تاریخ انتشار: 02:25 - 8 شهریور 1395
کد خبر: 17926
برشی از کتاب «سلام بر ابراهیم»؛

تهران: شهید ابراهیم هادی و کسب روزی حلال

ابراهیم خیلی آهسته گفت: تو کوچه راه می‌رفتم، دیدم یه پیر زن کلی وسائل خریده، نمی‌دونه چیکار کنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم کمک کردم. وسایلش را تا منزلش بردم. پیر زن هم کلی تشکر کرد و سکه پنج‌ریالی به من داد.