سرویس حاشیه نگاری: نخسین پیروزی تیم ملی ایران در جام جهانی روسیه بر مراکش باعث شادی و شعف مردم کشورمان شد و کارناوال های شادی در خیابان های شهرهای مختلف راه افتاد. بسیاری از کارشناسان و خصوصا جامعه شناسان کشورمان از این شادی تحلیل های مختلفی انجام داده اند. در ادامه نوشتاری دکتر پرویز امینی جامعه شناس و استاد دانشگاه شاهد را در خصوص شادی پس از این پیروزی خواهیم خواند.
رخداد اجتماعی شبانگاه روز عید فطر (جمعه) از جمله معدود ایامی در چند وقت اخیر بود که یک ایران سراسر شاد را به «تجربه زیست» همگانی ما تبدیل کرد.
بخشی از شادی فراگیر و پرقدرت جمعهشب، ناشی از فضای فوتبالدوستی ایرانیهاست، به حدی که فوتبال در ایران از نظر اجتماعی هویتساز شده است. ایرانیها علاوهبر طبقه اجتماعی، عقاید، جنسیت یا زادگاه و مانند اینها، از طریق فوتبال نیز هویتیابی میشوند، چنان که دعوای آبی و قرمز مثل دیگر تفاوتها، جامعه را تقسیم هویتی میکند.
شهرآوردها خصوصا شهرآورد پایتخت و فضای کرکریخوانیِ قبل و بعد از بازی و همچنین فضای حاکم بر ورزشگاهها وجود این هویتسازی را نشان میدهد.
بخشی دیگر از این شادی ملی ناشی از اهمیت جام جهانی است که همواره حضور در آن یک آرزوی ملی برای ما ایرانیها بوده است. البته علاوهبر این در همین حوزه باید مساله دیگری را نیز مدنظر داشت. اهمیت سوم حوزه فوتبالی رخداد جمعهشب، به پیروزی بر حریفی قدر به نام مراکش برمیگردد؛ حریفی که موفقیت در مقابلش برای ما خیلی مهم بود و از همین رو این پیروزی در حد و اندازه بضاعت فوتبال ایران پیروزی مهمی تلقی میشود.
بخشی از این طغیان بیمهار شادی در ایران و هر جای جهان که ایرانی وجود داشت، به جامعهشناسی «اکنونی» و «اینجایی» امروز ایران برمیگردد.
از حدود سال 88 جامعه ایران در پی حوادث انتخابات و پساانتخابات دچار نوعی قطببندی ناشی از تعمیق شکافهای اجتماعی چندگانه شد. این شکافها در هر انتخابات و هر اتفاق سیاسی و اجتماعی ولو ساده بازتولید و تعمیق میشد و فضای رسانههای جدید از توئیتر گرفته تا اینستاگرام و تلگرام و دیگر شبکههای فضای مجازی نیز دائما این آتش شکافها را داغ و تازه نگه میداشت. علاوهبر این، فشارهای اقتصادی و تلخیهای پربسامد و پرتکرار اجتماعی در این سالها به ایران و جامعه ایران شرایط خاصی بخشیده بود.
شرایط از فروردین 97 توسعه و تشدید پیدا کرد. خروج آمریکا از برجام و مرگ زودرس جسم و روح آن که به خطا از سوی دولت روحانی بهعنوان فتحالفتوح گشایشبخش مسائل کشور طرح شده بود، احساس منفی و ناامیدی را تشدید و تعمیق کرد. البته در همین شرایط به این نکته هم باید اشاره کرد که بیثباتی در فضای اقتصادی و انفجار اخیر در قیمت دلار، مسکن، طلا، سکه و... بر «دپرسی» جامعه افزوده و مردم را در شرایط سختتری قرار داده است، لذا در این شرایط جامعه بیش از همیشه تشنه موفقیت و پیروزی در هر حوزه و بخشی است.
پیروزی ایران مقابل مراکش در بزرگترین و بااهمیتترین آوردگاه جهانی، پاسخی به این عطش همگانی برای یک موفقیت دلچسب و پرقدرت بود و از همین رو باید در درجه اول به فوتبال درود فرستاد و از آن تشکر کرد. در درجه بعد از فوتبالیستها و کادر فنی و مدیریتی فوتبال و... قدردانی کرد که این رخداد اجتماعی و شادیآفرین را رقم زدهاند.
این رخداد نشان داد فوتبال یک ورزش صِرف نیست، بلکه یک فناوری تولید امید، نشاط و انسجام است.
این احساس پیروزی آنچنان همگانی بود که نهتنها اختلافات فوتبالی آبی و قرمز را زایل کرد، بلکه اختلافات استقلال- پرسپولیسی سیاسی و حتی فکری و زیستجهانی را نیز «هیچ» کرد. پیروزیای که برخلاف پیروزیهای سیاسی، یک طرف شاد و یک طرف آزرده و غمگین نداشت. پیروزیای که همه و تاکید میکنم همه ایرانیان در آن احساس پیروزی و خوشحالی داشتند.
احساس موفقیت و انسجام در رخداد پیروزی در جام جهانی بهحدی بود که به رئیسجمهور اجازه داد از انزوا و سکوت ناشی از فشار انتقادهای چند وقت اخیر خارج شده و با ژست فعال و تصویر تماشای فوتبال در این رخداد مثبت اجتماعی مشارکت کند. مهمتر آنکه منتقدان و معترضان فراگیر اجتماعی او از طعنه و کنایه و پرداختن به نقدهای معمول به او صرفنظر کردند.
رخداد اجتماعی پس از پیروزی ایران بر مراکش در جامعه ایرانی، در کنار اجتماع بزرگ مردم ایران در لیالی قدر و همچنین نماز عید فطر و حتی راهپیمایی روز قدس نشان داد تحلیلی که با عنوان «فروپاشی اجتماعی در ایران» از سوی برخی افراد بیان و تکرار میشود، چقدر غیرواقعبینانه و چقدر دور از واقعیت است. از دیدگاه من جامعهای که اسیر فروپاشی اجتماعی باشد نمیتواند چنین آفرینش اجتماعی بزرگی از انسجام، همدلی و نشاط باشد.»
میلیونها انسان شبهای قدر شب زندهداری کردند، میلیونها ایرانی به نماز عیدفطر ایستادند و میلیونها نفر جمعهشب شادیهای خود از پیروزی تیم ملی را به صورت زائدالوصفی ابراز کردند، اینها همه سرمایههای اجتماعی بزرگ جامعه ایرانی است که همه کارشناسان باید به آنها اعتنا کنند و آن را در دستور کار خود قرار دهند، چراکه این گزاره با تحلیل فروپاشی نمیتواند میانهای داشته باشد.