛ بنابراین نباید به سادگی از کنار ان گذشت.