به گزارش حلقه وصل؛ حجت الاسلام قرائتی در برنامۀ سمت خدا با اشاره به موضوع «سرزنش و توبیخ» گفت: بعضی اوقات همدیگر را تحقیر میکنیم و یا نسبت به او سیاهنمایی داریم و یا گاهی حق و باطل را در هم میکنیم. فرض کنید من یک اشتباهی کردم. اولاً آیا باید سرزنش شوم یا خیر؟ بعد با چه بیانی سرزنش شوم؟ در چه زمان و مکانی؟ اینها همگی فرمول دارد و باید به این فرمولها توجه داشت.
وی افزود: اول اینکه ما نباید توقع عصمت داشته باشیم. انسان معصوم نیست و ممکن است اشتباه کند. اگر فردی را دست بیندازیم، او را هو کنیم و خوبیهایش را نادیده بگیریم، نامردی است. برخی اذان بلال را سرزنش میکردند، چرا که او نمیتوانست «شین» را درست ادا کند. برخی صحابه به رسول خدا صلی الله علیه و آله شکایت بردند. حضرت فرمود «سِینَ بِلالٍ عِنْدَاللّهِ الشِّینُ»؛ یعنی سین بلال نزد خداوند همان شین است. یا گاهی اوقات کارمندی خطایی میکند. نباید طوری با او برخورد کنیم که گویی مجرم حرفهای است. گاهی باید به صورت غیرمستقیم توبیخ کرد. قرآن گاهی به همین شکل و بدون اشاره به فرد خاصی، توبیخ میکند؛ مثلاً میفرماید آیا تعقل نمیکنید؟ آیا توبه نمیکنید؟ آیا نگاه نمیکنید؟
حجتالاسلام قرائتی ادامه داد: گاهی اوقات توبیخ را باید اندازهگیری کرد. آیتالله سیدابولحسن اصفهانی که قبل از آیتالله بروجردی مرجع درجه یک شیعه بود، به یک آقایی حکم نمایندگی در یکی از استانها را داد. آن آقا که نمایندۀ مرجع تقلید بود، کار خلافی کرد. به سید ابوالحسن اصفهانی ماجرا را گفتند. فرمود میدانم. گفتند اگر امکان دارد او را از سمتش بردارید. ایشان فرمود او زمانی که نمایندۀ من نبود، مثلاً نیم کیلو آبرو داشت. وقتی به او حکم دادم و نمایندۀ من شد، نیم کیلوی او 10 کیلو شد، اما اگر حکمش را بگیرم، کل آبرویش میریزد؛ پس حداقل نیم کیلو را برای خودش نگه دارد. منظور این است که بالاخره آن فرد برای خودش شخصیتی دارد، سابقۀ مجاهدت دارد. یک طوری فرد را توبیخ نکنیم که تمام سوابق او نادیده گرفته شود. برخی مراجع ما به گونهای مدیریت داشتند که در کتابهای مدیریت نیست.
وی با تأکید بر اینکه نباید بابت هر سرزنشی هم ناراحت شد، گفت: انسان اگر اخلاقی باشد، از آدم نااهل هم سرزنش را میپذیرد؛ چرا که او دنبال عیبهایت میگردد و آنها را برای تو بازگو میکند؛ پس تو هم فرصتی برای اصلاح پیدا میکنی.
حجت الاسلام قرائتی با اشاره به اینکه گاهی سرزنش از آنجا شکل میگیرد که کار فرد خوب است، اما جامعه نمیپسندد، گفت: مثلاً عروس و داماد عقد کردند. پس شرعاً بعد از عقد میتوانند با هم باشند. اما برخی به خاطر رسوم غلط خود میگویند امکان ندارد، در حالی که وقتی صیغه خوانده میشود کسی حق دخالت ندارد. دو بار در قرآن درباره زوجین آمده «غَیْرُ مَلُومین»1؛ یعنی وقتی ازدواج کردند، ملامتی ندارند. بالاخره تازه به هم رسیدند، پس چرا مانع میشوید؟ در حالی که خداوند امر میکند ملامت نکنید.
این مفسر قرآن یکی از مصادیق سد راه خدا را سنگتراشی در راه ازدواج زوجین دانست و گفت: یکی از مصادیق سد راه خدا یا به تعبیر قرآن «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» همین چالش است. ازدواج، راه خداست. در ماجرای قوم لوط خداوند از زبان این رسول بزرگوار میفرماید شما به مردان روی آوردید «وَ تَقْطَعُونَ السَّبیلَ»؛ یعنی راه را قطع کردید. در اینجا به جای واژه نکاح از «سبیل» استفاده میکند. حالا ما گاهی به هر بهانه تاریخی و آیینی و اجتماعی و ... این امر را عقب میاندازیم.
حجت الاسلام قرائتی با ذکر خاطرهای گفت: پدری مرا در حرم دید و گفت جوانها بیحیا شدند. گفتم چطور. گفت پسرم داماد شده و اصرار دارد عروس را ببیند. به او میگویم مهلت بده محرم و صفر تمام شود. به آن شخص گفتم انصافاً خودتان در محرم و صفر با خانمتان خلوت نمیکنید؟ گفت چرا. گفتم اگر بنا باشد حیا باشد، باید شمای پیرمرد حیا کنید.
وی بخش عمدۀ اختلال در امر ازدواج را آداب و رسوم غلط معرفی کرد و گفت: بخش عمدۀ چالش ازدواج به خاطر آداب و رسوم است. ابتدای ازدواج عروس و داماد است، دو سه تا پیراهن هم بیشتر ندارند؛ اصرار داریم حتماً باید لباسشویی باشد؛ یعنی برای یک کیلو هم باید لباسشویی باشد؟! اصلاً یکی از برکات کرونا در کنار تلخیهایی که داشت، این بود که برخی رسوم غلط را برداشت، مثلاً جشنهای آنچنانی را جمع کرد. این آداب و رسوم مثل بتپرستی میماند. با دست خودشان میساختند، بعد جلوی خودشان قرار میدادند، سپس گریه میکردند. خدا میفرماید خودتان با دست خودتان ساختید. خداوند میفرماید «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُون»؛ یعنی آیا چیزی را میپرستی که خودت با دستان خودت تراشیدی؟ یکسری فرهنگها لغو است؛ نه خدا فرموده و نه پیامبر. میگویند محله ما، خاندان ما و قبیله ما فلان چیز را زشت میدانند.