به گزارش حلقه وصل، شهید مطهری در کتاب آشنایی با قرآن اولین لغزشگاه را از دید قرآن این میداند که گمان جایگزین یقیین شود . البته برای مسائل ظنّی و احتمالی، در مواردی که نمیتوان یقین حاصل نمود، باید همان ظن و احتمال را در نظر گرفت. اما نکته این است که باید ظن را به عنوان ظن و احتمال را پذیرفت نه آنکه ظن و احتمال را به جای یقین در نظر گرفت و این منشأ خطا میشود و قرآن نیز به این نکته تأکید دارد که منشأ خطا این است که انسان گمان را به جای یقین بگیرد. اگر بشر خود را مقید کند که در مسائل تابع یقین باشد و گمان را به عوض یقین نپذیرد، به خطا نخواهد افتاد. قرآن روی این مسئله بسیار تأکید نموده است و حتی در یک جا تصریح دارد که بزرگترین لغزشگاه فکری بشر همین پیروی از گمان است. خداوند متعال در آیه 116 سوره انعام خطاب به پیامبر میفرماید: «وَ اِنْ تُطِعْ اَکْثَرَ مَنْ فِی الْاَرْضِ یُضِلّوکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ اِنْ یَتَّبِعونَ اِلَّا الظَّنَّ وَ اِنْ هُمْ اِلّا یَخْرُصونَ؛ و اگر از اکثریت مردم روی زمین اطاعت کنی، تو را از پیمودن راه خدا باز میدارند و گمراه میکنند. آنها تنها از گمان های خود پیروی میکنند و افکار خود را تنها بر حدس و تخمین پایهگذاری می نمایند.»
شهید مطهری با اشاره به این آیه قرانی که اکثر مردم زمین از گمان پیروی میکنند؛ انسان را از اینکه بخواهد صرف نظر مردم را پیروی کند منع میکند چرا که باعث گمراهی خواهد شد چون مردم تابع گمانند نه یقین و به همین دلیل خطا میکنند.
در آیهی36 سوره اسراء بیان شده است: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ؛ آنچه را که بدان علم نداری پیروی مکن» شهید مطهری این آیه را تذکری بیان میکند که در طول تاریخ اندیشه ی بشر، اولین بار قرآن به بشر داده است و او را از این گونه خطا نهی کرده است.
شهید مطهری دومین منشأ خطا را که در مادهی استدلال، بالاخص در مسائل اجتماعی مطرح میشود، مسئلهی تقلید بیان میکند. بسیاری از مردم این گونه اند که چیزهای مورد باور اجتماع باورشان میشود؛ یعنی چیزی که در اجتماع مورد قبول قرار گرفته است و یا نسلهای گذشته آن را پذیرفته اند، صرفاً به دلیل اینکه نسلهای گذشته آن را قبول کرده اند می پذیرند. قرآن می فرماید هر مسئله ای را با معیار عقل بسنجید نه اینکه هرچه نیاکان شما انجام دادند آن را سند بدانید یا آنکه آن را به کلی طرد کنید. چه بسا مسائل هست که در گذشته مطرح شده و در همان موقع هم غلط بوده اما مردم آن را پذیرفته اند و چه بسا مسائل درست که در زمانهای دور عرضه شده اما مردم به دلیل نادانی از قبول آن خودداری کرده اند. در پذیرش این مسائل باید از عقل و اندیشه مدد گرفت نه اینکه کورکورانه به تقلید پرداخت. قرآن اغلب پیروی از آباء و اجداد را در مقابل عقل و فکر قرار می دهد: «وَ اِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعوا ما اَنْزَلَ اللّهُ قالوا بَلْ نَتَّبِعُ ما اَلْفَیْنا عَلَیْهِ اباءَنا اَ وَ لَوْ کانَ اباؤُهُمْ لایَعْقِلونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدونَ؛ به ایشان گفته می شود از دستورات الهی پیروی کنید. می گویند آیا از روشهای پدرانمان دست برداریم؟ آیا اگر پدران و مادران شما شعور نداشتند شما باید جریمه ی بی شعوری آنها را بدهید؟ ! »
قرآن تأکید میکند که قدمت یک اندیشه نه دلیل کهنگی و غلط بودن آن است و نه موجب صحت و درستی آن. کهنگی در امور مادی راه می یابد اما حقایق هستی هرقدر که زمان بر آنها گذشته باشد کهنه و فرسوده نمیشوند. حقیقتی مثل «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنْفُسِهِمْ» تا دنیا دنیاست پابرجا و استوار و صادق است.
قرآن میگوید باید با سلاح عقل و اندیشه با مسائل روبرو شد؛ نباید عقیده ای درست را به دلیل آنکه دیگران انگ و برچسب به انسان می زنند رها کرد و نباید عقیده ای را به صرف تعلق داشتن به این یا آن شخصیت بزرگ و معروف پذیرفت. در هر زمینه ای باید خود به تحقیق و بررسی در مورد مسائل پرداخت
شهید مطهری عامل سوم منشأ خطا را از منظر قرآن پیروی از هوای نفس و تمایلات نفسانی و داشتن غرض و مرض میداند و با بیان این شعر مولوی: «چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد» تأکید میکند: در هر مسئلهای تا انسان خود را از شر اغراض بی طرف نکند نمی تواند صحیح فکر کند؛ یعنی عقل در محیطی می تواند درست عمل بکند که هوای نفس در کار نباشد. داستان معروفی از علامه ی حلّی نقل می کنند که شاهد مثال خوبی است:
برای علامه ی حلّی این مسئلهی فقهی مطرح شده بود که اگر حیوانی در چاه بمیرد و باعث شود که میته ی نجس در چاه باقی بماند، با آب چاه چه باید کرد؟ اتفاقاً در این هنگام حیوانی در چاه آب خانه ی علامه ی حلّی افتاد و او ناگزیر بود برای خود نیز استنباط حکم بکند. در این مورد به دو طریق امکان حکم کردن وجود داشت: اول اینکه چاه را بکلی پر کنند و از چاه دیگری استفاده نمایند و دیگر اینکه مقدار معینی از آب چاه را خالی کنند و از بقیه آب بلااشکال استفاده کنند. علامه ی حلّی متوجه شد که در مورد این مسئله نمی تواند بدون غرض حکم کند زیرا نفع خود او هم در قضیه مطرح بود. این بود که دستور داد ابتدا چاه را پرکنند و بعد با خیال راحت و بدون فشار وسوسه ی نفس به صدور حکم و ارائه ی فتوا پرداخت.
قرآن در زمینه ی تبعیت از هوای نفس اشارات زیادی دارد که به ذکر یک مورد اکتفا می کنم. قرآن کریم در آیه 23 سوره نجم میفرماید: «اِنْ یَتَّبِعونَ اِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَی الْاَنْفُسُ؛ چیزی غیر از گمان باطل و هوای نفس خود را پیروی نمیکنند.»
**مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، صص، 65 الی 69