به گزارش حلقه وصل، محمد ایمانی فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: مذاکره به خودی خود، حرمت و حلّیت ندارد. یک ابزار است است که بسته به زمان و مکان و موضوع و معنا و فرجام آن، خردمندانه یا بیخردانه، مشروع یا نا مشروع، و عزتمندانه یا به دور از عزت می شود.
مذاکره کنندگان ما از سال 92 تا 94 -با وجود درس های چند بار مذاکره در گذشته- پای میز مذاکره با آمریکا رفتند، با مقامات آمریکایی پیاده روی کردند، عکس نوه های خود را به هم نشان دادند، پذیرای همدردی آنها هنگام فوت مادر حسین فریدون شدند، اوباما را بسیار مودب معرفی کردند، گفتند امضای کری تضمین است و امکان ندارد آمریکا تعهدش را زیر پا بگذارد، از خجالت صاحب نظران منتقد در آمدند، و... بالاخره، برجام را به شکل نامتوازن نوشتند و اجرا کردند.
وعده چندین باره آقای روحانی، لغو و نه تعلیق همه تحریم ها، از روز اجرای برجام بود؛ اما درست فردای انجام تعهدات ایران، دبّه کردن های آمریکا و افزایش حجم تحریم ها در همان دولت نیرنگ باز دموکرات ها آغاز شد. تحریم های آیسا و سیسادا، و ریل گذاری کاتسا، و تحریم های ویزایی.
کار به جایی رسید که در دوره شیدایی و اعتماد مطلق برخی دولتمردان ما به آمریکا، دولت اوباما، نماینده منصوب آقای روحانی برای نمایندگی سازمان ملل (حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور) را تروریست خواند و ویزا صادر نکرد! پس از آن دوره نیز، هم خباثت دولت ترامپ و بایدن را دیدیم که حاضر نشدند به تعهد دولت وقت آمریکا عمل کنند.
ما به قدر کفایت و اتمام حجت، با آمریکا مذاکره کرده ایم. در این پنج سال هم انواع واسطه های آمریکا آمدند و رفتند، بی آن که حتی یکی شان حامل پیام پشیمانی، عذرخواهی، حسن نیت، یا حتی وعده جبران عهدشکنی باشد.
ما امروز به مراتب قوی تر از هفت- هشت سال یا حتی دو- سه سال قبل هستیم و آمریکا، چه از نظر توانمندی و چه از نظر مشروعیت حقوقی (عهد شکنی)، در موضع پایین تری قرار دارد. آمریکا هرگز در طول تاریخ خود مانند امروز، گرفتار بحران های تو در توی خارجی و داخلی و دولت ناتوان نبوده است.
مقاومت دو سال گذشته ایران، در حال جواب دادن است. حقوق ما در برجام و فراتر از آن، چیزی نیست که قابل مذاکره (به مفهوم چانه زنی و تنازل/ و نه چیدن مکانیسم های اجرایی) باشد. به قدر کافی در آن دو سال، و هشت دور اخیر (از فروردین تا دی ماه امسال) مذاکره انجام گرفته است.
آمریکا به عنوان طرف عهد شکن، در معرض راستی آزمایی است. برای ما بازگشت آمریکا به خودی خود هیچ اهمیت و موضوعیتی ندارد، بلکه به اعتبار دسترسی دوباره به مکانیسم ماشه، می تواند زیانبار هم باشد.
آمریکا برای اثبات این که دوباره دغلبکاری نمی کند، باید تحریم ها را به شکلی که انتفاع پایدار ایران راستی آزمایی شود، لغو کند و تضمین های قابل اعتماد بدهد که دوباره نقض عهد نمی کند، آنگاه می تواند بی هیچ مانعی، دوباره به میز برجام برگردد. این، حداقل تاوان خدعه و خیانت پنج سال گذشته است.
هر نوع شرط گذاری و امتیاز خواهی جدید، که بعضا توسط آمریکایی ها زمزمه می شود، ناقض اصل صداقت و حسن نیت است. آنها ضمنا در وضعیت بغرنج سیاست و دیپلماسی که از همه طرف، مصیبت بر سرشان می بارد، نفس مذاکره را امتیازی بزرگ می دانند؛ چرا که به مفهوم تنازل ایران از توافق و حقوق خود تلقی خواهد شد. اگر هم تنازلی در کار نباشد -که نمی تواند باشد و نیست- کاربست ابزار مذاکره از سوی ما بیفایده و آمیخته با خسارت خواهد بود.
وزیر خارجه، دیروز گفت آمریکاییهای دائما درخواست مذاکره مستقیم را مطرح میکنند اما ما هنوز در جمع بندی های خود به این نقطه نرسیدهایم و امروز، آقای شمخانی در توییتی نوشت تاکنون ارتباط با هیئت امریکایی حاضر در وین، با مبادله نوشتار غیر رسمی انجام شده و نیازی به بیش از این نیز نبوده و نخواهد بود. این روش ارتباطی تنها زمانی با روش های دیگر جایگزین می شود که توافق خوب در دسترس باشد..
مفهوم این سخنان، آن است که نشانه ای از اراده و حسن نیت و جدیت در طرف مقابل مشاهده نشده، تا پرداخت هزینه برای مذاکره مجدد را توجیه کند.
در واقع، شرط هر نوع مذاکره -برای دادن مجوز بازگشت آمریکا به برجام و انجام تعهدات متقابل از سوی ایران- لغو تحریم هاست؛ نه این که آمریکا، وعدهء دروغ از آب درآمده ءتعلیق تحریم ها را گروگانی برای گرفتن امتیاز مذاکره دوباره و رسمیت دادن به حضور خود در برجام کند و سپس مذاکرات فرسایشی را ابزاری برای باج خواهی های جدید در روندی قرار دهد که به نادیده انگاری حقوق ایران رسمیت می بخشد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.