به گزارش حلقه وصل، هفتاد و یکمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی ذهن با ارایه مقالات زیر منتشر گردید:
بررسی تحلیلی توجیه درونگرایانه و برونگرایانه در معرفتشناسی سوئینبرن/ فایزه گلشنی منفرد و قاسم پورحسن
ریچارد سوئین برن (۱۹۳۹) فیلسوف دین بریتانیایی، از معرفتشناسان معاصر است که دغدغه او تحلیل کاربرد واژگان توجیه و معرفت در فلسفه معاصر است. توجیه و احتمال از مفاهیم اصلی معرفتشناسی سوئین برن است. او معرفت را به توجیه و احتمالپذیری گره میزند و معتقد است هر یک از این دو به نحوهای متفاوت، اما با روشهای مرتبط با هم توسعه یافتهاند. سوئینبرن معتقد است باور صادق با معرفت تفاوت دارد و بین آنها تمایز قایل شده است. کاربرد شناخت صرفاً برای نشاندادن یک باور صادق نیست و شناخت تنها باور صادق را تضمین میکند. یکی از عمدهترین تقسیمها در باب توجیه، نظریات توجیه درونگرایی و برونگرایی است که هر یک مؤلفههای خاصی را برای توجیه یک باور در نظر میگیرند. سوئینبرن معتقد است نباید گمان کنیم که برداشتهای درونگرایانه و برونگرایانه رقیب هماند؛ به نحوی که از مفهوم مشترک میان آن دو، تنها یک برداشت، برداشت صحیح تلقی شود. مفهوم باور موجّه بسیار مبهم است و شهودهای فیلسوفان و کاربران عمومیتر زبان معمولی درباره اینکه چه موقع یک باور موجّه است، بسیار متنوعاند. همینطور این فیلسوفان برداشتهایی از انواع مختلف توجیه را ارائه میدهند. هدف او این است که بین این انواع تمایز قایل شود، برای اینکه نشان دهد آنها چگونه به هم مرتبط هستند، سپس برای اینکه به نحو عمیقتری مسئله را در یابیم، به این نکته میپردازد که کدام یک از این انواع توجیه ارزشمندتر است.
مفهومسازی شک در قرآن؛ حوزه شناختی و نمابرداری واژگانی/ محمد رکعی
نمابرداری برجستهساختن یک یا چند مفهوم از میان مفاهیم یک حوزه شناختی و بررسی رابطه آن با حوزه شناختی و مفاهیم همحوزه آن است. حوزه شناختی شک در میان معرفتشناسان، لغتدانان، منطقیان و مفسران غالباً حوزه معرفت شمرده شده است؛ اما از دیدگاه قرآن حوزه شناختی شک را باید حوزه تردید شامل تردید معرفتشناختی و تردید اعتقادی دانست. به همین دلیل قرآن شک را در دو جهت تردید معرفتشناختی و تردید در اعتقاد به کار برده است. نمابرداری واژگانی شک در قرآن نشان میدهد دستکم در سیزده آیه، شک به حوزه ایمان تعلق دارد و تنها دو آیه را میتوان به نحوی به حوزه معرفت نسبت داد. بدین ترتیب بر اساس نظریه نمابرداری واژگانی، قرآن شک را در تردید اعتقادی نما کرده است و با بررسی رابطه شک با حوزه شناختی آن مشخص میشود که قرآن شک را به معنای عدم تسلیم ناشی از تردید اعتقادی در نظر گرفته است.
تبیین آگاهی از دیدگاه یگانهانگاری راسلی و ارزیابی کارآمدی آن در پاسخ به مسئله ذهن- بدن/ نیلوفر شاهیننیا و ابراهیم آزادگان
آگاهی و جایگاه آن در طبیعت از اصلیترین پرسشها در فلسفه ذهن است و ارتباط تنگاتنگی با مسئله ذهن- بدن دارد. تبیینهای متفاوتی در مورد نسبت آگاهی با جهان طبیعت وجود دارد که به نظر میرسد در همان دوگانه سنتی فیزیکالیسم و دوگانهانگاری جای میگیرد. درحالیکه هر دو تبیین با مشکلاتی مواجهاند که از مقبولیت آنها کاسته است، یگانهانگاری راسلی ادعا میکند که توانسته است از این دوگانه فاصله بگیرد، آگاهی را با ویژگیهای منحصر به فردش توضیح دهد و نسبت آن را با طبیعت مشخص کند؛ به گونهای که اصل بستار علّی نیز بر اساس این ایده قابل توجیه باشد. در این مقاله ابتدا به توضیح این دیدگاه پرداخته و گرایشهای مختلف آن را بررسی میکنیم؛ سپس همهروانانگاری را به عنوان نتیجهای برای یگانهانگاری راسلی توضیح میدهیم و در آخر بر این پرسش متمرکز میشویم که آیا یگانهانگاری راسلی توانسته راه حلی برای تبیین آگاهی و مسئله ذهن- بدن بیابد یا نه.
پاسخی به نقد سومز در مورد معناشناسی دوبعدی ضعیف بر پایه مفهوم شهود در نظریه زیستمعنایی میلیکان/ حامد باستین و سیدمحمدعلی حجتی
سومز با ارائه تفسیری از معناشناسی دوبعدی و تقسیم آن به دو حالت ضعیف و قوی، کلیت تلاش معناشناسان دوبعدی برای احیای نظریه توصیفی معنا را نقد و با آن مخالفت میکند. در این مورد مشخص، نظریه زیستمعنایی میلیکان به نفع اردوگاه معناشناسان دوبعدی وارد عمل میشود. بر این اساس، آنچه سومز به عنوان نیاز به صلبکردن توصیفات تثبیتکننده مرجع مطرح میکند و به معناشناسان دوبعدی نسبت میدهد، قابل پذیرش نیست و مکانیزم عمل آن مبتنی بر نظر دوبعدیگرایان به شکل دیگری است. هدف این مقاله آن است که بر اساس مدلی سهوجهی مبتنی بر نظریه زیستمعنایی نشان دهد تفسیر سومز از معناشناسی دوبعدی وابستگی زیادی به مبانی نظریه ارجاع مستقیم دارد و معناشناسی دوبعدی نیازی به صلبکردن توصیفات به گونهای که سومز مطرح میکند ندارد.
مقایسه انتقادی مدلهای فرهنگی و مدلهای آرمانی در علوم شناختی/ امیلیا نرسسیانس، ابراهیم فیاض و لیلا اردبیلی
در علوم شناختی این پیشفرض پایهای حاکم است که دانش ذهنی اساساً دانشی دایرهالمعارفی است که به واسطه بدنمندی با جهان بیرون در ارتباط میباشد؛ ازاینرو ذهن فاقد سازههای ذاتی برای تولید معناست و تنها ابزاری است که به جهان اطراف و تجربیات ما معنا میبخشد. به این ترتیب است که در علوم شناختی فرایند معناسازی از طریق ذهن، مسئلهای مهم تلقی میشود و در همین راستا، برخی از رشتههای علوم شناختی، مانند زبانشناسی و انسانشناسی شناختی، برای فهم این فرایند ابزار تحلیلی مختلفی را ابداع کردهاند. این مقاله به کمک بررسی انطباقی این ابزار تحلیلی بر آن است با معرفی مزایا و محدودیتهای هر یک از این ابزار، درنهایت نشان دهد که چگونه زبانشناسی شناختی برای درک فرایند ساخت معنا در ذهن، به بافتمندی معنا در سپهر اجتماعی- فرهنگی زبان بیتوجه بوده است و چه راه حلی برای رهایی از این مخمصه وجود دارد.
مهندسی ژنتیک: غیراخلاقی، ضداخلاقی یا اخلاقی؟/ مهدی غیاثوند
آیا در مورد علوم بهطورکلی و علومی چون مهندسی ژنتیک بهطورخاص میتوان تعبیر «غیراخلاقی» را به کار برد؟ پاسخ این مقاله به این پرسش منفی است. این پاسخ بر اساس تحلیل مبانی متافیزیکی و علمشناختی علوم و بهویژه دانش بحثبرانگیزی چون مهندسی ژنتیک ارائه شده است. علاوه بر این در این مقاله تلاش شده است ابعاد گوناگون این مسئله از نظرگاه فلسفی واکاوی شود. درنهایت نیز تلاش شده است علاوه بر بهبحثگذاشتن بنیادهای فلسفی و نگرانیهای روزافزون در باب توانایی آدمی در دستکاری ژنتیکی و ایجاد موجودات تراریخته، تصویری از مهندسی ژنتیک چونان دانشی غیراخلاقی، ضداخلاقی و یا اخلاقمدار ترسیم شود.
تحلیل حوزه مقابل تقوا با تأکید بر روش معناشناسی ایزوتسو/ محمدحسین شیرافکن، فاطمه صاحبیان و علیرضا قائمینیا
تقوا از واژگان کلیدی قرآن است که درک مفهوم آن در بستر قرآن کریم در سیر انسان به سوی کمال کارگشاست. این معنا در مفهوم قرآنی از جایگاه ویژه و خاصی برخوردار است؛ از سوی دیگر تقوا امری نیست که انسان بتواند بر پایه عقل خویش، راههای دستیابی به آن را کشف کند؛ ازاینرو قرآن در آیه ۱۱۵ سوره توبه بیان میکند که تبیین راهها و زمینههای تحصیل تقوا از اموری است که میبایست از جانب خدا روشن و بیان گردد؛ بنابراین کشف حقیقت تقوا بر پایه کشف لایههای آن از طریق قرآن کریم است. از جمله راههای کشف معنای تقوا معناشناسی این واژه در قرآن است. از طرفی یکی از راههای شناخت ویژگیهای هر چیز، معرفتیافتن به مواردی است که در تضاد با آن هستند. در این مقاله واژگانی که در قرآن کریم در تضاد با این واژه برای دریافت این مفهوم بهکار رفتهاند، واکاوی و تحلیل شدهاند که کفر، عدوان، ظلم، کبر، فساد، فجور، اسراف، خسران، خیانت و اختیال از آن موارد میباشد. همچنین تلاش شده است با واسطه مقابلها، به معنای حقیقی تقوا نائل شویم.
سبکشناسی سوره ذاریات/ شعبان نصرتی، مرتضی سازجینی و عباس یوسفی تازهکندی
سبکشناسی متون، از جمله روشهایی است که ما را به معنا و مفهومسازیهای متکلم و جنبههای زیبایی متون راهنمایی میکند. پژوهش حاضر بر اساس معیارهای سبکشناسی، به بررسی زیباییهای ادبی سوره ذاریات در سه سطح زبانی، ادبی و فکری پرداخته است. حاصل بررسی بدین صورت است که کلمات و صوت حاصل از آنها در جلب توجه مخاطب و خواننده تأثیر و ارتباط تنگانگی با معنای آیات دارد. آهنگ و ایقاع در جان شنونده واکنش بر میانگیزد و در مخاطب اثر میگذارد که از نمونههای آن میتوان به شروع سوره با ریتم کوبنده اشاره کرد که نوعی هشدار باش به شنونده است. در سطح صرفی و نحوی، کلمات مفرد، جمع، نکره و معرفه که در این سوره مشاهده شد، همگی دارای نکات دقیقی است و در معنای آیه یا در لایه¬های معنایی تأثیر دارد. اگر در جملهای استفهام به کار رفته، در ورای آن، نکتهای بلاغی و اسلوبی است و با هدف گوینده هماهنگ است. همچنین استفاده از ارائههایی چون ایغال، اسلوب حکیم و مجاز علاوه بر اینکه موجب شیوایی و تأثیرگذاری سوره شده، همگی در راستای هدف آیات است. در سطح فکری، با بهتصویرکشیدن نعمتها و عذابها به صورت محسوس و عینی، مخاطب را در فضای حس و لمس توصیفی قرار میدهد تا با وضوح و شفافیت آن را در ذهن تداعی کند که از جمله این موارد میتوان به تشبیه باد عذاب به نازایی و مفهوم حرکت به سوی خدا و عدم دلبستگی به دنیا را نام برد.
علاقه مندان میتوانند جهت تکمیل اطلاعات و تهیه این فصلنامه به وبگاه فصلنامه علمی پژوهشی ذهن و یا پایگاه اینترنتی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مراجعه کنند.