سرویس حاشیهنگاری: بعضی از کارهای کوچک خیلی بزرگ هستند؛ به اندازهای بزرگ که برای درک عظمت آنها باید از منطق دو دو تا چهارتای حاکم بر زندگی دنیوی اینقدر فاصله بگیرید تا بفهمید که چگونه یک فوتبالیست در این شرایط زمانی دغدغهاش تقدیر از یک عکاس و مستندساز جنگ است. فوتبال و جنگ در زمین مستطیل سبز واژههای آشنایی هستند اما در بیرون از زمین هیچ نسبتی بین یک جنگ سخت، خونریزی، کشتوکشتار و فوتبال وجود ندارد و در جاهایی هم که این دو به هم رسیدند این وحشت از مرگ بوده که قواعد حاکم بر فوتبال را به هم زده و آرامش را از مستطیل سبز گرفته است.
وقتی 23 بهمنماه سال 1365 دو تیم «منتخب چَوار» و «منتخب جوانان استان ایلام» در ایلام به مصاف هم رفته بودند این جنگ بود که به سراغ فوتبال آمد. در این روز هواپیماهای نظامی عراقی به روی بازیکنان و تماشاگران حاضر در ورزشگاه موشک ریختند. جنگ در این مصاف 14 بر هیچ برد و 9 فوتبالیست، 1 داور و 4 تماشاگر جان خودشان را از دست دادند. از این روز هیچ عکاسی نبود که عکس بگیرد و بعدها نیز مستندسازی سراغ این واقعه دردناک نرفت تا در حافظه تاریخی مردم بماند.
جنگ، قواعد خودش را دارد و جوانمردی حاکم بر فوتبال جزو هیچ یک از قواعد جنگ نیست، بیرحمی و تبدیل کردن شادی مردم به عزا از قواعد جنگ است. جایی که جنگ باشد فوتبالی نیست و جایی که فوتبال باشد جنگ نباید باشد، ولی هست و همیشه داعش صفتی وجود دارد که فوتبال را تهدید به مرگ کند و تلاش کند که این تهدید را جامعه عمل بپوشاند.
در دومین نشست شب وصل و در جریان تقدیر از سالها مجاهدت رضا برجی در عرصه عکاسی و مستندسازی جنگ، شاهد یک قاب زیبا بودیم. در این قاب محمد انصاری، مدافع ملیپوش پرسپولیس در حال اهدای پیراهن خود که همبازیهایش نیز آن را امضا کرده بودند به رضا برجی عکاس و مستندساز جنگ بود. در این قاب این فوتبال بود که داشت از رزمندهای تجلیل میکرد که آرامش مستطیل سبز را نگه داشته است. رزمندهای که در دوران جنگ هشت ساله عراق علیه ایران جنگید و در کنار جنگیدن، عکس هم گرفت. امروز عکسهای او اسناد رشادتها و حقانیت و هویت ملت ایران هستند و جنگیدن دیروز او و در میدان بودن امروزش، سند امنیت کشور را امضا کرده است.