به گزارش حلقه وصل، یک سؤال ساده؛ چرا رسانههای سعودی و انگلیسی و کارمند پمپئو و هواداران پهلوی اینقدر از قرنطینه در ایران دفاع میکنند؟ آیا نگران مردم ما هستند؟ راهحل پیشنهادی و کارشناسی برای نجات ملت ایران دارند؟ دوست دارند کشور کمتر صدمه ببیند؟ اگر پاسختان مثبت است، ادامه این متن به کارتان نمیآید. ولی اگر خندهتان گرفته، بررسی کنیم و ببینیم چرا برای ضدانقلاب، قرنطینه در ایران انقدر کلیدی است. جالب است که بیبیسی از یک سو از عدم اجرای قرنطینه در انگلیس حمایت میکند و از سویی ایران را متهم میکند به بیاعتنایی به مردم بهجهت عدم اجرای قرطنینه. چرا؟
دقت کنیم؛ ماجرای ایجاد مطالبه قرنطینه در ایران در حالی جدی شده است که قرنطینه چین عملا نتیجه نداد و کرونا در نهایت جهانی شد. در ایتالیا و اسپانیا بعد از قرنطینه، آمار فزونی یافت و نهایتا نیمهکاره رها شد. در باقی کشورها نیز تقریبا خبری از قرنطینه نیست.
یک بار مرور کنیم ببینیم ضدانقلاب از کجا به قرنطینه رسید:
ابتدا گفتند ایران پنهانکاری کرده است. اما این اتهام نگرفت. مسوولین جمهوری اسلامی با علم به اینکه خبر کرونا بر مشارکت در انتخابات مجلس تأثیر منفی دارد، قبل از انتخابات در مورد آن اطلاعرسانی کردند.
در مرحله بعد گفتند ایران بیتدبیر است. ولی با مجموعهٔ سلسلهوار تصمیمات کلان بهداشتی و درمانی و وحدت تصمیمگیری و همدلی همه ارکان کشور باید چه میکردند؟
مرحله سوم گفتند ایران ناتوان است. ناتوان با بیتدبیر فرق دارد. یعنی تدبیر دارند و میخواهند کاری کنند ولی توان تجهیزاتی و علمی ندارند. اوج این ماجرا اظهارات پمپئو و ترامپ بود که گفتند حاضرند درصورت درخواست ایران، کمک کنند. اما دستیابی ایران به کیت تشخیص و تولید تجهیزات شناسایی و پیشگیری باعث شد این ادعا هم نگیرد.
امروز رسیدهاند به قرنطینه. اما ثمره قرنطینه چیست؟
یکم. کارکرد اصلی این است که بهانه ایست برای هجمه دنبالهدار. همه مشکلات فعلی را میتوانند به عدم قرنطینه متصل کنند و تا مدتها بر آن تمرکز کنند.
دوم. بهترین فرصت است برای رویارویی حکومت و مردم. چین برای اجرای قرنطینه، در شهر سنگر نظامی گرفته بود. مجازات اعدام اعلام کرد و باز هم نتیجه نگرفت. قرنطینه بهترین بهانه برای رودررو قرار دادن حکومت و مردم و تهیه فیلم و گزارش برای رسانههای ضدمردمی است. نمونه اینکه اجرای کنترل در شهرهای شمالی و برخی از حرمهای زیارتی، منجر به درگیری و اختلاف شد و مهمترین سوژه را به رسانههای ضدانقلاب داد.
سوم. بهترین فرصت برای رویارویی مردم با مردم است. خبر قرنطینه میتواند بهانهای برای نگرانی مردم و بهم ریختن امنیت روانی آنها و در نتیجه تأثیرگذاری بر سبک زندگی و مدل خرید کردن آنها داشته باشد. شبیه آنچه در برخی کشورهای غربی شاهد بودیم. اخیراً یک خبر ناقص باعث شد مراکز خرید شلوغتر و نانوائیها صف بیسابقه پیدا کنند. درگیری مردم با مسافران در شهرهای شمالی نیز نمونه دیگری از درگیری مردم با مردم است. این نیز فرصت مناسبی برای رسانههای ضدانقلاب است تا نشان دهند اوضاع در ایران از کنترل خارج شده است.
و اما یک نکته مهمتر؛
قرنطینه در ایران جواب نمیدهد و علت اصلی نیز فرهنگ مردم است. فرهنگ مردم ما تحکم و اجبار و الزام را تاب نمیآورد. مسوولین ناگزیرند به این منطق و فرهنگ توجه کنند و ابتدا با هدایت و راهنمایی مردم را مجاب کنند تا همراهی داشته باشند. البته توصیه و راهنمایی به معنای عدم استفاده از قوانین الزامآور و ریلگذاری اجتماعی نیست. مثل اینکه با تدابیری مغازهدارها را تشویق کنند به تعطیلی. یا ورود و خروج شهرها را کنترل کنند. یا مکانیزمهای تشویقی برای در خانه ماندن مردم ایجاد کنند. این تدابیر طبیعی است که با قرنطینه حداکثری و اجبار مردم به خانهنشینی متفاوت است.