ظریف نخستین قربانی اتاق عملیات رسانه ای دشمن نبود و قطعا آخرین آن هم نخواهد بود. رفتن آشناها و آمدن ربیعیها هم خط پایان این ماجرا نیست و مهمتر از آن شناخت جریانی است که چنین کلاه گشادی را بر سر این مهره پیاده گذاشت. جریان و تفکر وادادهای که در سالهای بعد از انقلاب، با نفوذ به مراکز تصمیمسازی نظام، جلوی پیشرفت ملت ایران ایستاده و تلاش کرده مانند موریانه ریشه نظام اسلامی را بجود.
این جریان، محور را اندیشه غربگرا و در عمل خط قرمز خود را قطع منافع آمریکا در ایران می داند. تفکر غرب گرا نقاب مدرن کردن کشور بر چهره دارد و رسیدن به دروازه های توسعه را از طریق گفتمان براندازانه سنت و جایگزینی غرب دنبال میکند. از نگاه فرهنگی، این جریان سعی دارد با به حاشیه راندن دین و معنویت، نظام مفاهیم انحرافی را در الگوهای رفتاری خانوادهها و جامعه ایران ایجاد کند. این تفکر با تحقیر دائمی فرهنگ ایران و ایرانی معتقد است که به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمه سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی دیگری نسبت به جهان برتری نداریم! تفکر غربگرا مدام به مردم اینگونه القا میکند که آمريکا اگر اراده میکرد، با يک بمبش میتوانست تمام سيستمهای نظامی ما را از کار بيندازد! و ما بدون کمک غرب حتی نمی توانیم یک لوله آفتابه بسازیم.
در قضیه اخیر، جان مایه سخنان ظریف این بود که مواضع و عملکرد حاج قاسم سلیمانی (نماد مقاومت) مانع از آن بود که دولت روحانی سیاست خارجی نظام را آنگونه که امریکا و متحدانش میخواهند دنبال کند. این جریان با سوار شدن بر مهره ظریف، دو قطبی انحرافی دیپلماسی-میدان را مطرح کرد که در اصل بازگشت آن به دو قطبی سازش و مقاومت است.
آنچه این تفکر با اسم مذاکره و دیپلماسی دنبال میکند، در رَسم همان سازش با کدخداست. مَثَل این تفکر در ایران اژدهای هفتسری است که آتش دهان آن ایران قوی را نشانه رفته است. یادمان باشد برای داشتن دست برتر در دیپلماسی، چارهای به جز قوی شدن نداریم و لازمه آن، به جای پرداختن به حواشی، زدن سر این اژدهاست. در حال حاضر مطرح کردن تقابل میدان و دیپلماسی یک مسأله فرعی است. خیلی فرقی ندارد که منتشر کننده فایل صوتی آشنا بوده یا غیر آشنا، اصلا لو رفته یا لو داده شده. بلکه آنچه باید به آن پرداخته شود تفکر غیر انقلابی، غربگرا و سازشکاری است که این ماجرا را هدایت میکند.
جوانان فهیم و بصیر کشور میبایست تمام توان خود را بکارگیرند و نقاب از چهره این تفکر بردارند تا همگان بدانند که نتیجه سازش با کدخدا این خواهد بود که آمریکا چنانچه فرصت بیابد، به کمتر از سرنوشت لیبی و حتی بدتر از آن برای ایران راضی نخواهد شد. مقاومت و مبارزه تنها راه چاره خواهد بود. مردم و مسئولین با شناخت این جریان، علاوه بر نیافتادن به دام بازی آنها، با نقشهخوانی صحیح، مسیر پیشرفت کشور را بر اساس تکیه بر توان نظامی، اقتصادی، علمی و فرهنگی جوانان وطن، هموار خواهند کرد. از مجلس و همه مسئولین انتظار می رود تا اهداف و برنامه های این تفکر را بشناسند و تبعات سکوت در برابر آن را بپذیرند.
مصاحبه ظریف نشان داد که تفکر پنهانی جریان مذاکره غیر از آن چیزی است که آشکارا برای مردم می گویند. در حال حاضر کنفرانس وین در حال برگزاری است. شرط قطعی بازگشت ایران به تعهدات برجامی، لغو همه تحریم ها توسط آمریکا و بعد راستیآزمایی آن تعیین شده است. عدم نظارت کافی و تذکر از سوی نخبگان و مردم، سبب خواهد شد تا بار دیگر این تفکر به دنبال تأمین منافع آمریکا و بدون لغو همه تحریمها، بازگشت ایران به همه تعهدات برجامی را امضا کنند.