
سرویس دریچه: رهبر معظم انقلاب در سخنرانیها و دیداهایشان بر مسائلی تأکید دارند که هر کدام باید به شکل مبسوط مورد بررسی قرار گیرد. هر زمان که ایشان پیرامون موضوعی خاص هشدار دادند و توسط مسئولین مربوطه به طور کامل عملیاتی نشد یا کشور از آن نقطه متضرر شد و یا دشمن سعی کرد بر آن روزنهها بیش از سایر گزینه ها ورود کند.
بحث آتش به اختیار و تاکید حضرت آیتالله خامنهای بر ورود نیروهای دغدغه مند به حوزه فرهنگ ما را برآن داشت تا این کلید واژه را از کارشناسان مربوطه بپرسیم. در این مصاحبه با حسن عباسی کارشناس مسائل استراتژیک و رئیس اندیشکده یقین به گفت وگو نشسته ایم. بخش نخست این مصاحبه را در زیر می خوانید:
با عرض سلام و ادب خدمت آقای عباسی. در اولین سوال به سراغ کلید واژه آتش به اختیار میروم و از حضرتعالی می پرسم؛ آتش به اختیار چیست و چرا رهبر انقلاب در این برهه از زمان از چنین کلیدواژه ای استفاده کرده اند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
من تشکر میکنم از شما و همکارانی که زحمت کشیدید و پیرامون بحث آتش به اختیار تشریف آوردید. واژه آتش به اختیار را به کار بردید چرا که حضرت آقا روی این واژه مانور زیادی داده اند و بسیار هم با اهمیت است. این واژه یک واژه نظامی است و من میخواهم مقدمه نه چندان کوتاهی را در مورد وجوه نظامی این قضیه که در فرهنگ مطرح شده است بیان کنم.
نظامیها جغرافیا محور هستند، به عبارتی تقسیماتشان در ساختار و در سازمانشان بر اساس نیروی جغرافیایی است. به عنوان مثال میگویم نیروی زمینی،دریایی،هوایی. اصلا تفکیک زمین، دریا و هوا یعنی تقسیمات جغرافیایی. عناصر اربعه امنیت ملی و نظام ملی یعنی فرهنگ، سیاست، اقتصاد و نظامیگری هر کدامشان یک ستون هستند .
ستون نظامی قدرت، ستون سیاسی قدرت، ستون اقتصادی قدرت و ستون فرهنگی قدرت.شما تصور کنید سقفی که در این اتاق و بالای سرمان مستقر است امنیت ملی کشور ماست و 4 ستون، 4 طرف، 4 ضلع این سقف را در بر گرفته،یکی از آنها ستون قدرت نظامی است ، یکی دیگر ستون قدرت اقتصادی، یکی ستون قدرت سیاسی و یکی هم ستون قدرت فرهنگی.
نظامیها تکلیفشان با خودشان روشن است، مبنای عملی آنها جغرافیا محور است، اما فرهنگ چطور؟ فرهنگ مبنای عملش چییست؟ ببینید اگر نیروی نظامی همه جای دنیا را دسته بندی میکنند. نظامیهای نیروی زمینی، نیروی هوایی، نیروی دریایی، نیروهای گوناگون فرهنگی چه چیزهایی هستند برای فرهنگ نیز پنج نیرو وجود دارد.
درمفهوم فرماندهی قرارگاه فرهنگی که اشاره کردید در حیطه ماموریتی؛ نیروهای پنج گانه به ترتیب، اولین نیروی آن وزارت علوم است، حیطه نظام دانشگاهی در جهان، نیروی دوم وزارت آموزش و پرورش است، حیطه تعلیم و تربیت در جهان و نیروی سوم حوزه هنر را در بر میگیرد، که تحت مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. نیروی چهارم نظام رسانه ای است که نیروی رسانه از رسانه های سراسری و ملی در جهان مثل تلویزیون های ملی گرفته تا روزنامه ها، مجلات ،شبکه های سایبری را در بر میگیرد و نیروی پنجم هم نظام محتوایی است به نام دین ، نهاد عبادت، که یک جا کلیسا، یک جا کنیسه یک جا معبد ودر اینجا مسجد خطاب می شود.
ما برای فرهنگ پس پنج نیروی مختلف داریم،به عبارتی اگر با ادبیات نظامی ها سخن بگوییم، آنها می گویند نیروی زمینی-دریایی- هوایی که یک ستاد مشترک در راس قرار دارد، فرهنگیها نیز میگویند نیروی تعلیم تربیت، نیروی آموزش عالی و تحقیقات، نیروی هنر، نیروی رسانه و نیروی معارف دینی و نهادهای مربوطه آن و مناسبت هایش که مراسم عظیم حج، مراسم عظیم راهپیمایی اربعین، مراسمعظیم تاسوعا عاشورا، مراسم عظیم ماه رمضان به مدت یک ماه تمام، شبهای قدر مراسم احیا و مناسبتهای گوناگون مذهبی را در بر می گیرد، نیازمند یک ساماندهی فراگیر است.
در آن تقسیم بندی هایی که انجام میشود نهاد دین به تنهایی خودش یک نیروی فوق العاده است پس اگر نظامیها نیروی سه گانه جغرافیا محور زمینی هوایی دریایی دارند، مجموعه فرهنگی با دوتا از ظرفیت انسان کار دارد، یکی با قلب انسان دیگری با ذهن انسان. نبردی که میخواهد قلبها و ذهنها را بگیرد و ممانعت و جامعه یک کشور توسط نظام فرهنگی کشور مهاجم مورد تهاجم فرهنگی قرار گیرد در اینجا پنج نیرو دارد، یک مرحله اش تربیتی است، آموزش و پرورش دوازده ساله. یک مرحله اش علمی است تحقیقاتی آموزشی کلان وزارت علوم دوازده سال دیپلم لیسانس فوق لیسانس دکتری. مرحله دیگر در حوزه هنر است. هفت هنر در مجموعه ای به نام وزارت فرهنگ و ارشاد قرار دارند، یکی دیگر از مجموعه هایش نظام رسانه ای جامع است که شامل رادیو و تلویزیون ها ، شبکه های سایبری و فضای سایبر، رسانه های مکتوب روزنامه ها مجلات میشود. یک حوزه پنجم هم وجود دارد، همانطور که عرض کردم نهاد دین و سازو کارهای مربوطه اش.
نقص امروز ما در حوزه فرهنگ به دلیل تعطیلی ستاد مشترک فرهنگی کشور است
اگر بخواهیم یک بار دیگر مرور کنیم باید بگوییم که در حوزه فرهنگ پنج نیروی عملیاتی داریم که این پنج نیروی عملیاتی قرارگاه مرکزی و ستاد مشترکی دارند به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی. به نظر میرسد بعضی از مجموعههای فرهنگی معطل هستند و برخی از آنها تعطیل شده اند، لذا نیروها آتش به اختیار کار می کنند.
اولین اتفاقی که در شرایط فعلی رخ می دهد این است که بعضیها میخواهند درحد شورای عالی انقلاب فرهنگی کار کنند. در واقع همه، خودشان را داخل آن ستاد مشترک فرهنگی میبینند، در صورتی که آتش به اختیار مربوط به آن تک تیرانداز نزدیک خط است. این نکته برای ما روشن شد که ادبیات نظامی، در چهارستون اصلی امنیت ملی، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و نظامی گری مجموعه نظامی ها جغرافیا محور هستند با سه نیرو، زمینی دریایی هوایی. مجموعه فرهنگی با پنج نیرو قلب و ذهن محوراست، در حوزه فرهنگ نمیخواهند سرزمینها را تصاحب کنند بلکه هدف از تهاجم فرهنگی این است که میخواهند وجود تک تک انسان ها را بگیرد، آن هم تسخیر قلب و ذهن انسانها.
وزارت جنگ آمریکا؛ پنتاگون متنی دارد به نام the battle for hurts and minds و به معنی نبردی برای تسخیر قلب و ذهنها که به مفهومی به نام soft warfer یا جنگ نرم مشهور است. شب گذشته سندی را میخواندم که سه روز پیش در آمریکا منتشر شده بود. محورهای ششگانه مشکلات آمریکا با ایران در سالهای 2017 و 2018 ، که محور پنجم آن این بود: آمریکا باید علیه ایران یک جنگ تمام عیار نرم اعمال کند Against Iran Soft Warfer
در حال حاضر مسئولین آمریکایی رسما از این مفاهیم استفاده میکنند پس با توجه به چنین وضعیتی تکلیفمان با مفهوم آتش به اختیار روشن میشود. مفهوم آتش به اختیار نه در لفظ عام فرهنگ بلکه آتش به اختیار مربوط به هر کدام از اجزای نیروهای پنج گانه فرهنگی است. ابتدا، تکلیفمان را با کلمه آتش به اختیار روشن کنیم.
ما یک کلمه آتش به اختیار داریم در پدافند، و در آفند یک کلمه با مفهوم"حرکت جهت اخذ تماس" داریم. مثالی که همیشه برای دوستان میزنم این است که میگویم فیلم دیدبان آقای حاتمی کیا را در نظر بگیرید، در فیلم دیدبان صحنه ای وجود دارد که در آن دیدبان در یک گوشه ای از پاشنه خاکریز در حال دیدبانی است و بانیروهای عملیاتی مدافع خط فاصله داره، کسی هم دوروبرش نیست، فرمانده محور یک بسیجی را برای مراقبت و کمک میفرستد. تا وقتی دیدبان حواسش به دوربین است و در حال شناسایی کسی مزاحمش نشود.
بسیجی با یک کلاشینکف و 5_6 تا خشاب برای کمک به آنجا میرود، بسیجی در ابتدا شاکی می شود که آن طرف خط درگیری است و اگر من در خط بمانم بیشتر به نیروها کمک می کنم اما من را برای این که سرکارم بگذارند فرستاده اند این جا، دیدبان هم سرش در کار خودش هست و دیدبانی می کند.
بسیجی یک مرتبه وفتی از خاکریز بالا میرود میبند که عراقیها 10_20 متری پشت خاکریز رسیدند، دیگر نه با دیدبان هماهنگ میکند نه با فرمانده، آتش به اختیار دشمن را مورد هجوم قرار می دهد و همانجا درگیر میشود در نهایت همان جاهم شهید میشود دیدبان هم مجبور میشود برای جذب دشمن به این سمت خاکریز ،گرای خودش رابدهد و همانجا دشمن رانابود کند و نگذارند بقیه خط را بگیرد زیرا اگه این قسمت پاشنه خاکریز سقوط میکرد، کل خاکریز به دست دشمن میافتاد.
در این فیلم دو اقدام آتش به اختیار میبینیم، یکی کار بسیجی که فریاد نمیزند عراقیهاآمدند بلکه به سمتشان شلیک میکند، دومین کاری که از آتش به اختیار انجا میبینیم این است که دیدبان تصمیم میگیرد. دشمن دیگر آن طرف خاکریز نیست بلکه درحال حاضر دشمن روی خاکریز رسیده است پس بهتر است گرای خاکریز و محل استقرار خودش را بدهد و دشمن را جذب خودش کند و با آنها درگیر شود.دشمن را نزدیک میکند و گرای خودش را میدهد و بعد آتش به اختیار به آنها میگوید که همین جا رو را بکوبید .
این مثال مربوط به خط پدافندی است، پس وقتی ما میگیم آتش به اختیار یعنی به خط و خطوط ما حمله شده و هرکسی هرکجا هست باید به تناسب ظرفیت و توانایی پاسخ بدهد.اما در آفند و در حمله و یورش عنوان آتش به اختیار«حرکت جهت اخذ تماس» میشود. در دانش تاکتیک مفهوم حرکت جهت اخذ تماس به این معنا است که ما میدانیم دشمن روبروی ماست، در تاریکی شب، در مواضعی که داریم نمیدانیم دشمن دقیقا کجا سنگر گرفته است و کجا کمین کرده بنابر این از زمان شروع آرایش نظامی گرفته میشود به سمت مواضع دشمن حرکت میکنیم و نمیدانیم ده متر دیگر درگیر میشویم یا پنج کیلومتر دیگر .تا اولین تماس اخذ شد یعنی یا به چشم میبینیم و باید شلیک کنیم یا این است که اخذ تماس این طور است که او کمین زده است و ما دشمن را نمی بینیم اولین شلیک و تیراندازی را انجام داد ما بلافاصله باید درگیر بشیم .
لذا توصیه میکنم همه دوستان مجددا فیلم دیدبان را ببینند و بخصوص سکانس فرد بسیجی که بدون هماهنگی با فرمانده و دیدبان شلیک میکند را با دقت بیشتری نظاره کنند تا تا معنی آتش به اختیار در موضع پدافندی روشن شود.
حالا بریم سراغ موضع آفندی ، در موضع آفندی و در موضع حمله آرایش نیروها به سمت مواضع دشمن وقتی اخذ تماس شد یعنی تماس برقرار شد یا تماس چشمی یا تماس به این صورت که ابتدا دشمن شلیک کرد بلافاصله درگیری شروع میشود و با هیچکس هم هماهنگ نمیکنید و بلافاصله شلیک میکند زیرا دیگرهم در حال شلیک هستند.
همانطور که زمینی دریایی هوایی در نیروهای مسلح ظریفیت های متفاوتی دادند تکنولوژی و تجهیزات متفاوت دارند برای میدانهای متفاوتاند، پنج گانه تعلیم و تربیت و آموزش عالی و تحقیقات و نهاد دین و حوزه هنر و مقوله ای به نام نظام رسانه اینها هم برای میدان های مختلف و ظرفیتهای مختلف دارند. این اولین تفکیک و تبیینمان، دوم هم تفکیک و تمییز و تبیین دو مفهوم آتش به اختیار از حرکت جهت اخذ تماس، با این دو اصطلاح تاکتیکی هم تکلیفمان روشن شد.
قوای 5 گانه فرهنگی بسته به شرایط عملکرد خود را دارند/ رهبر انقلاب درمورد هر 5 نیرو محورها و توصیههای خود را بیان کرده اند
حال ما میخواهیم این آتش به اختیار را در دل آن نیروهای پنج گانه ببینیم، وقتی میخواهیم این آتش به اختیار را ببینیم باید از نهاد اصلی که علم این مسئله را دارد و به ما میدهند، از آنجا شروع کنیم تمام این نهادهای پنج گانه سازوکارش را خود حضرت آقا در طول حداقل 30 سال گذشته با ریز جزئیات فرموده است یعنی محورهایی که برای رسانه، برای هنر، برای تعلیم و تربیت، برای علم و سازوکارهای تفکر و بعد هم برای نهاد دین فرموده است.
ایشان تحول در علوم انسانی و سازوکارهای علوم را نهضت تولید علم و موارد دیگر برای وزارت علوم فرموده است، در حوزه نهاد دین صراحتا حوزه علمیه را بارها مخاطب قرارداده اند که شما باید تحول خودتون را دنبال کنید تحول در گذر را جدی بگیرید حوزه باید انقلابی شود. در مورد مساله رسانه مساله ایشان این بوده است که رسانه باید سازوکارش دعوت باشد چرا که اساس نظام رسانه در قرآن این است.
" قداو الی سبیل ربک بلحکمه به حکمت موعظه حسنه و جدال احسنت" رسانه الهی، رسانه قرآنی،رسانه دینی اساسش دعوت است. به هنر که میرسیم، هنری که با تلقی و تفسیری که علامه جوادی داده اند تبیین وحی تبدیل به عقل ، تبدیل عقل به حس ، انتقال حس به غیر، این مراحل چهار گانه یعنی تبیین وحی، تبدیل وحی به انگاری عقلی، تبدیل انگاری عقلی به حس، انتقال حس به غیر در سازوکار هنری، این سازو کار در هنر ما چهارچوب است پس موانع حکمی آن مشخص است.در حوزه نظام تعلیم و تربیت ، رهبری در سال 86برای وزارت آموزش و پرورش،فرمود تحول بنیادین در علوم انسانی، و در آنجا محورها و حقوقی را مشخص کردند که بعدا به بعضی از مطالعات و تنظیم وضعیت و اسنادی مانند سند ملی می رسیم.
پس برای هر کدام از نیروهای پنج گانه فرهنگی در حیطه تخصصی خود آن حیطه محورها و شاخص های طرح عملیاتی آن را مشخص کردند پس ما نمیتونیم بگوییم در حال حاضر باید کار مطالعاتی و فکری و بنیادی کنیم در سطح ستاد مشترک فرهنگی ببینیم که کار به اصطلاح جهت گیری فکری مطالعاتیمان چیست.
تمام این موارد را در سی سال گذشته خود ایشان فرمودند، مظلومیت فرهنگی که رهبر انقلاب بارها گفته اند بابت این است، در لایه بعدی، ما آمدیم کف صحنه و با نیروی فرهنگی که قرار است کار فرهنگی تمیزی را آتش به اختیار انجام بدهند ، در تیرماه 1393 ، در دیدار استادان دانشگاه ها در ماه رمضان 1393 ، سه سال ، بعد از اینکه در یک برنامه تلویزیونی تعدادی از کارشناسها آمدند و گفتند که تحول در علوم انسانی بخشی از پروژه برای رشته علوم سیاسی انجام شده است و قرار بود از اول سال تحصیلی 93 متون درسی علوم انسانی در دانشگاهها که تولید شد تدریس بشوند ، 160 استاد لیبرال دانشگاههای کشور در حوزه علوم سیاسی به رئیس جمهور نامه نوشتند که جلوی تحول در علوم انسانی گرفته شود.
اساتید در آن نامه گفتند که عده ای دارند علوم انسانی را ایدئولوژیک میکنند، جمله خنده داری که مطلق علوم انسانی غرب ،ایدئولوژیک است. رئیس جمهور دستور داد و جلوی کار را گرفتند و برای توجیه کارشان در یک سخنرانی دوسه روز بعد از آن اعلام کرد که کجای علوم انسانی باید متحول بشود مگر مبنای علوم انسانی اسلامی یهودی و مسیحی دارد؟
عدم جدیت در تحول و بومی سازی علوم انسانی یعنی تربیت نیروی انقلابی با علوم غیر توحیدی
این ابهام و شبه ای که رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان رئیس جمهور مطرح کرد در تریبون های رسمی نتیجه و پاسخش این شد که رهبری چندی بعد در ماه رمضان در دیدار استادان دانشگاه فرمودند مبنای علوم انسانی غربیها غیر توحیدی است، ما مبنایمان در علوم انسانی درنگاه به اسلام توحیدی است. این مبانی با اسلام سازگار نیست ازهمین رو علوم انسانی هنگامی صحیح و تربیت کننده انسان ها خواهد بود که با مبانی الهی منطبق باشد.
کار تمیز آتش به اختیار این است که به خاکریز معرفت در کشور ما در علوم انسانی حمله شده است در این جامعه ای که مردم موحدند حکومت دائیه توحید دارد، مساله قانون اساسی آن توحید است. شما هزاران رشته دارید که در این هزاران رشته ده ها هزار نظریه وجود دارد که نظریه ها تثلیثی است و دانشجو باید این نظریه های تثلیثی و غیر توحیدی را بخواند و بیاید در جامعه شناسی روانشناسی، فلسفه ، حقوق، مدیریت، رسانه، روابط بین الملل، اقتصاد ،تجارت و در هر گرایش دیگری پیاده شود با یک جهان علم بدون مبانی توحیدی رشد کنند.
در چنین جامعه ای اولین اتفاقی که رخ می دهد این است که وقتی میگویند از کوزه همان برون طراوت که در اوست، فرموده بود که ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که بود هستی بخش، وقتی کسی نگاه خودش غیر توحیدی است معرفتش معرفت مخدوش و التقاطی است . نمیتوند جامعه را موحد کند، پس کار فرهنگی طیف اول در حوزه وزارت علوم و در حوزه ی نیروی امنیت اول از نیروهای پنج گانه ی نیروهای فرهنگی اولین آن اصلاح نظام معرفت درون دانشگاه هاست.
اصلاح نظام معرفت درون دانشگاهها برای این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی تعطیل است یعنی شورای انقلاب فرهنگی نتوانسته جواب رئیس خودش یعنی رئیس جمهور وقت را بدهد چراکه شورای عالی انقلاب فرهنگی این توان را ندارد که یک کتاب منتشر کند که در مسیر پارادایم نظام باشد. یعنی اگر شما در حال حضر مستقیما به عنوان یک خبرنگار برید سراغ دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و بگویید رهبری در سال 1393 در دیدار استادان دانشگاه فرمودند مبنای علوم انسانی غرب غیرتوحیدی است شما این جمله رهبری رو مستند کردید نکاتی برای آن تهیه کردید بعضی از مجموعه ها و اندیشکده ها نشستن 120 تا از رشته ها را در اوردند که همش تثلیث است آیا شما خبر دارید؟
آیا شما در گسترش رشته های دانشگاهی شوراهای مربوطه در شورای عالی عطف و جاهای دیگه خبر دارید؟ مصداق تعطیلی که رهبری فرمود یکی از مصادیق اش نگاه شما میشود . در اینجا کار آتش به اختیار یک استاد یا بیشتر از استاد، یک دانشجو این است که اگر دانشجوی فلسفه است دانشجوی زیست شناسی است، دانشجوی روانشناسی است، دانشجوی حقوق است، تثلیث موجود در غیر توحیدی بودن رشته خودش را مشخص کند و البته بارها از رسانه ها گفته شده است
هگل در یکی از کتابهایش تحت عنوان« عقل در تاریخ» میگوید من منطق هگلی ، منطق دیالکتیک را تز آنتی تزسنتز را از پدر پسر روح القدس مسیح گرفتم ، خودش میگوید، این موضوعات در کتاب های ترجمه شده با صراحت و با سند مشخص است، داروینیستها امروز میگویند آرخیا باکتریا یوکاریوتا کانت.
مرحوم امیر زنجانی در جلد سوم فقه سیاسی میگوید که منتسکیو مقننه، مجریه، قضاییه را از پدر پسر روح القدس گرفته است بعد آمریکای ها چهارسال پیش متنی منتشر کردند. کاخ سفید را گذاشتن father capitoli وسط مجریه و کنگره را گوشه زیرش نوشتند holly spirit دو دیوان عالی کشورشان را کشیدند زیرش نوشتند essa عیسی ،این را که دیگر ما نمیگوییم، وقتی در حقوق اساسی خودشان میگویند این تثلیث است و وقتی روانشناسی فرویدی میگوید ایگو سوپر ایگو سازکارش تثلیثی است جای بحث نمی ماند.
اولین بار وقتی این مطلب را سال 93 در برنامه تلویزیونی گفتم برای سخنرانی عمومی تعدادی از آقایون و خانومهای دانشجو بعد از برنامه آمدند و گفتند ما در رشته خودمان 120 تثلیث در آوردیم.
ما نمیتوانیم بگویم که بیایم نظام تفکر را روی منطق دیالکتیک هگلی استوار کنیم و بعد بگویم کجای علوم انسانی مشکل دارد، آیا مبنای علوم انسانی یهودی مسیحی اسلامی دارد؟ به تعبیر رهبری بله دارد ، مدل غربی ها کاملا مسیحی تثلیث است، الگوی اسلامی توحیدی است ، معرفت توحیدی در قرآن چیست؟ معرفت توحیدی در قرآن این است که قرآن آمده است بین خلق و جعل تفکیک کرده است و میگوید عالم خلق آسایش بر زوجیت است ، دوتایی های شب و روزو زن و مردو تروخشک و سردو گرم و اینها که صدو خورده ای مورد در قرآن، اما در عالمی بالاتر در عالم جعل ، گزاره هایی که ظاهرا دوتایی هستند.
یکی از آنها مورد عنایت خداست، حق و باطل. باطل را خدا رقم نزده است، باطل کار ما انسانهاست که با اختیار اینکارا میکنیم، صدق و کذب ، راست و دروغ ، ماانسانها دروغ میگیم خدا که دروغ رقم نزده است ، چون ما انسانها مختار هستیم که این کار را میکنیم ، در قران صد و سی چهل مورد، ینی نور و ظلمات، هدایت و ذلالت ،طیبه و خبیثه ،سعادت و شقاوت، صدق و کذب ک،فرو ایمان، شک و یقین، حق و باطل این اساس این تلقی و شعار مسلمانانی ماست که میگویم لا اله یک ستون رو رفع میکنیم الا الله .
پس وقتی معرفت توحیدی ، اسلوب و روش و شیوه خودش را در قرآن عظیم دارد ما بیایم در حکومت دینی بعد 39 سال هنوز مبنای نظام معرفت تثلیثی ررا در نظام دانشگاهیمان جاری و ساری کنیم و فقط دغدغه این باشه که در دانشگاه بودجه خرج کنیم برای سافت سرویس و خوابگاه و موارد دیگه وبعد هم فرد را به یک مرحله محصولی برسانیمش و بعد به دانشگاههای آمریکا بفرستیم و آنجا از دنیا برود برای اونا کار کند، اینکه نشد.
آتش به اختیار در اینجا از بنیادی ترین جاهایی است که رهبری انگشتشان را روی آن گذاشته است و درسالهای گذشته یعنی از توحیدی کردن علوم شروع میشود.
منبع: خبرگزاری بسیج