
به گزارش حلقه وصل، حجتالاسلام وحید واحدجوان عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در کانال شخصیاش یادداشتی با عنوان «نهی از منکری به نام امر به معروف» نوشت:
انسان این قدرت را دارد که از هر مسأله درستی بتواند سوءاستفاده کند؛ افراط کند، تفریط کند یا با کج فهمی یا به دلایل منفعت طلبانه، منحرفش کند و مانند آن ...
مسائل دینی هم از این قاعده مستثنی نیستند، به همین جهت، از بهترین مسائل دینی هم بعضی سوء استفاده میکنند یا افراط و تفریط میکنند یا آن را کج و معوج جلوه میدهند؛ دانسته یا ندانسته، عمدی یا سهوی.
راه درست هم مبارزه با انحرافات، سوءاستفادهها و کجفهمیهاست نه از بین بردن اصل مسأله درست و پر فایده. العاقل یکفیه الاشاره.
به مناسبت ایام سوگواری سیدالشهدا(ع) و با توجه به هدف بلند امام در احیای دین، اصلاح امت و امر به معروف و نهی از منکر، اشاره ویژهای به مسأله امر به معروف و نهی از منکر میکنم. انصافاً در این مسأله، افراط، تفریط، کجفهمی، سوء استفاده و ... بسیار دیده میشود.
چه بسیار امر به معروفها و نهی از منکرهایی که خود منکر هستند و نیاز به نهی از منکر دارند.
چه بسیار ضربههایی که علیه دین و دیانت و معروف و مسأله امر به معروف و نهی از منکر توسط همین رفتارها و گفتارهای نادرست و ناپسندی که به نام امر به معروف و نهی از منکر انجام گرفته، وارد شده و میشود.
چه بسیار منکرهایی که عاملش همین امر به معروفهای نادرست است!
بیتعارف دینشناسی سخت است و سختتر از آن، پیاده کردن صحیح و مناسب مسائل دینی است!
امر به معروف و نهی از منکر شناسی سخت است و سختتر از آن، پیاده کردن صحیح و مناسب این مسأله مهم است!
جامعه ما براى گفتن و نوشتن و خطابه و منبر، بیش از حد، اعجاز قائل است؛ خیال مىکند با گفتن و داد کشیدن و زبان و قلم، کار درست مىشود، در صورتى که:
سعدیا گر چه سخندان و مصالحگویى/به عمل کار برآید به سخندانى نیست
در حدیث است: «کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ الْسِنَتِکُمْ»؛ مردم را به دین حق و صلاح دعوت کنید، اما با ابزارى غیر از ابزار زبان یعنى با ابزار عمل.
در حدیث دیگرى است- که معمولًا مورد استناد فقها در باب امر به معروف و نهى از منکر است- که: «ما جَعَلَ اللَّهُ بَسْطَ اللِّسانِ وَ کَفَّ الْیَدِ وَ انَّما جَعَلَهُما یَبْسُطانِ مَعاً وَ یَکُفّانِ مَعاً»
یعنى چنین نیست که خدا اجازه داده باشد که تنها زبان باز باشد، ولى دست بسته باشد، بلکه اگر باز است هر دو باید باز باشد و اگر مى خواهد بسته باشد هر دو بسته باشد، یعنى اگر عمل در کار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد.
امام على(ع) مىفرماید: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ اماماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلیمِ غَیْرِهِ وَلْیَکُنْ تَأْدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدیبِهِ بِلِسانِهِ، وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُها احَقُّ بِالْاجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ»؛ آن کس که مىخواهد پیشواى مردم باشد و مردم را به دنبال خود به راهى دعوت کند، پیش از آنکه مىخواهد به دیگران یاد بدهد خود را مخاطب کند و به خودش تعلیم و تلقین نماید؛ پیش از آنکه مىخواهد مردم را با زبان خود تربیت کند، با عمل و روش اخلاقى خوب و اخلاق صحیح، خود را تربیت کند. آن کس که خودش را تعلیم و تلقین مى کند و خودش را تربیت و تأدیب مى کند، براى احترام و تکریم شایسته تر است از آنکه معلم و مربى دیگران است.
اهل علم، اهل دین، واعظان، دلسوزان، مسئولان، بزرگان، اصولگراها و اصلاحطلبان، پاک و درستکار باشند، مردم به سمت اسلام میآیند و نیازی به گفتار بیرفتار نیست و اگر انسان پاکی، کسی را نصیحت و امر به معروف کند، عموم مردم میپذیرند، چون میدانند خودش عامل سخنان خود است.