تاریخ انتشار: 00:49 - 26 مهر 1395
کد خبر: 19696
برشی از کتاب بحر بی‌ساحل؛

تهران: اشک فرمانده برای کمبود امکانات در جبهه

قلم را روی کاغذ گذاشت و زد زیر گریه طوری اشک می‌ریخت که مرا هم به گریه انداخت. پرسیدم: چی شده آقای رضایی؟ اتفاقی افتاده؟ در جواب گفت: «امکانات کم است نمی‌توانم جوابگوی شما باشم.»