به گزارش حلقه وصل، آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 22 تا 24 سوره مبارکه «رعد» به بهشت عدن و افرادی که در آن وارد میشوند، اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ؛ جَنَّاتُ عَدْن یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالْمَلاَئِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَاب؛ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛ و کسانى که براى جلب رضاى پروردگارشان شکیبایى مىکنند و نماز را برپا مىدارند، و از آنچه به آنها روزى دادهایم، پنهان و آشکار، انفاق مىکنند و با حسنات، سیّئات را برطرف مىسازد، سرانجام (نیک) سراى آخرت، از آنِ آنهاست. (همان) باغهاى جاویدان بهشتى که همراه پدران و همسران و فرزندان صالحشان، وارد آن مىشوند و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند. (و به آنان مىگویند:) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجامِ سراى جاویدان!». (رعد/ 22تا 24)
آیا بستگان بهشتیان به آنها ملحق مىشوند؟
نه تنها آیه مورد بحث که بعضى دیگر از آیات قرآن نیز صریحاً این مطلب را بیان مىکند که در جمع بهشتیان، پدران، همسران و فرزندان آنها که صالح بودهاند وارد مىشوند. و این در حقیقت براى تکمیل نعمتهاى الهى بر آنان است تا هیچ کمبودى حتّى از نظر فراق افراد مورد علاقه خود نداشته باشند.
و چون در آن سرا که سراى نو و متکاملى است، همه چیز تازه و نو مىشود، آنها نیز با چهرههاى تازه و نو و محبّت و صمیمیتى گرمتر وارد مىشوند، محبّتى که ارزش نعمتهاى بهشتى را چند برابر مىکند.
گرچه در آیه مورد بحث تنها پدران و فرزندان و همسران ذکر شدهاند، در واقع همه بستگان در کنار یکدیگر جمع مىشوند، زیرا حضور فرزندان و پدران بدون حضور برادران و خواهران و حتّى سایر بستگان ممکن نیست. و این مطلب با کمى دقّت روشن مىشود، زیرا هرگاه کسى بهشتى باشد، پدر صالح او نیز به او ملحق مىشود و چون پدر صالح بهشتى است، همه فرزندانش به او مىپیوندند و به این ترتیب برادران به هم ملحق مىشوند. و با همین محاسبه، سایر بستگان نیز در آن جمع حضور خواهند داشت ـ دقّت کنید.
جنّات عَدن چیست؟/ گروههایی که به جنات عدن وارد میشوند
«جنات» به معنى باغها و «عدن» به معنى توقّف طولانى است و در اینجا به معنى ابدیّت است. اینکه به «معدِن»، معدن مىگویند به خاطر توقّف طولانى موادّ در آن مکان است.
از آیات مختلف قرآن استفاده مىشود که بهشت براى بهشتیان سراى ابدى و جاویدان است، ولى همان گونه که در ذیل آیه 72 سوره توبه گفتیم، از پارهاى از آیات قرآن برمىآید که «جنّات عدن» محلّ خاصّى است از بهشت که بر سایر باغهاى بهشت امتیاز دارد و تنها سه گروه در آنجا ساکن مىشوند: «پیامبران»، «صدّیقان» (یعنى یاران خاصّ آنها) و «شهدا».
شستن آثار گناه
در اینکه «حسنات» و «سیّئات» اجمالاً روى یکدیگر اثر متقابل دارند شکّى نیست و ما حتّى نمونههاى این موضوع را در زندگى روزمره خود مىیابیم.
گاه انسان سالیان دراز زحمت مىکشد و با تحمل مشقت فراوان، سرمایهاى مىاندوزد اما با یک ندانم کارى، یا هوس بازى، یا بىمبالاتى، آن را از دست مىدهد. این چیزى جز نابود کردن حسنات مادى سابق نیست که در قرآن از آن تعبیر به «حبط» شده است.
و گاه بر عکس، انسان مرتکب اشتباهات فراوانى مىشود و بار خسارتهاى سنگینى را بر اثر آنها به دوش مىکشد، امّا با یک عمل عاقلانه و حساب شده، یا مجاهده شجاعانه، همه آنها را جبران مىنماید. مثلاً در مسیر انقلاب اسلامى که در روزگار خود با آن مواجه بودیم کسانى را دیدیم که در نظام ظالم و جبّار سابق مرتکب گناهان فراوانى شده بودند و به همین دلیل در زندان بودند، اما هنگام بروز جنگ با دشمنان مملکت، آنها را به خاطر تخصصهاى نظامى شان به میدان دعوت کردند. آنها نیز با شجاعت و فداکارى بىنظیرى، ضربات مهلکى بر پیکر دشمن وارد ساختند و در این میان برخى شهید شدند، و در هر دو صورت، گذشته خود را جبران نمودند.
در آیات مورد بحث که مىفرماید: وَ یَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ: (متفکّران باایمان، سیّئات خود را با حسنات دفع مىکنند) نیز به همین مطلب اشاره شده است، زیرا انسانِ غیر معصوم، خواه ناخواه گرفتار لغزشهایى مىشود امّا مهم آن است که بعد از آن به فکر جبران باشد، نه تنها آثار اجتماعى گناه را با اعمال خیرش بشوید بلکه آن ظلمتى که از گناه بر قلب و روان آدمى مىنشیند را نیز با «حسنات» پاک کند و به نورانیّت و صفاى فطرى بازگرداند. این کار در لسان قرآن «تکفیر» (پوشاندن) و پاک کردن نامیده مىشود.
البتّه همان گونه که در تفسیر آیات فوق گفتیم، جمله وَ یَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ شاید اشاره به یک فضیلت اخلاقى مهمّ دیگر باشد و آن این است که اولواالالباب بدى دیگران را با بدى پاسخ نمىدهند و به جاى انتقام گرفتن، نیکى مىکنند تا طرف خود شرمنده و شرمسار گردد و به سوى پاکى بازگردد و خویش را اصلاح کند.