به گزارش حلقه وصل، متن زیر مشروح جلسه دهم درس خارج فقه فرهنگ آیت الله محسن اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
فرهنگ یک نظام ارزشی است که همه فعّالیّتهای ارادی انسان را در برمیگیرد؛ مجموعهای از داوریهای ارزشیِ به هم پیوسته و متکامل درباره کلیه رفتارهای انسانیِ انسان که مجموعه ساختاری هماهنگ و واحدی را شکل میدهند.از سویی فرهنگ خاستگاه رفتارهای ارادی انسانیِ فردی و اجتماعی است و لذا هرگونه تغییر در رفتارهای فردی و اجتماعی، دگرگونی در نظام فرهنگی را میطلبد و نیز هرگونه تغییر در نظام فرهنگی، دگرگونی در شیوههای رفتار انسانی را به دنبال دارد به همین جهت بررسی این نظام اجتماعی از منظر فقه و معارف اهل بیت علیهم السلام ضروری به نظر میرسد. در این سلسله دروس آیت الله محسن اراکی که مکتب علمی نجف و قم را توأماً درک کرده است، به بررسی این مهم میپردازد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِین
حق بیان
در شرع اسلام حقیقتی که برهان و دلیل حقیقت بودن آن را اثبات کرده و مردم به آن نیازمندند حق بیان دارد، یعنی باید بیان و اظهار شود و نباید در بوته کتمان ماند و پنهان گردد.
آیات متعدّدی در قرآن کریم این مطلب را مورد تأکید قرار دادهاند، ازجمله:
«وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ لَتُبَینُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَکتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَبِئْسَ مَا یشْتَرُونَ».
«إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَینَاتِ وَ الْهُدَی مِن بَعْدِ مَا بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتَابِ أُولَئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ * إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَینُوا فَأُولَئِک أَتُوبُ عَلَیهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ».
در این دو آیه پس از تأکید بر حرمت کتمان بینات الهی و اینکه کتمان بینات الهی موجب استحقاق لعن الهی و لعن و نفرین همه لعنت کنندگان میشود بر وجوب بیان این بینات و حقایق تأکید شده است.
«وَ مَا کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینفِرُوا کافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِینذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ».
کلمه «لِیُنذِرُوا» در این آیه بر وجوب انذار دلالت دارد و مقصود از انذار تعلیم دستورات و اوامری است که خداوند متعال برای ایجاد نظم در زندگی بشر فرو فرستاده است و بیدارسازی مردم و هشدار به آنان نسبت به نتایج وخیم و شقاوت و رنجی است که در نتیجه مختلف از آن دستورات دامنگیر آنها میشود.
در روایات وارده از معصومین نیز بر این مطلب تأکید شده است:
کلینی رحمةالله علیه به سند معتبر از امام صادق علیه السلام روایت میکند:
«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام إِنَ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَی الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّی أَخَذَ عَلَی الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ».
-نیز کلینی رحمةالله علیه به سندش از امام باقر علیه السلام روایت کرده است:
«بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: زَکَاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبَادَ اللَّهِ».
از روایات دیگر استفاده میشود مراد از علمی که بیان آن در شرع واجب است علم سودمندی است که مورد نیاز انسانها در طلب کمال و تحقق سعادت است.
کلینی رحمةالله علیه به سندش از امام کاظم علیه السلام روایت میکند:
« عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِیلَ عَلَّامَةٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَیَّامِ الْجَاهِلِیَّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِیَّةِ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم ذَاکَ عِلْمٌ لَا یَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا یَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.»
ظاهر این است که مراد از آیه محکمه جوامع آیات کتاب خداست که به بیان اصول علم مربوط به عالم تشریع و تکوین پرداخته است و مراد از فریضه عادله فروع مربوط به تشریع الهی است و مراد از سنة قائمه سنن تکوینی حاکم برجهان آفرینش است که فروع تفصیلی علم مربوط به عالم تکوین است.
این علوم ثلاثه در زندگی و سرنوشت آدمی اثرگذارند و جهل به آنها موجب ضعف و عقبماندگی آدمی در حیات دنیا یا در حیات عقبی میشود به همین دلیل مصداق علم مفید است، آنچه خارج از دایره این سه رشته علمی است علمی است که به تعبیر روایت:
«لَا یضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا ینْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ».
در هر صورت آنچه در آیات و روایات بر آن تأکید شده است وجوب بیان و تعلیم علمی است که مردم به آن نیاز دارند و در صلاح زندگی دنیایی یا آخرتی آنها نقش دارد، نه دانستهای که هیچ نقشی در صلاح امر زندگی دنیا و آخرت ندارد.
ازآنچه گفتیم به این نتیجه میرسیم که حق بیان حقیقت، حق مردم است نه حق حقیقت از آن نظر که حقیقت است. توضیح اینکه از عبارت «لَا یضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ» استفاده میشود که حقیقتی که سودی به حال مردم ندارد وجوب بیان و اظهار ندارد، تا چه رسد به حقیقتی که بیان آن به ضرر مردم است.
دلالت جمله فوق بر مطلبی که اشاره شد بدینجهت است که نفی ضرر از جهل به مطلب معیّنی به معنای نفی بأس و عدم ممنوعیت است که نتیجهاش جواز جهل به آن مطلب است و لازم جواز جهل به آن مطلب عدم وجوب بیان و اظهار آن مطلب است.
این مطلب از برخی آیات قرآن کریم نیز استفاده میشود، خداوند متعال میفرماید:
«وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ وَ مَا کفَرَ سُلَیمَانُ وَلَکنَّ الشَّیاطِینَ کفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلَی الْمَلَکینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَ لَا ینفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ».
محدث بزرگ محمد بن علی بن الحسین بن بابویه معروف به شیخ صدوق در عیون الاخبار در تفسیر این آیه از امام حسن عسکری علیه السلام چنین روایت میکند:
« عَنْ أَبِیهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد علیهم السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی مُلْک سُلَیمانَ وَ ما کفَرَ سُلَیمانُ»
تا آنجا که فرمود:
ثُمَّ قَالَ «وَ یتَعَلَّمُونَ ما یضُرُّهُمْ وَ لا ینْفَعُهُمْ» لِأَنَّهُمْ إِذَا تَعَلَّمُوا ذَلِک السِّحْرَ لِیسْحَرُوا بِهِ وَ یضُرُّوا فَقَدْ تَعَلَّمُوا مَا یضُرُّهُمْ فِی دِینِهِمْ وَ لَا ینْفَعُهُمْ فِیهِ بَلْ ینْسَلِخُونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ بِذَلِک. وَ لَقَدْ «عَلِمُوا» هَؤُلَاءِ الْمُتَعَلِّمُونَ «لَمَنِ اشْتَراهُ» بِدِینِهِ الَّذِی ینْسَلِخُ عَنْهُ بِتَعَلُّمِهِ «ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» أَی مِنْ نَصِیبٍ فِی ثَوَابِ الْجَنَّة ... الی آخر الروایة».
از آیه کریمه مورد اشاره فوق، نیز از روایتی که در شرح آن بیان شد استفاده میشود عملی که ضرر میرساند نه تعلیم آن و نه تعلّم آن جایز است و ازآنجاکه تعلیم در حقیقت بیان مطلب برای متعلّم است بنابراین بیان و اظهار مطلبی که ضرر میرساند هرچند حقیقت باشد جایز نیست.
جمله «و یتعلّمون ما یضرّهم و لا ینفعهم -تا آنجا که فرمود- و لقد علموا لمن اشتراه ما له فی الأخرة من خلاق» صریح در دلالت بر حرمت تعلیم مطلبی است که موجب ضرر است.
ازآنچه گفتیم و از مجموع ادله شرعی میتوان چنین نتیجه گرفت که بیان حقیقت از نظر حکم شرعی دارای احکام خمسه است:
1. وجوب بیان در آنجا که مطلبی حقیقت است و مفید به حال مردم است و فایدهای که بر آن مترتب میشود فایده ضروری برای زندگی مردم است بهگونهای که با عدم بیان آن زندگی مردم دچار اختلال میشود بیان آن واجب است ادلّه فراوانی بر این مطلب دلالت دارند ازجمله:
-«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام هَلْ یَسَعُ النَّاسَ تَرْکُ الْمَسْأَلَةِ عَمَّا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ فَقَالَ لَا.»
-«و ما روی عن امیرالمؤمنین علیه السلام ...: والْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ».
قدر متیقن علمی که طلبش واجب است علم است که برای زندگی دنیوی و اخروی ضرورت دارد -و روایات صحیحهای که با مضمون «طلب العلم فریضه» وارد شده است و معلوم است که وجوب سؤال و طلب علم بر وجوب جواب و تعلیم عالم دلالت التزامی دارد.
از رسول خد صلی الله علیه و آله و سلم روایت است که فرمود:
«مَنْ کَتَمَ عِلْماً نَافِعاً أَلْجَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِلِجَامٍ مِنْ نَار».
2. استحباب بیان در آنجا که بر بیان مطلبی که حقیقت است فایدهای که دارای رجحان شرعی یا عقلی است مترتب میشود.
این مطلب را از ادلهای که بر رجحان مطلق تعلّم و تعلیم علم نافع دلالت دارند میتوان استفاده کرد نظیر:
کلینی رحمةالله علیه به سندش از ابو بصیر روایت میکند:
«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یقُولُ مَنْ عَلَّمَ خَیراً فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ قُلْتُ فَإِنْ عَلَّمَهُ غَیرَهُ یجْرِی ذَلِک لَهُ قَالَ إِنْ عَلَّمَهُ النَّاسَ کلَّهُمْ جَرَی لَهُ قُلْتُ فَإِنْ مَاتَ قَالَ وَ إِنْ مَاتَ».
اطلاق کلمه «خیر» در این روایت شامل «خیر عقلی» و «خیر شرعی» میشود.
نیز کلینی رحمةالله علیه به سند صحیح از ابوعبیده حذاء روایت میکند:
«وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاء عَنْ أَبِی جَعْفَر علیه السلام قَالَ: مَنْ عَلَّمَ بَابَ هُدًی فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ لَا ینْقَصُ أُولَئِک مِنْ أُجُورِهِمْ شَیئاً وَ مَنْ عَلَّمَ بَابَ ضَلَالٍ کانَ عَلَیهِ مِثْلُ أَوْزَارِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَ لَا ینْقَصُ أُولَئِک مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیئاً».
نیز کلینی رحمةالله علیه به سند صحیح روایت میکند:
«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: عَالِمٌ ینْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِدٍ».
-باز هم کلینی رحمةالله علیه به سند صحیح روایت میکند:
«الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَرَادَ الْحَدِیثَ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْیَا لَمْ یَکُنْ لَهُ فِی الْآخِرَةِ نَصِیبٌ وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ خَیْرَ الْآخِرَةِ أَعْطَاهُ اللَّهُ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ».
به قرینه ذیل روایت که فرمود «أَعْطَاهُ اللَّهُ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ» معلوم است که مراد از «منفعة الدنیا» منفعت محرمه دنیایی است وگرنه خیر دنیایی غیر محرم از نظر شرع مطلوبیت دارد چنانکه ذیل روایت بر آن دلالت دارد.
-مجلسی در بحار الانوار از عدةالداعی چنین روایت میکند:
«قَالَ الْعَالِمُ علیه السلام أَوْلَی الْعِلْمِ بِک مَا لَا یصْلُحُ لَک الْعَمَلُ إِلَّا بِهِ وَ أَوْجَبُ الْعِلْمِ عَلَیک مَا أَنْتَ مَسْئُولٌ عَنِ الْعَمَلِ بِهِ وَ أَلْزَمُ الْعِلْمِ لَک مَا دَلَّک عَلَی صَلَاحِ قَلْبِک وَ أَظْهَرَ لَک فَسَادَهُ وَ أَحْمَدُ الْعِلْمِ عَاقِبَةً مَا زَادَ فِی عَمَلِک الْعَاجِلِ».
بنا بر آنچه از مجموع روایات فوق استفاده میشود تعلیم و تعلّم علمی که نافع است خواه منفعت دنیایی حلال و خواه منفعت اخروی باشد، از بهترین مستحبات و مندوبات شرعیه است.