به گزارش حلقه وصل، استاد حسین انصاریان محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی در سخنرانی خود در حسینیه همدانیهای مشهد گفت: خداوند در سوره مبارک انبیاء درباره بنده بودن انبیای الهی میفرماید: عبد کسی است که با همه وجودش تسلیم خواستههای پروردگار مهربان عالم و به عبارت لطیفتر، تسلیم خالقش، مالکش، ربش و رازقش است و این حقایق را یادش نمیرود و چون از یاد نمیبرد، بندگی را ادامه میدهد. با این حقایق هم درک میکند که کسی در این عالم مانند پروردگار دوستش ندارد و با این حقایق درک میکند که کسی در این هستی مانند خداوند به او توجه ندارد.
وی افزود: طرف دیگر بندگی او دفع هر برنامهای است که با بندگی خدا مخالفت دارد. در حقیقت، یک موجود «لا اله الا الله»گوی درستی است که دشمنان خدا و دشمنان خودش و هر نوع ابزار و وسیلهای را که مانع بندگیاش است، عملاً دفع میکند تا به حوزه توحید، بندگی و مقام عبودیت او لطمهای وارد نشود.
استاد انصاریان ابراز داشت: آدم آگاهی در تهران بود که او را ندیده بودم، ولی یکی از تربیتشدگانش تا زنده بود، حدود 10 سال در ایام دهه عاشورا پای منبر میآمد. گاهی هم من بعد از منبر پیش او میرفتم و یک گوشه تنها با او مینشستم و از آن آدم آگاه برای من صحبت میکرد. این آدم آگاه از افراد ایل کلهر کرمانشاه بود. این انسان ایلی در هشتاد-نود سال پیش با پیدا شدن این انقلاب حال به طرف چند استاد در کرمانشاه کشیده میشود و از آنجا مجذوب حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) میشود، از همان منطقه به کربلا میرود و در آن انقلاب حالش در حرم ابی عبدالله(ع) توسلی پیدا میکند و به او عنایت می شود. اینها همه منوط به این است که بین انسان و خدا، اولیای الهی، انبیا و ائمه(ع) مانع وجود نداشته باشد.
وی ادامه داد: 30 هزار نفر هشت روز در برابر قویترین ابزار انقلابِ حال قرار داشتند، معطل ماندند تا به دست مختار نابود و دوزخی شدند؛ اما از این 30 هزار نفر یک نفر انقلابِ حال پیدا کرد و حر بن یزید ریاحی شد. با یقین ما در زیارت اصحاب ابی عبدالله(ع)، او را از اولیا و اصفیای خدا میخوانیم. چه مدت طول کشید تا از اولیای خدا شد؟ نصف روز هم طول نکشید؛ چون اول طلوع آفتاب آمد و در پیشگاه ولی خدا که صاحب همه جور نفس است، تسلیم شد. از اولین نفراتی بود که ظهر نشده، شهید شد؛ یعنی اگر ارتباط با ولی الله الأعظم ارتباط جدی و درستی باشد، یقیناً انسان را به ولی خدا و صفی خدا تبدیل می کند.
بدخلقی، مانعی بزرگ در رسیدن فیوضات الهی است
استاد اخلاق حوزه با بیان اینکه بدخلقی، مانعی بزرگ در رسیدن فیوضات الهی است، اظهار داشت: استادی در تهران داشتیم، کسی به او مراجعه کرد و گفت: گره از کارم باز نمی شود. به او گفت: مانعی داری. گفت: مانعم چیست؟ گفت: برخوردت با زن و بچهات تلخ است و نمیگذارد فیوضات الهیه به تو برسد. زندگیات قفل است، کلید آن هم این است که راه و روشت را با زن و بچهات عوض کنی و راه دیگری نداری. آن مرد میگوید من دیدم استاد درست میگوید و رفتارم با زن و بچه ام رفتار تلخی است. گفت: رفتارم را عوض کردم، همه چشمههای خشک در زندگیام پر آب شد و راحت شدم. یا خود آدم باید بفهمد مانعش بین او و خدا چیست یا باید یک انسان آگاهی به او بفهماند که تو در این گرفتاریهایی که داری، یک مانع داری؛ مانع را برطرف کن، گره باز می شود، مشکل حل می شود، گرفتاری برطرف می شود.
زن بنده و مخلوق خداست نه کنیز مرد
وی افزود: زن بنده و مخلوق خداست، بچهها مخلوق خدا هستند؛ نه زن کنیز مرد است و نه بچهها برده مرد هستند. انسان باید رفتارش با همسرش و بچههایش رفتار با عباد خدا باشد. ما علم غیب هم نداریم، شاید قیامت همسر ما 2 هزار درجه از ما بالاتر باشد؛ آن وقت خیلی باید شرمنده باشیم. شاید ما بمیریم، بعد بچههایمان به مقامات عالی الهیه برسند و اصلاً در قیامت رویمان نشود که ما را با آنها روبه رو کنند. اکنون بچه است و من درک نمیکنم آینده چه میشود. الآن زن جوان است و درک نمیکنم آینده با انقلاب حالی که پیدا میکند، چه میشود.
هم راه را یاد بگیرید و هم کلیدها را بشناسید
استادانصاریان آیات قرآن را کلید حل مشکلات دانست و گفت: آدم باید هم راه را بلد باشد و هم کلیدها را بشناسد. با توجه به اینکه من پنجاه سال با قرآن کریم سروکار دارم و خیلی هم در کنار قرآن کار کردهام؛ هم قرآن را ترجمه کردهام که تا حالا بنا بر آماری که به ما داده اند، این ترجمه نزدیک 10 میلیون نسخه چاپ شده است؛ هم 30 جلد تفسیر برای قرآن، فقط با لطف خدا نوشتهام که هر جلدی هشتصد صفحه، یعنی 24 هزار صفحه است. من یازده سال روی آیات قرآن کریم کار کردهام، تمام این 6 هزار و ششصد و شصت و چند آیه به طور یقین هر یک آیهاش، کلید حل کاری یا کارهایی است.
برای بیرون رفت از همه مشکلات به قرآن عمل کنید
وی ادامه داد: چه کسی میتوانست یونس(ع) را از شکم نهنگ نجات بدهد؟ چه کسی میتوانست در چند میلیون نهنگ دریا، آن نهنگی را پیدا کند که یونس در شکمش حبس است؟ اگر جنس دو پا میخواست یونس(ع) را پیدا کند، باید چند میلیون نهنگ را صید میکرد، میکشت و شکمشان را پاره میکرد تا یونس(ع) را در میآورد. این هم امکان نداشت، چون هیچ کس خبر نداشت؛ بعد هم قرآن مجید می گوید: تاریکی شب، تاریکی عمق آب، تاریکی معده نهنگ؛ «فَنادیٰ فِی اَلظُّلُمٰاتِ»(سوره انبیاء، آیه 87)، یعنی این محبوس، نه در یک تاریکی، بلکه در سه تاریکی متراکم حبس بود و در زندانش هم دهان نهنگ بود که این دهان هم دست کسی نبود. من درباره نهنگ ها مطالعه میکردم، این نهنگ های قوی هیکل پانصد دندان دارند؛ حالا چه کسی میخواست برود و دهان نهنگ را باز کند؟
این استاد اخلاق بیان داشت: گوش خود را کنار دهان نهنگ بگذارد و بگوید یونس، چطوری میتوانم نجاتت دهم؟ اصلاً امکان نجات برای یونس نبود. چطوری نجات پیدا کرد؟ گفتههای یونس در شکم نهنگ، یک آیه قرآن شده است: «فَنٰادیٰ فِی اَلظُّلُمٰاتِ أنْ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ سُبْحٰانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِینَ»، آیه کلید بود که جنبه دعایی داشت،«فَاسْتَجَبْنٰا لَهُ وَ نَجَّینٰاهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ کذٰلِک نُنْجِی اَلْمُؤْمِنِینَ» (سوره انبیاء، آیه 88)، گشایش ایجاد کردم، ای مؤمنین! میخواهید از مشکلات نجاتتان بدهم، راهش دست من است و راهش اکنون برای ما قرآن است.
پژوهشگر علوم و معارف قرآنی به سفارش رسول خدا(ص) درباره عمل به قرآن اشاره و خاطرنشان کرد: روایتی از پیامبر(ص) در اواخر جلد دوم «اصول کافی»، باب فضل قرآن آمده: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ»، روزگاری که مشکلات به شما مانند تاریکیهای شب حمله کرد، برای بیرون رفت از همه مشکلات به قرآن عمل کنید و قرآن را از محجوریت در خانه، زندگی، اخلاق و عمل درآورید و آن را وارد زندگی کنید.
دولت از مردم جانبداری و دلجویی کند
وی گفت: دولت ایران اگر بخواهد از تمام مشکلات بیرون بیاید، رفتار کل دولت را باید قرآنی کند، سپس مشکلات حل میشود، 40 سال است که گفتند اقتصاددان یهودی در آمریکا یا اقتصاددان روسی یا اقتصاددان ایرانی برای حل مشکل چه گفت، اما مشکلات حل نشد؛ ولی امیرالمؤمنین(ع) چهار سال و هفت ماه با قرآن حکومت کرد و علنی روی منبر فرمودند: خانهای را در مملکتم بیآب و نان نمیشناسم! دیگر مردم مشکل اقتصادی نداشتند، البته مشکل اجتماعی داشتند که آن تقصیر خودشان بود، ولی امیرالمؤمنین(ع) مشکل اقتصادی مردم را خیلی خوب با کلید قرآن حل کرد.
استاد انصاریان خطاب به دولت ایران گفت: شما میخواهید مشکلاتتان حل شود، یک مقدار از مردم جانبداری و دلجویی کنید و به مردم بیشتر محبت کنید، میخواهید حل شود، بعضی چیزها را از زندگی مردم حذف کنید؛ چون مردم هر چه جان میکنند و پول گیر میآورند، باید درصد بالاییاش را به طرق مختلف به شما بدهند و رنج میکشند. با هم هماهنگ نمیشوید، مشکل حل نمیشود. این راهنمایی پیغمبر اکرم(ص) است: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ». به نظرم شما باید 10 تا از چهره های علمی برجسته با حال الهی مسلک متصل به پروردگار را هفتهای یک بار دعوت کنید و از آنها برای حل مشکلات مردم راهنمایی بخواهید. شما این طور آدمها را بین خودتان ندارید، لذا مشکل میماند و چهل سال هم هست که مانده است. موانع را باید پیدا کرد، نه موانع ظاهری، بلکه آن موانعی را باید پیدا کرد که موانع ظاهری را ایجاد کرده است.
تا زمانی که در اخلاق و کردار با دشمن در ارتباط هستید، خداوند تجلی نمیکند
مؤلف کتاب «شرح دعای کمیل» به حجاب ظاهری که اکثر انسانها به دور خود ایجاد کردند اشاره و تصریح کرد: انسان تاریکی کاملی دور خود ایجاد کرده که وقتی فیوضات پروردگار نازل میشود، از آن بالای تاریکی رد میشود و نمیشکافد که نجاتت دهد. از این تاریکی کنار برو، همه کارهایت حل میشود. خدا که در قرآن فرموده است: «یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ»(سوره بقره، آیه 185)، من راحتی و آسانی شما را می خواهم؛ پس چرا ما راحت نیستیم؟ ما از دست خودمان راحت نیستیم.
وی گفت: توحید با شیطان در قلب آدم روی یک صندلی و کرسی بغل هم نمینشینند، توحید با شیطان سر یک سفره نمینشیند، بهشت و جهنم با هم رفاقتی ندارند که دست در گردن همدیگر کنند، اینها ضد هم هستند و حق و باطل آشتی ندارند. نمرود و ابراهیم آشتی ندارند، مگر نمرود از نمرودبودن به عنوان یک مانع بیرون بیاید؛ نمرود اگر فرعونیت را بر میداشت، او هم جزو اصحاب عالی موسی(ع) میشد؛ اما برنداشت و تضاد ماند. در صورت برچیده شدن خیمه تضاد، وحدت پیدا می شود؛ والا من تا با دشمن در لقمهام، اخلاقم، رفتارم و کردارم در ارتباطم، حال این دشمن یا هوای خودم است یا بیرونیها هستند یا فرهنگهای یهود و مسیحیت امروز است، «الا الله» تجلی نمیکند.
استاد انصاریان به آیهای از سوره انبیاء درباره بندگی اشاره و اظهار داشت: این آیه درباره 124 هزار پیغمبر است و امام ششم(ع) میفرمایند درباره ما ائمه هم هست: «وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» (سوره انبیاء، آیه 73). آنها تا زنده بودند، رشته هدایت را فقط و فقط به فرمان من عملی میکردند، «وَ أَوْحَینٰا إِلَیهِمْ فِعْلَ اَلْخَیرٰاتِ وَ إِقٰامَ اَلصَّلاٰةِ وَ إِیتٰاءَ اَلزَّکٰاةِ»، «وَ کٰانُوا لَنٰا عٰابِدِینَ». اهل قرآن این قدر بدانید که تمام انبیا و ائمه بنده من بودند و بندگانی که اجازه ظهور مانع بین بندگیشان و من ندادند.