به گزارش حلقه وصل، محرم وقتی از راه میرسد، سر حرف آدم باز میشود. خیلی حرفهای نگفته به زبان میآید. حرفهایی که شنیدنش، دل آدم را میسوزاند. مثل همین جمله غیرواقعی که بعضیها میگویند: هیئتی کار میکنند...
نمیدانم اولین بار چه کسی این حرف را به زبان آورد. حرفی که کنایه پنهان آن، از تصریحش، تلختر است.چون رسماً هیئت و هیئتیها را خراب میکند. که یعنی کارشان درهم و بینظم و بدون حساب و کتاب است.
گاهی این جمله، از سر غفلت، حتی تکیه کلام خود ما بچه هیئتیها نیز می شود. در حالی که واقعیت ندارد و ظلمی است در حق سبک و سیاق و مدل اداره هیئتهای عزاداری،چه محرم و صفر باشد چه دهه فاطمیه.
از استثنائات که بگذریم، قاعده بر این است که هیأتها، زماندارترین و منظمترین محافل انسانی هستند.این را به اعتبار یک عمر زندگی کردن زیر دست و پای بچههای هیئت میگویم. از کودکی، شاید قبل از نه سالگی، در هیأتها، هم کفش جفت کردهام، هم چای دادهام، هم پرچم و سه پایه علم بلند کردهام، هم زنجیر زدهام و هم امام جماعت نماز ظهر عاشورا بودهام.
در تمام این سالها، به یادندارم هیچوقت دیرتر از وقت موعود، سیاهی هیئت ما و هیئتهای دیگر، به در و دیوارش نقش بسته باشد و شعله سماور آن، دیر برافروخته باشد.
پول و نون و آب آن هم، به موقع از محل اخلاص مردم جفت و جور شده است.آدمهای هیئت، دقیقاً مثل افراد صاحب منصب، هرکدام در لازم ترین زمان، در دستگاه عزاداری حضرات معصومین(ع) مستقر شده و انجام وظیفه کردهاند. آنچنان جدی و مصمم،که گویی اساساً برای آن کار خلق شدهاند.
از طرف دیگر ساختار و سازمان هیئتها به معنای واقعی، یک تشکل غیردولتی ومردمی است، با سابقهای بیش از هزار سال! البته از عجایب روزگار است که مردمی بودن را از خودمان، ارزان خریده وبه به چند برابر قیمت به خودمان فروختهاند و تازه دنیای مدرن متکی به انجی اوها، ما را به جرم مردمی بودن ،شماتت هم میکند. برای ساختار اجتماعی خودشان عید است و برای ما، عیب.
کسی هم در هزاره سومشان، به روی مبارک نمیآورد که ما، صاحب قدیمیترین نهاد غیردولتی و مردمی هستیم و مضحک داستان این که باید در حضور نوخواستههای سازمانهای غیر دولتی، زانوی شاگردی نیز به زمین بساییم.
واضح است هرچه از نظم و نسق و خوش ساخت بودن هیئتها بگوییم، به شکل آن پرداختهایم. مثل آنکه دانههای یک تسبیح را به تصویر بکشیم، اما منطقی است که اصل دلیل چرخش و گردش دانهها، نخ تسبیح است. نخی که مرکب است از احساس و انگیزه .انگیزهای که ریشهاش در سرزمین محبت خاندان پیامبر و خاصه حضرت سیدالشهداست. و اگر این نخ را از دانههای آن جدا کنیم، دیگرچیزی باقی نمیماند.همین نخ است که هیاتیها را در زمان مشخص، با یک احساس مشترک به رفتاری هماهنگ، هم گرا و هم افزا میسپارد.نخی که دلهایمان را به هم پیوند میزند و آن را با گرهای محکم تر،به سر رشته عشق اهل بیت(ع) متصل میکند.
نمیدانم اولین بار چه کسی به زبان آورد که اینها هیئتی کار میکنند...اما میدانم که ما، هیئتی کارمیکنیم چون حرف ندارد!.