سرویس حاشیه نگاری_ محمد زندی: در هشتاد و نهمین مراسم سالانه اسکار انیمیشنzootopia «زوتوپیا» توانست اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن را دریافت کند. به همین بهانه یادداشتی درباره این انیمیشن منتشر میشود که در ادامه خواهید دید.
انیمیشنzootopia «زوتوپیا» از زمانی که روی پرده سینماها رفت به فروش خیلی خوبی در سطح جهان دست پیدا کرد. این انیمیشن که ساخته «والت دیزنی» است با آثار چند ساله این شرکت تفاوت دارد و این تفاوت هم در فرم و هم در محتوا کالا مشهود است. زوتوپیا تقریبا در همه عناصری که برای یک فیلم تعریف میشود، موفق است و این موضوع را بدون اغراق میتوان در تمام فیلم درک کرد. ساختار و گرافیک کاملا به فضای فیلم میخورد و داستان انیمیشن نیز بسیار جذاب نوشته شده است و یکی از تفاوتهای اصلی زوتوپیا با دیگر انیمیشنهای چند سال اخیر همین داستان است. «زوتوپیا» در بخش بهترین فیلم بلند انیمیشن توانست هشتاد و نهمین جایزه اسکار را دریافت کند.
داستان زوتوپیا بنمایهای جنایی و رازآلود دارد که داستان را جدی کرده است. درواقع بر خلاف انیمیشنهای چند سال اخیر، دیگر داستان حول یک اتفاق دم دستی نمیچرخد، بلکه همچون فیلمهای تریلر و تعلیق، شاهد داستانی درگیرکننده هستیم. البته این موضوع به هیچ وجه باعث نشده است که سازندگان این انیمیشن رسالت اصلی انیمیشن کودکان، یعنی طنزآمیز بودن را فراموش کنند. چون زوتوپیا یکی از طنزترین و خندهدارترین انیمیشنهای چند سال اخیر است و حتی برخی سکانسها و صحنههای آن مانند سکانس مربوط به حیوانات تنبل، با فیلمهای طنز کلاسیک رقابت میکند! و این موضوع به دلیل بستری است که تنوع حیوانات موجود در داستان در اختیار سازندگان میگذارد.
اما زوتوپیا همانطور که از نامش مشخص است، داستان همیشگی یک آرمانشهر است. آرمانشهری که حیوانات وحشی و گیاهخوار کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکنند و در آن حتی حیوانات شکارچی هم دیگر مانند اجدادشان، حیوانات دیگر را شکار نمیکنند. انیمیشن داستان یک خرگوش به نام «جودی هاپس» را روایت میکند که قصد دارد در آینده پلیس شود. با اینکه به دلیل جثه طبیعی خرگوشها این موضوع برای دیگران خندهدار است، اما بالاخره این اتفاق میافتد و جودی وارد زوتوپیا میشود. این در حالی است که رئیسش علاقهای به حضور این حیوان کوچک و ناکارآمد از نظر او ندارد، موضوع یک پرونده مهم یعنی ناپدید شدن تعدادی از حیوانات وحشی به دست او میافتد و...
اما مسئله اصلی که در این مقاله قصد دارم آن را شرح دهم، مربوط به داستان فیلم است و اگر آن را ندیدهاید، این بخش، داستان را لو خواهد داد. چند سالی است که جنبشی در آمریکا با عنوان 99 درصدیها اعلام موجودیت کرده است؛ جنبشی که خود را نماینده 99 درصد مردم آمریکا که تحت ظلم سرمایهدارانی که تنها یک درصد جمعیت را تشکیل میدهند، میداند. در چند سال گذشته بارها شاهد درگیری این جنبش با نظام کاپیتالیسم بودهایم. آنها معتقدند یک درصد از جمعیت آمریکا که شرکتها و بازارهای سرمایه و پول را در اختیار دارند، بقیه آمریکا را کنترل میکنند و در بحرانهای مالی 99 درصد مردم آمریکا دچار مشکلات مالی میشوند، زیرا آن یک درصد، 99 درصد حقوق و سرمایه بقیه مردم آمریکا را اشغال کردهاند.
در انیمیشن زوتوپیا، جودی هپس که یک خرگوش است، سعی دارد پرونده ناپدید شدن حیواناتی از شهر را که از دسته شکارچیان هستند، در دست بگیرد. این موضوع با مخالفت رئیس پلیس مواجه میشود. تقریبا کسی به جودی اعتماد نمیکند، زیرا جثهاش بسیار کوچک است و در این میان تنها معاون شهردار (شهردار یک شیر است) که یک گوسفند است، به او اعتماد دارد و از او حمایت میکند، زیرا معتقد است حیوانان کوچکتر و ضعیف باید هوای هم را داشته باشند. جودی با کمک نیک که یک روباه است، پس از بررسیهای زیاد متوجه میشود که حیواناتی که گم شدهاند همگی قبل از ناپدید شدن به ذات اصلی خودشان یعنی شکارچی بودن برگشتهاند و تبدیل به حیواناتی وحشی شدهاند.
پس از اینکه جودی و نیک محل نگهداری حیوانات ناپدید شده را که حالا کاملا وحشی شدهاند و مترصد شکار حیوانات کوچکتر هستند، پیدا می کند، متوجه میشود که شهردار شیر در این ماجرا دست داشته است. پس از دستگیری شهردار جودی محبوبیت پیدا می کند، اما این مسئله آغاز یک بحران در شهر است! زیرا حالا هر چند وقت یک بار حیوانات شکارچی وحشی میشوند و به حیواناتی که در هرم غذاییشان هستند، حمله میکنند و این مسئله باعث بیاعتمادی حیوانات گیاهخوار که 90 درصد جمعیت زوتوپیا را تشکیل میدهند شده است.
معاون شهردار که حالا شهردار شده است، قصد دارد کاری کند تا این 90 درصد در مقابل 10 درصد حیوانات شکارچی احساس امنیت کنند. در این میان اما جودی عامل وحشیشدن حیوانات را کشف میکند و با کمک نیک قصد دارد آن را به اداره پلیس برساند که در میان راه متوجه میشود کسی که این گیاهان را به حیوانات شکارچی تزریق میکرده، معاون شهردار و تیم او بوده است!
معاون شهردار در حقیقت از اینکه همیشه حیوانات بزرگتر به دلیل کارایی بیشترشان پستها و کارهای اصلی شهر را انجام میدهند، عصبانی بوده و احساس میکرده که حیوانات بزرگتر در حال ظلم به حیوانات کوچکتر هستند! بنابراین با توجه به اینکه 90 درصد جمعیت شهر را حیوانات کوچکتر و گیاهخوار که بهطور طبیعی در زنجیره غذایی حیوانات شکارچی حضور دارند، تشکیل میدهد، تصمیم میگیرد، از شر 10 درصد اقلیت خلاص شود.
با خواندن داستان به سرعت ذهن به سمت جنبش 90 درصدی مردم آمریکا متبادر میشود. زوتوپیا از نظر ظاهری کاملا شبیه شهری مانند نیویورک است. در فیلم عدد 90 کاملا یادآور 99 درصدی است که جنبش مردم آمریکا را تشکیل میدهد.
فیلم در حقیقت تلاش دارد ذهن کودکان و نوجوانانی را درباره مقطعی از تاریخ کشورشان که مردم علیه اقلیتی که همه سرمایه را در اختیار دارند، قیام کردند، دچار استحاله کند و این تاریخ را جایگزین کند که آنها فقط دچار یک توهم و فوبیا علیه مردمی که سرمایه بیشتری داشتند، بودند؛ دقیقا همانطور که در انیمیشن دیده ایم. فیلم همچنین می گوید اگر اشتباهات و خطاهایی از سوی یک درصد مردم آمریکا ایجاد شده است، ریشه اش به کنش های مردمی که خود را جنبش 99 درصدی خطاب می کنند، بر می گردد همانطور که در انیمیشن ریشه وحشی شدن و حمله حیوانات شکارچی که ده درصد مردم شهر را تشکیل می دهند، معاون شهردار که نماینده جمعیت 90 درصدی شهر است، معرفی می شود. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم بر اساس تحقیقات انجام شده ، مردم امریکا بیشتر مردم هر کشور دیگری تحت تاثیر رسانههای خود هستند.