به گزارش حلقه وصل، در روزهای گذشته شرایط و ضوابطی اعلام شد که هنگام بازگشایی مجدد سینماها باید بهکار بسته شود. این شرایط و ضوابط، توسط دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم منتشر شد. باوجوداین، هنوز از زمان بازگشایی سینماها خبری منتشر نشده است. این ضوابط ۱۵ بند دارد که بخش عمده آن تاکیدات کلی بر لزوم حفظ بهداشت در این شرایط و ملزم کردن سالنها به پخش مواد تبلیغی در این زمینه است و مهمترین بخش آن بندهای اول و دوم است که نوع چیدمان سالنها را اعلام میکند:
۱) در مقطع بازگشایی و تا اعلام وضعیت سفید قطعی، ظرفیت فروش بلیت برای هر سالن تا سقف ۴۰درصد مجاز است.
۲) چیدمان تماشاچیان روی صندلیها دو در میان بوده و نسبت به ردیف بعدی حالت ضربدری خواهد داشت.
چین هم مدتها قبل از پایان قرنطینه، قواعدی را برای زمان بازگشایی منتشر کرده بود. این قواعد در ابتدای شیوع کرونا در ایتالیا مورداستفاده دولت قرار گرفت تا سینماها باز بمانند، هرچند شدت گسترش این بیماری آنها را ناچار کرد از این سودجویی دست بردارند و بازگشایی را به بعد از قرنطینه موکول کنند. این قواعد در کشورهای مختلف، عموما شبیه آن چیزی است که تیم تحقیقاتی چین پس از مدتی بررسی اعلام کرد. قاعدهای که برای بازگشایی سالنها در ایران اعلام شده هم همینطور است.
بههرحال قواعد بازگشایی سینماها پس از قرنطینه، یک موضوع کلی است که اعلام آن ربطی به اینکه واقعا کی محقق شود، ندارد. بااینحال، اعلام این ضوابط در چنین شرایطی باعث شده خیلیها حدس بزنند که بازگشایی سالنها در ایران قریبالوقوع است اما هیچ قرینه قطعی و مشخصی در دست نیست که این را ثابت کند. از طرفی عنوان میشود که قرار است تعطیلات عیدفطر بیشتر شود تا توریسم داخلی دوباره در ایران جریان پیدا کند و از طرف دیگر طباطبایینژاد، در گفتوگویی که چندوقت پیش با «فرهیختگان» داشت، اشاره کرده بود که ما کل فصل بهار را برای اکران فیلمها از دست دادهایم و برنامهریزیهای دولت را بر این مبنا شرح میداد.
شاید کسانی که مدیران اجرایی کشور هستند هم نتوانند در اینباره، تحت شرایط فعلی یک جواب قطعی بدهند. بههرحال چه سالنها یک ماه دیگر باز شوند، چه دوماه دیگر و پس از بهار، میشود به بهانه انتشار این ضابطهنامه بازگشایی، موضوع بازگشایی سینما پس از یک قرنطینه بزرگ و بهعبارتی یک شوک عظیم را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
ما هم از دامنههای این توفان برکنار نخواهیم ماند
از اوایل اسفندماه 1398 بود که سالنهای سینمای ایران بهدلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل شدند. دو روز قبل از اعلام تعطیلی تمام فعالیتهای فرهنگی در ایران بهدلیل قرنطینه سراسری، هیچیک از سالنداران سینمای ایران پیشبینی آن را نمیکردند، حتی دعواها بر سر انتخاب فیلمها برای اکران نوروزی تمام شده بود و جدول نهایی را اعلام کرده بودند. رفتهرفته مشخص شد که نهتنها اکران اول نوروز بلکه اکران دوم آن و اکران عیدفطر هم از دست رفته است.
ما کل فصل بهار را از دست دادهایم و این یعنی یکسوم مخاطبان سینمای ایران. سینمای چین هم سال نو را از دست داد و پس از بازگشایی سالنهای سینما، حتی وقتی اعلام شد که تماشای فیلم برای خانوادهها مجانی است، صندلیها همچنان خالی ماند و کسی بلیت نخرید. ظاهرا دوران قرنطینه مردم را عادت داده بود که از تلویزیونهای تعاملی یا کانالهای دیگری که متعلق به تماشای فیلم در خانه است، استفاده کنند.
سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد، معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی و رئیس شورایعالی اکران، چندوقت پیش در گفتوگو با «فرهیختگان»، پس از طرح پرسشی درباره اینکه آیا سینمای ایران هم به وضعیت چین دچار خواهد شد یا نه، گفت: «آنچیزی که جامعهشناسان ما تحلیل کردهاند و گزارشی که توسط دوستان ما جمعآوری شده؛ تحلیلی متفاوت از این است.
مردم ما بهدلیل این مدتی که در خانه بودهاند یا فعالیت و حضور جمعی بیرون از خانه نداشتهاند، رفتارشان طور دیگری است.» او در جواب اینکه اگر سالنها بعد از چنین قرنطینهای میتوانند همچنان پررونق باشند و حتی این رونق نه بهمرور بلکه بلافاصله اتفاق خواهد افتاد، پس چرا چین، شانس اول و دوم فروش سینمایش در سال 2020 را همان اوایل شیوع کرونا بهطور مجازی عرضه کرد، پاسخ داد: «چین هم برنامهریزی درستی نداشت، یعنی با دو فیلم پرفروش سینماها را باز نکرد که بگوید اتفاق خوبی افتاد. شما وضعیت روانی جامعه ما را در نظر بگیرید؛ مردم ما که چندماه در خانه ماندهاند، وقتی بیرون بیایند و بدانند وضعیت ایمن است و بخواهند فعالیت اجتماعی انجام دهند، کجا میروند؟ باید به پارک، رستوران و سینما بروند. سینما در دسترسترین است و کافی است مردم مطمئن شوند که ایمن است و آژیر سفید زده شده. معتقدم با یک استقبال گسترده در سینماها مواجه خواهیم شد.
باید حتما فیلمهای خوب موردعلاقه مخاطب را در لیست داشته باشیم که خانوادهها و دوستان بتوانند در کنار هم به سینما بروند.» درباره اینکه آیا اکران دیجیتال در ایران جای مدلهای قبل را خواهد گرفت یا نه، طی همین مدت کوتاهی که از نمایش آنلاین «خروج» میگذرد، اظهارنظرهای فراوانی شده است. بعضی از فعالان سینما که منفعت خود را در چنین چیزی نمیدیدند، اعلام کردند که اکران دیجیتال نهتنها چیز خوبی نیست بلکه پا نخواهد گرفت. بعضی از تهیهکنندگان سینمای ایران هم که منتظر بودند ببینند موفقیت «خروج» در این نوع از نمایش چقدر خواهد بود، از ترس سالنداران که مبادا در دوران پساکرونا با آنها رفتار مناسبی نداشته باشند، احتیاط کردند و به VOD نیامدند. البته افراد دیگری هم بودند که فیلمشان را برای اکران دیجیتال آماده کردهاند و احتمالا باز هم به آنها اضافه خواهد شد. اما نکتهای که ظاهرا به آن توجه نمیشود، تاثیرپذیری خواهناخواه سینمای ایران از وضعیت اقتصادی سینما در جهان است.
درست است که در ایران فیلم خارجی نمایش داده نمیشود و ما در بازار جهانی فیلم نیستیم، اما تکنولوژیها و روندها بهشدت بر ایران تاثیرگذار خواهند بود. مثلا VOD در ایران به هیچکدام از بازارهای جهانی متصل نیست، اما با بهوجودآمدن چنین چیزی در سطح جهان، این روند روی ایران هم تاثیر گذاشت و چنین شبکههایی در مدلهای بومی به راه افتادند. وقتی پای یک تحول بزرگ و تاریخی در میان باشد، این لاجرم روی سینمای ایران هم تاثیر خواهد گذاشت. دوران پساکرونا تجربه شگرفی برای تاریخ سینما خواهد بود. این را بسیاری از تحلیلگران در جهان میگویند و ما هم از امواج این توفان برکنار نخواهیم بود.
عادت جدید فیلم دیدن
بین 24 تا 28 مارس، برابر با پنجم تا نهم فروردینماه 1399 بود که شرکت تحلیلی EDO، از 6800 نفر در آمریکا نظرسنجی کرد و راجعبه مصرف محصولات فرهنگی در دوران قرنطینه پرسید. پاسخدهندگان عمدتا فیلمساز بودند. حدود 75درصد از افراد موردمطالعه در این نظرسنجی گفتند که به احتمال زیاد از این بهبعد فیلمهای موردنیازشان را خریداری میکنند و مشتری VOD خواهند شد. این البته بهمعنای آن نیست که فیلم دیدن در سالن نمایش دیگر وجود نخواهد داشت یا همین افراد دیگر از گیشه بلیت نخرند، اما نشاندهنده تحول بزرگی است که بعضی آمارهای دیگر آن را بهتر نشان میدهند. شیوع عالمگیر کرونا و قرنطینه سراسری در دنیا کاری کرده که امروز سالنهای سینماها روی زانوی خود هستند و درعوض سکوهای استریم دارند بهشدت سود میبرند.
تقاضا برای سرگرمی در خانه بهحدی است که نتفلیکس و دیزنیپلاس اعلام کردهاند کیفیت تصویر را کاهش میدهند تا حجم داده برای رفتن به منازل 25درصد کاهش پیدا کند و اینترنت دچار تنگنا نشود. شاید مقداری از این توفیقات شگفتیساز بهدلیل ارائه شدن یکسری از فیلمهای پردهای بهصورت دیجیتال باشد، اما بههرحال عادت جدیدی را که در مردم بهوجودآمده، نمیشود نادیده گرفت. حدود ۱۰۰ سال پیش سینما دقیقا بهدلیل پاندمی یک ویروس خطرناک دیگر، تحولی بزرگ را تجربه کرد و حالا باز به علت شیوع یک ویروس مشابه، دقیقا مسیر عکس را نشان میدهد.
از سال 1918 تا 1920 که اصطلاحا به «آنفلوآنزای اسپانیایی» شناخته میشد، این بیماری جان 50 میلیون نفر را در جهان گرفت. آنفلوآنزای اسپانیایی درست در پایان جنگ جهانی اول شیوع پیدا کرد که در آن هم 40 میلیون نفر جان باختند. هنگامی که پاندمی آنفلوآنزا به وقوع پیوست، سینماها در جهان بسته شدند، البته نه به این راحتیها. سفارشهای دولتی برای بستن سینماها بهراحتی صورت نگرفت و در جاهایی مانند انگلستان بحثبرانگیز شد. درحقیقت همانطور که مورخ فیلم، لارنس ناپر مینویسد: «این سالنها در طول جنگ جهانی اول بیشتر اوقات باز و بسیار محبوب بودند.»
دولت انگلیس سینما را ابزاری اساسی برای رفاه عمومی میدانست و میگفت: «سینما میتواند عمده اوقات فراغت مردم را به اشغال خود دربیاورد و به آرامش آنها کمک کند. همچنین آنها را از میخانهها دور نگه میدارد.» ناپر مینویسد: «مستی مساله اصلی برای مقامات بود. اما سینماها غیر از حل این مساله، به یک جایگاه مهم برای تبلیغات و یک نقطه اصلی برای ارتباط بین فرد و جامعه و محلی برای تلاشهای مرتبط با یک جنگ ملی تبدیل شده بودند.»
هنگام شیوع آنفلوآنزا هیچ زمانی نبود که تمام سینماهای انگلیس تعطیل شوند و برخی حوزههای قضایی صرفا اقدامات تسکینبخشی را اعمال کردند. در لندن، لازم بود که سینماها هر سه ساعت 30 دقیقه از تهویه استفاده کنند. در ولورهمپتون ورود کودکان به سالنها ممنوع بود و فرش مخصوص برای نشستن آنها برداشته شد. سال 1918 نامههای زیادی از طرف مدیران سینما به مطبوعات ارسال شد که در آنها میگفتند تعطیلی سینماها به دلیل آنفلوآنزا مزخرف است و میپرسیدند: «درمورد رویدادهای ورزشی و کارخانهها چطور؟ چرا این اتفاق در چنین جاهایی نیفتاده است؟» واضح است که اوضاع جهان در صد سال پیش میتوانست تفاوت محسوسی با امروز داشته باشد. بههرحال وقتی اروپاییها سرگرم چنین دعواهایی بودند، این وضعیت داشت در گوشه دیگری از دنیا زمینهساز تحولات عمدهای میشد.
به ترتیبی که در انگلستان و سایر نقاط دنیا وجود داشت، در ایالاتمتحده هم تعطیلی سینماها بهدلیل آنفلوآنزا بهصورت منطقهای اتفاق افتاد. استودیوهای لسآنجلس بهشدت تحتتاثیر این وضعیت قرار گرفتند و سینماها در کالیفرنیا بهمدت هفت هفته تعطیل شدند. کمپانیهای فیلمسازی آن دوران، تقریبا تولید نسخههای جدید را متوقف کردند. درحالیکه صنعت فیلم آمریکا عمیقا تحتتاثیر این بحران قرار گرفته بود، بهکلی تغییر نکرد بلکه تغییر شکل داد و درواقع حتی بیشتر شکوفا شد. همانطور که اخیرا تحلیلگر فیلم، ریچارد برودی در مقالهای برای نیویورکر نوشت: «متاثر از این تعطیلیهای ایجادشده بهدلیل شیوع آنفلوآنزا، خیلی از شرکتهای کوچکتر فیلمسازی از کار بیرون رفتند و این بههمریختگی نهایتا منجر به یکپارچگی شد؛ طوریکه بزرگترها را بزرگتر کرد و باعث شد استودیویی واحد ایجاد شود. استادان تولید، توزیع و اکران، در این وضعیت با هم مشترکالمنافع و همدست شدند و آنفلوآنزا، همراه با پایان جنگ، مگاهالیوود را به وجود آورد.» با این تغییر سازمانی، مخاطبان سینمای آمریکا و بالطبع مخاطبان جهانی سینما افزایش یافتند.
چنانکه مشخص است تعطیلی سینماها در پاندمی آنفلوآنزا باعث بهوجودآمدن چرخه عظیم و شاید بتوان گفت مافیایی سینمای هالیوود شده که قدرت اصلی را از اکران میگیرد. سینما حالا باز با یک ویروس دیگر از خانواده آنفلوآنزا دستوپنجه نرم میکند و در این مدت که قرنطینه سراسری در اکثر کشورهای دنیا اجرا شده، درست مثل وضعیت مشابه آن در یک قرن پیش، تماشای فیلم توسط مردم افزایش چشمگیری پیدا کرده است. اما امروز با گذشته این تفاوت را دارد که دقیقا برخلاف دوران پس از پاندمی آنفلوآنزا، مخاطبان دیگر از گیشه بلیت نمیخرند.
بهطور قطع شرایط سینما پس از دوران کرونا چنانکه در صد سال پیش تغییر کرده بود، باز هم تغییر محسوسی خواهد کرد و در این تغییرات، VOD نقش اصلی را خواهد داشت. سینماگران و مسئولان سینمایی ایران هم نمیتوانند از روند این تغییرات برکنار بمانند. حالا زمان اندکی تا انتهای فصل قرنطینه و بازگشایی مجدد سینماهای ایران باقی مانده و آمارسازیها با حداکثر توان در این جهت تلاش خواهند کرد که اکران دیجیتال را ستارهای مستعجل و رویهای زودگذر جا بزنند، اما تحولات بزرگتر در سطح دنیا خواهناخواه اتفاق خواهند افتاد و این روی سینمای ایران هم تاثیر خواهد گذاشت.