به گزارش حلقه وصل، فصلنامه قبسات با صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سردبیری محمد محمدرضایی و با همکاری قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه منتشر میشود.
مقالات ارایه شده در این شماره از مجله علمی پژوهشی قبسات به همراه چکیده مقالات به شرح زیر میباشد:
نگاهی به منطق تدوین مبانی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت/ حمیدرضا شاکرین
چکیده:
جایگاه و نقش مبانی در نظریهپردازی و تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ملاحظات لازم در شیوه جستجو، کشف و تبیین مبانی، گونهشناسی، چگونگی طبقهبندی و منطق تدوین آن، از جمله مسایلی است که بدون توجه به آنها نمیتوان انتظار داشت الگو جهت صحیح خود را بازیابد و غفلت از آنها زمینهساز مشکلات، کاستیها و چه بسا انحرافات و اعوجاجاتی در این مسیر خواهد شد. مقاله حاضر بر آن است به یاری خداوند متعال بهطور فشرده مسایل یادشده را بر رسد. آنچه نویسنده بر آن تاکید میکند، کاربست روش ترکیبی و جامع در اکتشاف مبانی است. افزون بر آن مطالعات رفت و برگشتی بین مبانی عام پایهای، مبانی عرصهای و مسائل را به عنوان حرکتی پیوسته و مداوم توصیه میکند.
ترسیم الگوی روششناختیِ مطالعه دینی بر مبنای مفهومشناسیِ «رویآورد»، «روش» و «پارادایم»/ احمد عبادی
چکیده:
«رویآورد»، «روش» و «پارادایم» اصطلاحاتی هستند که از فلسفه علم واردِ روششناسیِ دینپژوهی شدهاند. عدم توجه به مفهومشناسی، مصداقیابی و حتی ترجمه این واژگان، موجب نوعی آشفتگی در روششناسی دینپژوهی گشته است؛ بهنحوی که این تعابیر گاه به صورت مترادف، گاه با معانی مختلف و گاه به جای یکدیگر به کار رفتهاند. به منظور رفعِ این نقیصه روششناختی، لازم است مفهومشناسیِ دقیقی از این واژگان صورت گرفته، با ترسیم الگویِ روششناختیِ مناسبی، جایگاه هر یک از این مفاهیم در گستره دینپژوهی تبیین گردد. میانِ پارادایمها، رویآوردها و روشها در گستره دینپژوهی- بر خلاف علوم تجربی- نوعی همکُنشی برقرار است. پارادایم، رویآوردها و روشهای شایسته و بایسته را در دینپژوهی تعیین میکند. از سوی دیگر شناخت پارادایم متوقّف بر شناختِ رویآوردها و روشهاست. همین امر موجب میشود مساله واحد در پارادایمهای مختلف، پاسخهای گوناگون یابد. رویآوردها و روشهای دینی نیز در ارتباطی پویا و تعاملی زایا عمل میکنند و هر رویآوردی روشهای خاصِ خود را میطلبد. هر پارادایمی رویآوردهای مناسبِ خود را میطلبد و هر رویآوردی، روشهای خاص خود را میجوید.
ضعف ساختاری نظریه عقلانیت و معنویت/ سیدمحمد اکبریان
چکیده:
نظریه عقلانیت و معنویت تلاش دارد با پیوند میان معنویت و عقلانیت، رنجهای بشری را چاره کرده، آرامش برای انسان هدیه آورد؛ هدفی که دین را- به جهت ناتوانی از شناخت رنجهای اصلی بشر و راه علاج آنها در دنیای معاصر- از تامین آن ناتوان دیده، معنویت را در عصر حاضر جایگزین مناسب آن میداند. این رویکرد به عنوان یک نظریه طبعا باید از چارچوب و ساختار صحیح برخوردار باشد و تاکید زیاد نظریهپرداز بر عقلانیت که شامل عقلانیت گفتاری است، انتظار میرود ساختار عقلانی و منسجم دور از ایهام و ابهام داشته باشد؛ اما این انتظار از نظریه برآورده نشده و در موارد متعدد با ضعف، نارسایی و ابهام مواجه است. مفاهیم عقلانیت، معنویت و رنج که مهمترین مفاهیم در این نظریه هستند، تعریف روشنی ندارند یا دچار ابهام و ایهاماند و ابعاد مختلف آنها تبیین نشدهاند یا با تعاریف ناسازگار در نظریه مواجهایم. برخی از مدعیات اصلی نظریه، ناتمام و ناقص رها شده یا دلیلی برای آنها اقامه نشده است و مهمتر اینکه در تضاد با مدعیات دیگری هستند که در نظریه ارایه شدهاند و همه این موارد، نظریه را از درون با چالشهای جدی مواجه میسازد.
شناخت حضوری و ساختار اتحادی؛ مبانی و دیدگاه صدرالمتالهین در باب ماهیت معرفت عرفانی/سیداحمد فاضلی
چکیده:
صدرالمتالهین با توجه به اصالت و تشکیک وجود، وحدت شخصیه عرفانی، حرکت جوهری و اشتدادی نفس، بازگشت همه علوم به علم حضوری و لزوم اتحاد عقل و عاقل و معقول، معتقد است انسان از طریق حرکت جوهری با ارتقا در مراتب عقل عملی و افزودن علوم خود و اتحاد با آنها، از نظر وجودی بهتدریج و تشکیک، اشتداد مییابد و با متعلَق خارجی علوم حقیقی خود متحد میگردد و بدینسان به اولین مراتب معرفت عرفانی دست پیدا میکند که با اتحاد جزیی انسان با برخی از وجوه وجودی عقل فعال (برخی صور موجود در آن) تحقق مییابد و بهتدریج تا اتحاد کامل با تمام صور و شوون موجود در عقل فعال پیش میرود که در این حال، در عینِ بهرهمندی هر دو وجود (نفس و عقل فعال) از ذات فی نفسه خود، از جهتی که هویت ارتباطیِ عقل فعال است، با یکدیگر متحد گشته، از یک رتبه وجودی برخوردار میشوند. در مقامات فنایی، با اضمحلال کامل تعین اولیه فرد سالک و شهود وحدت شخصیه عرفانی در آن مقام، معرفت عرفانی در این مرتبه، به معنای وحدت کامل عارف با معروف خود (وحدت شخصیه) و دارای ساختار تک وجهی (متشکل از معلوم فقط یا علم فقط) خواهد بود. این دیدگاه صدرا با پیشینه این بحث در فلسفه اسلامی، در تقابل است و وی در این زمینه، متاثر از ابنعربی و اَتباع وی است.
الهیات فمینیست به مثابه تفسیر هرمنوتیکی کتاب مقدس/ محمدجواد ذریه، زهرا آبیار، سیدمهدی امامی جمعه
چکیده:
رویکرد کتاب مقدس و عملکرد کلیسا در طول تاریخ مسیحیت، همواره دو عامل اساسی در شکلگیری و رشد الهیات فمینیستی بوده است. الهیات فمینیستی منبع نیرومند و سرشار از انگیزهای است که در صدد است بر تمامی انواع «متون مقدس» ادیان، نگاهی دوباره بیندازد و این کار را بر مبنای اسناد و مدارک کتاب مقدس آغاز میکند؛ به عبارتی کتاب مقدس که پشتوانه نظری وضعیت کنونی زنان محسوب میشود، در الهیات مسیحی مورد تفسیر هرمنوتیکی قرار میگیرد که اولین بار با انتشار "کتاب انجیل زنان"نخستین گامهای مطالعات انجیلی در این راه برداشته شد. در ادامه تفسیر انجیلی فمینیستی اساس فکر خود را به نحو خودآگاهانهای بر تجربه ظلم به زن مبتنی میسازد و به سوی قرائتها و پاسخهای مختلفی جهت تفسیر مجدد کتاب مقدس پیش میرود. در این پژوهش با روش توصیفی- تحیلی تحولات مطالعات انجیلی، عوامل موثر در روند شکلگیری الهیات فمینیست، به همراه ذکر بخشهایی از کتاب مقدس که برای الهیات فمینیستی ظرفیت تفسیر هرمنوتیکی را دارد، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
مناسبات فقه و اخلاق/ محمد عالم زاده نوری
چکیده:
این مقاله، برآن است تا تمایز علم اخلاق با فقه را مورد بررسی قرار دهدکه عبارتاند از: ۱. محمول گزارههای فقهی احکام پنجگانة تکلیفی است و محمول گزارههای اخلاقی، خوب/ بد، بایسته/ نابایسته و درست/ نادرست؛ ۲. حکم فقهی دغدغة استحقاق ثواب و عقاب دارد، اما حکم اخلاقی دغدغة سعادت؛ ۳. گزارههای فقهی دارای جعل و اعتبار شرعی از ناحیة خداست، درحالیکه گزارههای اخلاقی انشای قانونی الهی و جعل و اعتبار شرعی ندارند. فقیه دغدغهمند امتثال، برائت، رفع تکلیف، منجزیت، معذریت، طاعت، عصیان و به تبع آن رهایی از عقاب است، درحالیکه عالم اخلاق دغدغهمند سعادت، کمال، تعالی، رشد، ارتقای وجودی و فلاح است؛ ۴. احکام فقهی، حقیقتی دوارزشی و متواطی دارد، اما احکام اخلاقی دارای مراتب طولی است؛ به همین جهت احکام فقهی عمومیت بیشتری دارد و جز به شرایط اضطرار برداشته نمیشود، اما ارزش اخلاقی، دارای صبغة فردی و اختصاصی است و به تناسب افراد و شرایط، منعطف و مدرّج است؛ ۵. هر گزارة فقهی به دلالت مطابقی بر احکام تکلیفی و به دلالت التزامی بر خوب و بد اخلاقی و مصالح و مفاسد واقعی دلالت دارد، اما برای دستیابی به حکم فقهی و اعتبار شرعی، کشف مصالح و مفاسد واقعی کافی نیست؛ ۶. برخی از امور غالبا در مظان دستیابی به مطلوبهای شرعی قرار دارند و بهصورت نوعی، مسیر رسیدن به غایات دینی را هموار میسازند؛ پس احراز خوبی و بدی آنها با توجه به مصالح و مفاسد نوعی، دشوار نیست، اما درباره آنها ادعای وجود یک حکم شرعی قانونی که مستلزم ثواب و عقاب الهی باشد، دشوار است. در این موارد از لسان اخلاق استفاده میگردد.
ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی از منظر قرآن در دیدگاه علامه طباطبایی(ره)/ محمدعلی اسدی نسب
چکیده:
اسلامیسازی علوم انسانی، نیازمند تغییرهای اساسی در زیرساختهای علمی و فرهنگی کشور و موسسات آموزشی در راستای تمدنسازی نوین دینی بر پایه آموزههای ناب وحیانی است؛ فرایند عمیق وگستردهای که با هزینههای بسیار همراه است؛ ازاینرو برای تبدیل علوم انسانی سکولار به علوم انسانی اسلامی، افزون بر اثبات نواقص آنچه موجود است، باید قوت و برتری آنچه باید جایگزین گردد به حد ضرورت رسیده باشد تا بتواند توجیهگر هزینهها گردد؛ بهخصوص اگر نظرها گوناگون و مخالفتها فراوان باشد؛ پس لازم است ضرورت آن با تکیه بر قویترین منبع اسلامی، یعنی قرآن کریم و مستند به استوارترین برداشتها از آن اثبات شود. از منظر طرفداران اسلامیسازی علوم انسانی و اندیشمندانی مانند علامه طباطبایی، آیات قرآنی و مبانی مسلم دینی ظرفیت این امر را داراست؛ بنابراین ضرورت دارد علومی همانند اقتصاد، تربیت، سیاست و مدیریت با آموزههای وحیانی تهذیب، تکمیل یا از اساس بر پایه آموزههای دینی و تجارب بشری تاسیس شوند؛ اسلامیکردن علوم انسانی گرچه بهطور مستقیم در قرآن کریم و آثار علامه طباطبایی طرح نشده است، با بررسی لوازم مولفههایی چون جامعیت، جاودانگی، کمال دین، تعریف دین، اهداف دین و موارد دیگر، میتوان این ضرورت را از برداشتهای قرآنی علامه کشف نمود و این نوشته دنبال همین هدف است.
حضرت آدم(ع) و گناه در مرتبه عشق/ زهرا توکلی، مجید صادقی حسن آبادی
چکیده:
داستان حضرت آدم(ع) در قرآن مورد توجه اکثر متکلمان و فیلسوفان است. اصولا شیوه قرآن بر آن است که مسایل و مفاهیم ذهنی و معقولات ورای محسوسات و فراتر از درک محدود بشری را به یاری تمثیل و تشبیه معقول به محسوس بیان نماید؛ اما باید توجه داشت که مواد داستان و ساختار درونی دارای واقعیت است. طبق آیه «وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی» (طه: ۱۲۱) حضرت آدم(ع) مرتکب عصیان شده است. مفسران با مشربهای مختلف کلامی و عرفانی بهگونهای آیه را تفسیر میکنند که خدشهای بر عصمت حضرت آدم(ع) وارد نشود. با این وجود باز هم شبهاتی مطرح است که پاسخ مفسران به حل آنها نمیانجامد. با بررسی دقیق مفردات آیه و استفاده از روایات میتوان گفت این آیه بیانگر نحوه سیر و سلوک آدم در دنیاست و با عصمت حضرت آدم(ع) هیچگونه منافاتی ندارد. حضرت آدم(ع) در اثر خوردن از درخت ممنوعه و توجه به غیر خدا از درگاه الهی رانده شده و نمیتواند مانند پیامبر اکرم(ص) به مراتب بالای ولایت دست یابد و عاصی خوانده میشود.
علاقمندان می توانند جهت تکمیل اطلاعات و تهیه این فصلنامه به وبگاه فصلنامه علمی پژوهشی قبسات یا پایگاه اینترنتی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مراجعه نمایند.