
سرویس معرفی: عماد مغنیه معروف به «حاج رضوان» در سال ۱۹۶۲ میلادی ۱۳۴۱ (هجری شمسی) در روستای طیر دبا از توابع صور، در خانواده متدین و مشهور به دنیا آمد.
عموی او حجتالاسلام و المسلمین جواد مغنیه از علما و برجستگان شیعه در لبنان است که کتابهای فقهی او برای همه شخصیتهای علمی و دینی شناخته شدهاست. خانواده وی متشکل از پدر، مادر و جهاد و فؤاد دو برادر وی بود که هر دوی آنها قبل از شهید مغنیه به شهادت رسیدند

عماد مغنیه در فضایی معنوی پرورش یافت و هنوز شانزده سال او تمام نشده بود که برای خدمت به آرمان مقدس فلسطین در سنگرهای مختلف از جمله فتح و امل بر ضد رژیم صهیونیستی به جهاد پرداخت.
شهید مغنیه در اوایل دهه هشتاد میلادی به «نیروی ۱۷ » شاخه نظامی جنبش آزادیبخش فلسطین پیوست که نیرویی ویژه برای حفاظت از مبارزانی مانند ابو عمار، ابو جهاد و ابود ایاد تشکیل شده بود . او از همان زمان در عملیات انتقال سلاح از جنبش آزادیبخش فلسطین برای مقاومت اسلامی لبنان که در حزبالله و جنبش امل نمود دارد نقش اساسی داشت، اما در پی اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲ میلادی از سوی رژیم صهیونیستی ، مبارزان جنبش آزادی بخش فلسطین مجبور به ترک لبنان شدند

وی البته در دوره اشغال با جوانان همپیمان خود در ورودی بیروت در منطقه خُلد با اشغالگران اسرائیلی وارد درگیری شد و از آنجا وی و یارانش به نیروهای "المخینیون" معروف شدند.
عماد مغنیه پس از تأسیس حزبالله لبنان به جمع آنان پیوست و در میان همه فعالیتها نبرد و جنگ رو در رو با اشغالگران صهیونیست را برگزید، مغنیه پس از اجرای موفقیتآمیز چند عملیات به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله منصوب شد و پس از آن به عنوان مسؤول عملیات ویژه حزبالله انتخاب شد. شهید عماد مغنیه که به دوری از رسانهها شهرت داشت به «مرد سایه» در مقاومت اسلامی شهرت یافت و بسیاری او را مغز متفکر حزبالله قلمداد میکردند.
عماد مغنیه در پاییز ۱۳۶۲ طی عملیاتی علیه آمریکا در کویت، به اسارت درآمد، ولی با ترفندهای گوناگون موفق به رهایی شد. پس از آن بود که سازمان جاسوسی آمریکا C.I.A پی به شخصیت واقعی وی برد و در بدر به دنبال دستگیری او لبنان و خاورمیانه را زیر پا گذاشت
.
در نبردهای قهرمانانه حزب الله با ارتش اشغالگر رژیم اسراییل در سال ۲۰۰۰ که منجر به آزادی جنوب لبنان شد نقش شهید حاج عماد معجزهآسا بود. در همین عملیاتها بود که برادرش به نام «جهاد مغنیه» به شهادت رسید و این شهادت به او روح والاتری برای ادامه مبارزه اعطا کرد.
در جنگ تابستان ۱۳۸۵ مشهور به جنگ ۳۳ روزه اوج مردانگی، رشادت و حکمت این فرمانده عزیز اسلام برای همگان به ویژه دشمن شکست خورده آشکار شد.
پس از این شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی برای جبران این زبونی و خاری فقط تنها راه را در عملیات تروریستی ذلیلانه بر ضد حاج عماد یافت. البته رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۹۶ طرح ترور رسمی و اعلام شدهای را برضد حاج عماد در بیروت به اجرا گذاشت که برادر وی فواد در آن عملیات تروریستی به شهادت رسید.
عماد مغنیه در روز سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۶ (12 فوریه ۲۰۰۸) و در شب شهادت حضرت رقیه (س) به آرزوی دیرینه خود رسید و به برادران و همسنگران شهیدش ملحق شد.
روابط مغنیه با ایران
ارتباط حاج عماد مغنیه با تهران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و در خلال این ارتباطات بود که زبان فارسی را با لهجه فصیح یاد گرفت و با گویش کاملاً تهرانی صحبت میکرد. این را افرادی میگویند که با وی دیدار کرده اند.
رفقای مغنیه در ایران میگویند: وی از نظر سازماندهی، مردی عجیب و استثنایی بود. به گونه ای که حتی تهران نیز تمام جزئیات سازماندهی حزب الله را نمیداند. حزب الله کاملاً مستقل است و از همان ابتدا روی پای خود ایستاده است. تهران تنها مسائل استراتژیک را میداند و در برخی جزئیات با حزب الله رایزنی میکند. کمتر کسانی هستند که در ایران بدانند حزب الله واقعاً چگونه است».
مغنیه بسیار به رهبر انقلاب نزدیک بود. آن شهید، بسیار به ایشان علاقه داشت و به تحلیل ها و نظرات ایشان در مورد حوادث مختلف اطمینان داشت. او موضوعات را به اختصار مطرح می کرد و همیشه به اصل موضوع می پرداخت. در تمام دیدارهای حساسی که ایرانی ها با همپیمانان استراتژیک خود در منطقه بویژه با سوری ها داشتند، مغنیه نقش مترجم را بازی می کرد. بیشتر آنها عماد مغنیه را نمی شناختند البته به جز سرتیپ "محمد سلیمان" که در سال ۲۰۰۸ میلادی در بندر طرطوس ترور شد و تعداد دیگری از مقامات ارشد سوریه. او گاهی به عمد در ترجمه، مطالبی را شرح و بسط می داد و سعی می کرد که نشست های موفقی شکل گیرد. به این ترتیب او عملاً از طریق ترجمه، مذاکرات را اداره میکرد و به این ترتیب، همه به نتایج مورد نظر خود می رسیدند».
عماد مغنیه میگفت "اسرائیلی که دیرزمانی بویژه پس از جنگ ۱۹۶۷ تهدیدی برای کل منطقه بود و وزیر جنگش میگفت همه پایتخت های عربی زیر آتش ماست، اکنون و پس از جنگ ۳۳ روزه نشان داد که سلاح های متعارف، برای حمایت از اسرائیل ناتوان هستند و دیگر این رژیم خطری برای ما نیست بلکه این ما هستیم که به لحاظ برخورداری از سلاح های متعارف، دست برتر را داریم و همین باعث می شود که اسرائیل از چشم راهبردهای غرب بیفتد و نتواند وظایف خود در قبال غرب را انجام دهد و این همان چیزی است که ما باید از آن به سود خود بهره برداریم. حاج عماد، آن شب خیلی خوشبین بود. می گفت: ما کل بازی را بردیم. همین جور می توان اسرائیل را نابود کرد. نظریه او این بود که اسرائیل تا وقتی که از ایفای نقشی که آمریکا و غرب از آن توقع دارند ناتوان باشد، خودش خود به خود ساقط خواهد شد

توان اطلاعاتی و عملیاتی مغنیه
بسیاری از مأموران اطلاعاتی جهان اظهار میدارند که عماد یک نابغه بوده است؛ استعداد وی تا حدی است که تنها در ۱۳ سالگی محافظت از یاسر عرفات را برعهده میگیرد. معروف است که این چریک استثنایی خاورمیانه هیچ گاه از دری که وارد میشد، خارج نگردید؛ به طور مرتب اتومبیل شخصیاش را تغییر داده و هیچ گاه قراری را با تلفن یا موبایل هماهنگ نکرد. همچنین گفته میشود دستگاههای اطلاعاتی بیش از ۴۰ کشور عربی و غربی در پی به دست آوردن نشانهای از وی بوده و در این راه دهها میلیون دلار هزینه نمودهاند. وی علاوه بر عربی و فارسی به زبان فرانسه نیز تسلط داشت.
دشمنانش او را روباه، ساحر، معما، شبح، استراتژیست، مغز متفکر نظامی و شخصیت شماره دو حزبالله لقب داده بودند. شهید مغنیه بیش از ۲۰ سال تحت تعقیب دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل بود و ۲۵ میلیون دلار برای او جایزه تعیین کرده بودند. البته در این میان، صهیونیستها برای مشوه نمودن وجهه او، انفجارات و آدمرباییهای لبنان در دهه ۸۰میلادی و نیز حوادث برون مرزی از ربودن هواپیمای آمریکایی تى.دبلیو.ای در سال ۱۹۸۵ گرفته تا انفجار مقر یهودیان آرژانتین در سال ۱۹۹۴ و عملیات علیه آمریکاییها در عربستان در سال ۱۹۹۶همه را به او نسبت میدادند.
دوستان عماد از وی به عنوان فرماندهی شجاع، متواضع، خلاق، بیادعا، از جان گذشته و شهادتطلب یاد میکردند. عماد در دهه ۷۰ میلادی به خاطر علاقه به آرمان فلسطین، به صفوف جنبش فتح پیوست و سپس وارد جنبش امل شد و اوایل دهه ۸۰ میلادی گمشده خود را در حزبالله یافت. عماد به سرعت نبوغ خود را نشان داد و در امور سازماندهی و نظامی و عملیاتی علیه اشغالگران طرحهای تازهای ارائه کرد.
عماد خود گفته بود: « اسرائیلیها و آمریکاییها خیلی مرا بزرگ میکنند و مسئولیت بسیاری از عملیاتها و حوادث را برعهده من مینهند؛ گویی فکر میکنند کلید امور جهان در دست من است». عماد میافزود: «من تنها بخشی کوچک از مجموعه جهادی حزبالله هستم که در راه آرمانهای مقدس مقاومت انجام وظیفه میکنم».