به گزارش حلقه وصل، فروش پایان نامه معضلی است که از اوایل دهه ۸۰ شمسی در خیابان انقلاب و روبروی دانشگاه تهران کار خود را آغاز و رفته رفته به دیگر نقاط کشور تسری پیدا کرد. اینکه در ابتدا چرا و چگونه شغل جدیدی به نام «پایان نامه نویسی و تهیه مقالات علمی» شروع شد خود جای تأمل جدی دارد اما این سؤال در اذهان وجود دارد که چرا تا به حال مقابلهای با این ناهنجاری علمی صورت گرفته نشده است.
خرید پایاننامه یا تولید پایان نامههای کپی شده دلایل زیادی که از آن جمله میتوان به؛ سهل انگاری مسئولان اعم از شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، رؤسای دانشگاه، همچنین سودجویی تولید کنندگان و فروشندگان پایان نامه، نفوذ احتمالی و موذیانه خارجی برای سقوط شاخص رشد علمی در ایران، تنبلی و آسان طلبی دانشجویان، کم حوصلهگی و احیاناً بی تفاوتی استادان راهنما، ملاک قرار گرفتن صِرف مدرک برای ورود به مراکز استخدامی، برجسته شدن نقش پول به جای درسخوان بودن به عنوان شرط ورود به دانشگاه و ... اشاره کرد.
علاوه بر این موارد، اقدامات وزارت علوم نیز تنها متوجه مجازات برخی از دانشجوهاست و افرادی که این کار را بهعنوان کسب و کار خود انتخاب کردهاند در حیطه اختیارات وزارت علوم قرار نمیگیرند. علیرغم تمام این راهکارها، پایاننامهفروشی بسیار علنی در سطح شهر رواج داشته و البته امروزه بسیار راحت از طریق سایتهای اینترنتی گوناگون میتوان اقدام به خرید و فروش پایاننامهها کرد.
در ادامه گفتوگوهایی که با اساتید و کارشناسان مختلف درباره چرایی و علت گرایش دانشجویان به خرید پایان نامه داشتیم این بار با اصغر مهاجری جامعه شناس، استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل اجتماعی به گفتوگو نشستهایم.
به گفته مهاجری آن چیزی پایدار است که دارای کارکرد باشد لذا پژوهشهای ما متأسفانه به ویژه در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی دارای کارکرد نیستند و با وجود اینکه رسالههای خوبی در کتابخانه دانشگاهها وجود دارد که یافتههای خوبی هم دارند اما هیچ تأثیری در رفع مشکلات جامعه ندارند.
وی میگوید: متأسفانه نظام و ساختار پژوهش به خصوص در حوزه علوم اجتماعی، علوم انسانی و فرهنگی، مطلوب نیست و ترکیبات نهادی آن طراحی نشده و اسب نظام آموزشی و پژوهشی کشور برای انجام پژوهش زین نشده است.
این جامعهشناس تاکید میکند که تمامی برنامهها و پژوهشهایی که اجرا میشوند نباید بدون پیوست پژوهشی باشند.
به عقیده مهاجری، 98 درصد پروژههای دولت به لحاظ سیاسی باید تعطیل شود چرا که همه آنها بدون پژوهش هستند و خسارتهای زیانباری را برای مردم و بیتالمال به دنبال خواهند داشت.
به گفته وی، متأسفانه دیوار بیاعتمادی میان نظام اجرایی و نظام دانش و پژوهش ما خیلی بلند است و باید تدبیری برای آن درنظر گرفت.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* در کتابخانه دانشگاههای ما رسالههایی است که هیچ تأثیری در جامعه ندارند
در ابتدا درباره لزوم و اهمیت انجام یک پژوهش یا پایاننامه براساس اصول روش تحقیق برایمان بگویید.
مهاجری: زمانی که میبینیم کار پژوهشی به عبارت جامعهشناسی، کارکرد ندارد بر اساس نظریه کارکردگرایی هر آنچه که کارکرد ندارد از بین میرود. بنابراین آن چیزی پایدار است که دارای کارکرد باشد لذا پژوهشهای ما متأسفانه به ویژه در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی دارای کارکرد نیستند؛ چه آنهایی که در قالب پایاننامه انجام شدهاند و چه آنهایی که در قالب رساله یا پروژههای پژوهشی انجام شدهاند، تفاوتی با هم ندارند.
حداقل در کتابخانه دانشگاههای ما رسالههای خوبی هست که یافتههای خوبی هم دارند اما هیچ تأثیری در جامعه ندارند. برای انجام یک پژوهش، پایاننامه یا رساله باید استاد راهنما، استاد مشاور، استاد داور و ... همگی وقت بگذارند تا یک پژوهش را خوانده و خوب هدایت کنند و در نهایت، دانشجو را مقید کنند تا بر اساس اصول علمی کار پژوهشی پایاننامههای خود را انجام دهد. این استاد که اعم از استادیار و دانشیار است و باید 6 ماه نسبت به یک تحقیق وقت بگذارد و زحمت بکشد در پایان به او 600-700 هزار تومان حقالزحمه در نظر میگیرند که البته نصف آن را نیز پرداخت نمیکنند به دلیل اینکه باید آن پایاننامه مقاله علمی ـ پژوهشی شود. به نظر شما آیا میارزد که یک استاد برای چنین هزینهای وقت بگذارد؟!
* وقتی هوای مطلوب برای نفس کشیدنهای پژوهشی وجود ندارد، نظام پژوهشی دچار انحراف میشود
ایراد کار کجاست؟
مهاجری: در کشور ما ساختارهای علمی ـ پژوهشی صحیحی وجود ندارد، ترکیبات نهادی آن طراحی نشده، هزینههای انجام پژوهش به لحاظ ریالی، اجتماعی، سیاسی، روانی خیلی بالاست و از همه مهمتر انگیزههای لازم که این پژوهش میتواند نقطه عزیمت حل مشکلات باشد وجود ندارد، یعنی اتفاق نمیافتد. بنابر این اگر در دنیا همه مسئلهها توسط پژوهش حل میشود، در ایران خودِ پژوهش، یک مسئله سترگ است؛ به این دلیل که سپهر روانی، اتمسفر علمی و پژوهشی کشور برای پژوهش کردن، هیچ هوای مطبوعی ندارد یا کمترین هوای مطبوع را دارد.
زمانی که این هوای مطبوع و مطلوب برای نفس کشیدنهای پژوهشی وجود ندارد، انحرافاتی در نظام پژوهشی ایجاد میشود و آسیبهایی در سطح کنشگری رخ میدهد، اگر استاد علیرغم این ناملایمات و علیرغم این فقدان اکسیژن پژوهش وقت صرف کند و بگوید الا و بالا اگر کار پژوهشی انجام نشود و پایان نامه توسط دانشجو نوشته نشود اجازه انجام فلان کار را نخواهم داد مطمئن باشید که آن استاد به یک عنصر افسرده و گوشهنشین تبدیل میشود که دیگر دانشجوها هم با او پایاننامه نمیگیرند.
این مثالها نشانگر آن است که نظام و ساختار پژوهش به خصوص در حوزه علوم اجتماعی، علوم انسانی و فرهنگی متأسفانه مطلوب نیست و ترکیبات نهادی آن طراحی نشده و اسب نظام آموزشی و پژوهشی کشور برای انجام پژوهش زین نشده است.
* در کشورهای خارجی و در سطح PHD همه کاره استاد است
در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته، پژوهش چه جایگاهی دارد و چگونه با مسأله پژوهش برخورد میشود؟
مهاجری: در کشورهای خارجی و در سطح PHD همه کاره استاد است چون استادِ پروژه، پژوهش میگیرد و با پروژه پژوهش مشکلات و مسئلههای بخش خصوصی و اجرایی را حل میکند و از این جهت پژوهش بسیار سودآور است. از این رو سودآوریهای پژوهش در حوزه علوم انسانی بسیار بیشتر از سودآوری حوزه علوم فنی، فنی مهندسی، علوم پزشکی و علوم پایه است.
یعنی نمونههایی که در تهران انجام دادیم و در یک پروژهای که مهندس پایه بوده، علوم انسانی آمده آن را ارزیابی کرده و پیامدهای منفی را پیشبینی و جلوگیری کرده به غیر از این که این محصول نتایج روانی و زمانی داشته میلیاردها تومان هم صرفهجوییهای اقتصادی داشته است و مشکلات آن را پیشبینی و جلوگیری کرده است.
اما متأسفانه نه تنها هیچ یک از اینها در کشور ما وجود ندارد، زمانی که باندهای مافیایی به این وضعیتهای پژوهشی اضافه میشود و ساختارهای نظام آموزشی هم به روشهای نادرست طراحی میشود و طرف مقابل میتواند با چاپ کردن مقاله، روند ترفیع علمیاش را به دست آورد، به طور نمونه بنده دانشجویی دارم که در درس روش تحقیق را به زحمت نمره قبولی میگیرد و میدانم که پایان نامهاش را نیز از بیرون تهیه کرده ولی 3 ـ 4 مقاله مختلف ISI دارد و وقتی از او سؤال میکنیم که چطور در طول یکسال این همه مقاله چاپ کردی؟ پاسخ میدهد که من پول دادم و مقالهام هم چاپ شد.
زمانی که ترفیع مقام علمی در نظام آموزشی ما با مقالاتی است که چاپ میشود و نه پروژههای پژوهشی که انجام شده و منجر به کار بست شده است و علاوه بر آن، ساختارها دست به دست هم میدهند تا سپهر روانی شما و اتمسفر نظام پژوهشی شما جوّ مطلوبی نداشته باشد و برای نفس کشیدنهای پژوهشی، نفسش به شماره در آید و پایاننامه فروشی تنها گوشهای از این دست است، باید گوشههای دیگر را نیز دید که چگونه کپیپیست میکنند و پروژههای پژوهشی بر اساس روابط مافیایی بسته میشود و اتفاقاً هیچ کاری هم انجام نمیشود.
* تمامی برنامهها و پژوهشها نباید بدون پیوست پژوهشی اجرا شوند
به نظر شما راهکارهای عملیاتی در مقابله با روند عدم توجه به تحقیق و پژوهش در کشور چیست؟
مهاجری: اولین و مهمترین و فوریترین راهکاری را که باید بپذیریم این است که خودِ مسئله پژوهشی به عنوان یک مسئله بزرگ در ایران، لحاظ شود نه به صورت تشریفاتی و اظهار نظراتی که عزیزان دانشگاهی و مدیران اجرایی طی جلساتی در همه حوزهها به ویژه در حوزه پژوهش ایراد میکنند بلکه بایستی مبتنی بر یافتههای پژوهشی باشد که درباره مسئله سترگ پژوهش انجام شده نه آنچه که در جلسه مدیران و کارشناسان مطرح میشود.
نکته دوم اینکه تمامی برنامهها و پژوهشهایی که اجرا میشوند بدون پیوست پژوهشی انجام نشود و کسانی که میخواهند ترفیع علمی پیدا کنند پژوهشهایی را بپذیرند که منجر به کار بست شود و اگر کاربستهای آن پژوهش به درستی به کار بسته شد و جواب نداد و ما ضرر کردیم پژوهشگران باید مسئولیت آن را پذیرفته و خسارت وارده را جبران کنند در این صورت است که میتوان به درستی در مسیری حرکت کرد که آن مسیر پژوهش است؛ کاری که جهان به آن سمت حرکت کرده و راه بسیار روشنی را پیش روی خود دارد.
وگرنه مطمئن باشید که 98 درصد پروژههای دولت به لحاظ سیاسی باید تعطیل شود چرا که همه آنها بدون پژوهش هستند و خسارتهای زیانباری را برای مردم و بیتالمال به دنبال خواهند داشت که بعضی از آنها با پول جبران میشود اما بعضی دیگر حتی با گذشت 30-50 سال هم جبران نمیشود.
* پژوهش متعهد و مسئول میتواند از هر جهت سودآور باشد
آیا در کشور ما جبران خلاء استاد میتواند فعالیتهای حوزه پژوهش را بهبود ببخشد؟
مهاجری: تنها وجود یک استاد نمیتواند در حوزه پژوهش کارساز باشد. بنده معتقدم در کشور ما باید ساختارها چنان طراحی شود که هیچ پروژهای بدون پژوهش اجرا نشود مانند شرکتهای سایپا، ایرانخودرو، سیاست توزیع یارانهها و .... بنابراین اگر بر اساس راهکارهای پژوهشی حرکت کردیم و جواب نگرفتیم باید مسئولان پژوهش جبران خسارت کنند در چنین زمانی چون کشور ما بر اساس پژوهش اداره میشود و پژوهش متعهد و مسئول بوده و مسئولیت خود را میپذیرد ناچاراً هم همه کارها با پژوهش انجام میشود چون پژوهش است که از هر جهت سود فراوانی دارد، و اگر پژوهشهای درستی انجام شود در این زمان است که پژوهش در کشور ما خریدار خواهد داشت.
در کشوری که ساختارها بر اساس پژوهش نیست و هر پروژهای در هر جلسه بعد از بحث و گفتوگوی چهار نفر، تصمیم به اجرای آن گرفته میشود و اگر این پروژه میلیاردها دلار هم ضرر زد بگوییم اشکالی ندارد چرا که از جیب فرد هزینه نشده بلکه بیتالمال به هدر رفته و پول نفت مصرف شده و علاوه بر این اگر بتواند از قراردادهای مافیایی نیز منافع خود و اطرافیانش و همچنین همحزبیها و همپیمانان خود را تأمین کند و هیچکس هم در این خصوص پاسخگو نباشد، آن وقت پژوهش ثمنی ارزشی در بازار جهان اجرا ندارد.
* دانش اگر نتواند مشکلی از مشکلات مردم راحل کند به ساعتی تلاش نمیارزد
جامعهشناسان معتقدند دانش اگر نتواند مشکلی از مشکلات مردم راحل کند به ساعتی تلاش نمیارزد. حال این سؤال مطرح میشود که ما این همه دانشجو داریم میلیونها دانشآموخته تحویل جامعه دادهایم این دانش ما کجا و کدام مسئله را توانسته در حوزه مسائل اجتماعی و اقتصادی حل کند؟! وقتی بررسی میکنیم میبینیم که دانش محلی برای عرضهاندام ندارد.
متأسفانه دیوار بیاعتمادی میان نظام اجرایی و نظام دانش و پژوهش ما خیلی بلند است؛ یعنی مدیران اجرایی کشور، دانشگاهیان را نهایتاً انسانهای تفننی، آرمانگرا و خیالپرداز میدانند و اگر هم ما بر اساس قوانین سوری و ظاهری مجبور هستیم که پژوهشی انجام دهیم آن پژوهش صرفاً یک آئین و شو است که اجرا میشود و در نهایت فقط در قفسهها و کتابخانهها نگهداری میشود.
امروز هزاران نمونه ارجاع از پژوهشهای انجام شده داریم که حتی یک سطر از آن پژوهش هم در جامعه اجرا نشده است در حالی که اتفاقاً همان پژوهش پیشبینیهایی هم کرده بود که در عالم واقع هم رخ داده است. بنابر این زمانی که اینگونه ساختار کشور چه به لحاظ مدیریت اجرایی، چه تغییر و توسعههای ما و ... که باید همه بازیگران کشور در آن حضور داشته باشند و ساختار علمی و پژوهشی را طراحی کنند و ما بر اساس نالج ساینسی یعنی معرفت دانشی، مسائلمان را مطرح، توصیف، تبیین و پیشبینی، تجویز و برنامهریزی کنیم وقتی اینگونه نباشد دانش کمثمن است و قیمت ندارد لذا عرضه و تقاضا هم نخواهد داشت و بیشتر حالت تشریفاتی، شو و یک مدرک است و برای مدرک هم بهتر است کپیپیستهای فراوان و این دلالیها و پایاننامه فروشیها انجام شود چون ما قرار است یک مراسمی را در زندگیمان طی کنیم تا مدرک فوقلیسانس، لیسانس و دکترا بگیریم.
البته اگر جسارت نکنم آرام آرام مقاطع دکتری هم در حال حاضر به عرصه پایاننامه فروشیها مراجعه میکنند و گویی یک تشریفاتی است که باید طی شود و رو به جلو حرکت کنیم لذا قرار است نیست با این دانش مسئلههای مردم را حل کنیم.
به نظر شما آیا دانش میتواند قدرت پیشبینی داشته باشد؟
مهاجری: بله، صدرصد. دانش چهار کار را با پژوهش انجام میدهد؛ نخست اینکه دانش، هر واقعیتی را به طور دقیق و روشن توصیف میکند، دوم اینکه تبیین میکند یعنی علت و معلول را مشخص میکند، سوم اینکه پیشبینی میکند و چهارم اینکه بر اساس پیشبینیای که انجام میدهد تجویز میکند آن هم با 99 درصد اطمینان.
* ساختارهای کشور ما مبتنی بر ساختارهای معرفت علمی بنا نشده است
اگر کشور با معرفت بالا اداره میشد دیگر ما این همه مشکل و پیامدهای بیآبی را نداشتیم که اکنون در سال 1397 بر اساس پیشبینیهای مسئله اول کشور است دیگر نباید این همه آسیبهای اجتماعی داشته باشیم ما دیگر 25 میلیون حاشیهنشین نداشتیم، اگر مدیریت اجرایی کشور با علم، جلو میرفت و پژوهشهایی انجام میشد دیگر این آسیبها و مشکلات را در کشور شاهد نبودیم.
بنابر این مشخص است که ساختارهای کشور ما مبتنی بر ساختارهای معرفت علمی بنا نشده، بلکه کشور ما غالباًبر اساس معرفتهای شهودی، عرفانی و ... اداره میشود به همین دلیل وقتی آقای شهردار تشریف میآورد اتوبوسی میآید و سپس با اتوبوس هم میروند اگر دلش بخواهد فلان خیابان آنگونه شود پس آن طور هم میشود یعنی ما همه امور را بر اساس دل انجام میدهیم نه بر اساس معرفت دانش.
خلاصه بگویم که اگر معرفت دانشی اتفاق افتد و بر اساس آن کشور اداره شود همانند کشورهای توسعهیافته، آن وقت مطمئن باشید که سکه دانش و پژوهش، سکه نابی خواهد بود. مشکل اساسی جامعه ما بحثهایی باوری و فرهنگی است و بر همین اساس مدیران اجرایی کشور ما مسئولینی نیستند که به دانش ناب خِرد و دانشِ پژوهشمحور عمل کنند چرا که به لحاظ باورها ما اعتقادات عجیبی داریم.
منبع: فارس