به گزارش حلقه وصل، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: آفتاب یزد از قول دیاکو حسینی، نوشت: «بعد گذشت چهار دهه از قطع روابط تهران- واشنگتن، این دو کشور حتی اگر به زبان مشترکی در مباحث فیمابین نیز نرسیده باشند قطعاً به درک و فهم مشترکی رسیدهاند که بتوانند روی آن دسته از اختلافات تمرکز کنند که قابل حل و رفع ابهامهای موجود است.»
دیاکو حسینی در مواجهه با این پرسش که؛ تا چه اندازه به «حل اختلافات ایران و آمریکا بدون میانجی» اعتقاد دارد و نیز این که اساسا حل اختلافات نیاز بـه میانجی دارد یا خیـر؟ میگوید: فکر میکنم طرفین، دیدگاههای یکدیگر را به خوبی میفهمند مشکلات را به خوبی شناخته و بدان آگاهی دارند و نسبت به خطوط قرمز و حساسیتهای متقابل هم مطلع هستند. بنابراین در چنین فضایی نیازی به میانجی وجود ندارد. علت اینکه در این شرایط قرار گرفتیم این است که چون آمریکا هنوز عضو برجام نیست و بر مبنای خطوط قرمزی که نظام ترسیم کرده امکان مذاکره ایران و آمریکا خارج از برجـام وجود نـدارد بنابراین به طور طبیعی و منطقی امکان مذاکره مستقیم ایران و آمریکا در خارج از برجام نیست. لذا در این بستر میانجیها ناخودآگاه به میان میآیند همان طور که اتحادیه اروپـا و مسـئول آن آقای انریکه مورا کسی بود که در نقش میانجی و واسطه در انتقال اطلاعات وارد عمل شـد. همین طور روسیه در مقطعی فعالانه چنین نقش میانجیگرایانهای را بازی میکرد و این اجتنابناپذیر بـود. در حـوزه فراتـر از اعضای برجام میانجیگری در جهاتی میتواند مفید باشد بهخصوص زمانی که پای کشورهای منطقهای به میان میآیـد آنها هم به طور سنتی میتوانند در نزدیک شدن دیدگاهها موثر باشـند به این دلیل که در نهایت حتی مسئله هستهای ایـــران و اختلافات دیگر ایران و آمریکا تـا اندازهای بعد منطقهای پیدا میکند و در کشورهایی که رابطه دوستانه با ایران و آمریکا دارند در این بعد منطقهای میتوانند تسهیلگر باشند و برای مصالحه مشوق باشند. از این بعد است که میبینیم قطر و عمان که این پتانسیل را دارند میتوانند نقش بازی کننـد و تا امروز هم به نظر میرسد نقش مثبتی را ایفا کردند. لذا در این چارچوب مشخص میتوانیم از بحث میانجیگری هـم در درون برجـام هم بیـرون برجام استفاده کنیم.
حسینی در ادامه گفت: «هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که در اندازه اختلافات ایران و آمریکا بتواند تسهیل کننده و میانجی باشد. زمانی وجود داشت که ایران و آمریکا هیچ نوع ارتباط رسمی با هم نداشتند و هر نوع ارتباطی تابو بود. بعد از برجام این تابو شکست و وزرای خارجه ایران و آمریکا رو در روی هم نشستند و باهم صحبت کردند و دست دادند و قـدم زدند بنابراین فکـر میکنم میانجیها در شـرایط بسـیـار خاصی میتوانند تسهیل کننده شـروع گفتگوها باشـند ولی در رابطه با موضوع ایران و آمریکا فکر می کنم طرفین شناخت نسبتا خوبی درباره دیدگاههای هم و مشکلات متقابل دارند لـذا به میانجی نیازی ندارنـد و آن تابویی هم که پیش از این بود نیسـت و مانع مهمی از پیش ما برداشته شده است بنابراین بدون میانجی میتوانیم این کار را انجام دهیم. کشورهایی مانند عمان و قطر هم وزن ژئوپلتیکی زیادی ندارند که بتوانند خودشان را در تمامی حیطههای اختلافات ایران و آمریکا قرار دهنـد بنابراین معتقدم اگر فراتر از برجــــام بخواهد بین ایران و آمریکا مذاکره صورت گیرد بهتر است که دو جانبه و بدون میانجی اتفاق افتد و تجربه هم نشان میدهد در این شرایط رسیدن به نتیجه بسیار مطلوبتر و ممکنتر است و پیچیدگی کمتری پیدا خواهد کرد تا درگیر شدن میانجیهای مختلف».
آنچه در گفتوگوی روزنامه آفتاب یزد، در حاشیه مانده و پرداخته نشده، هدف از مذاکره و عبرتهای گذشته است. مذاکره صرفاً برای مذاکره انجام نمیشود و به خودی خود هیچ ارزشی ندارد که مستقیم یا با واسطه بودن آن محل بحث باشد.
هر مذاکرهای قرار است سرانجام به توافق منتهی شود و طرفین آن را به اجرا بگذارند. بنابراین اگر یک طرف مذاکره نه یک بار، بلکه چند بار- بلکه در هر نوبت مذاکره توافق- تعهداتش را مثل آب خوردن، زیر پا بگذارد و کمترین احساس شرمندگی هم نداشته باشد، اصل احترام متقابل در مذاکره را به مسخره گرفته و دیگر قابل اعتنا و اعتماد نیست.
آمریکا چه در قرارداد الجزایر، چه در چند نوبت مذاکره موردی در دولتهای هاشمی و خاتمی، چه درباره توافق در دولت اوباما (به میانجیگری ترکیه و برزیل)، و چه در موضوع برجام، چیزی به عنوان تعهد و وفای به عهده سرش نمیشود و فقط دبه کردن را بلد است.
بنابراین موضوع کنونی، این نیست که یکشبه کارشناس از ضرورت مذاکره مستقیم به جای مذاکره با واسطه حرف بزند. این اتفاق (مذاکره مستقیم) هم در حد پیادهروی، در مذاکرات قبل از برجام اتفاق افتاد و تمام این تجارب نشان میدهد چیزی به نام مذاکره و توافق با آمریکا، سالبه به انتفای موضوع است.