تاریخ انتشار: 01:11 - 25 مهر 1395
کد خبر: 19655
برشی از کتاب راز گل‌های شقایق؛

تهران: شهید خرمی‌نیا و ماجرای بخشش پیراهن نو

غلام با حالتی سرشار از رضایت و خرسندی در جواب مادر گفت: «پیراهنم را به رحیم دادم، همانی که قبلاً برات تعریف کردم.» مادر با ناباوری گفت: «این را قبلاً هم گفتی، ولی قرارمان این نبود.»