به گزارش حلقه وصل، 12 بهمن 57 علیرغم تمامی تلاشها برای عدم بازگشت امام خمینی به ایران، پرواز انقلاب در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و 10 روز پس از ورود امام به ایران، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
دولت بختیار، سران ارتش شاهنشاهی، ژنرال هایزر آمریکایی که برای کودتا به ایران آمده بود، مقامات فرانسه و کارتر تلاش داشتند به هر نحو ممکن مانع از بازگشت امام خمینی به ایران شوند. برخی از باب دلسوزی و نصیحت وارد شدند و به امام خمینی توصیه کردند که بازگشت شما به مصلحت نیست. دولت بختیار فرودگاهها را بست. سران ارتش و ژنرال هایزر نیز طرحهای مختلف از جمله حمله به هواپیمای حامل امام و یا ربودن آن را بررسی کردند.
طرحهای داخلی و خارجی هیچ کدام نتوانست امام را از تصمیمی که گرفته است، منصرف سازد. حضور اعتراضی مردم در خیابانها و برگزاری تجمعات بزرگ نیز مانع از اجرای طرحهای خشن ارتش شاهنشاهی شد و پرواز انقلاب در استقبال چند میلیونی مردم به زمین نشست.
دشمنان هرچند نتوانستند مانع از فرود پرواز انقلاب بشوند، اما امروز تلاش دارند با طرح برخی از شبهات مانند اینکه هزینه کرایه و بیمه پرواز انقلاب توسط فردی به نام کریم دستمالچی که از حامیان مالی گروهکهای ضدانقلاب بوده است، پرواز انقلاب را مصادره کنند.
** تصمیم امام خمینی برای بازگشت به وطن
خروج شاه از ایران اتفاق مهمی در انقلاب مردم ایران بود. امام خمینی ساعاتی پس از خروج شاه، پیامی خطاب به خبرگزاریهای خارجی منتشر کرد. امام در آن پیام اعلام کرد که در اولین فرصت مناسب به ایران بازخواهد گشت.
اولین گمانهزنیها این بود که امام خمینی در روز 29 دی مصادف با اربعین حسینی به ایران بازخواهد گشت و راهپیمایی تظاهراتآمیز برگزار خواهد شد. بدینمنظور بختیار اقدام به برگزاری جلسه فوری شورای امنیت ملی کرد. فرماندهان ارتش در این جلسه تلاش داشتند به موضوع جلوگیری از ورود امام به ایران بپردازند، اما جلسه با طرح درخواست استعفای رئیس شهربانی کشور به حاشیه رفت.
خبر بازگشت امام خمینی به ایران در روز اربعین به صورت رسمی و از سوی بیت امام در فرانسه اعلام نشده بود، اما امام در روز 30 دی در پیامی خطاب به ملت ایران عنوان کرد: «اینجانب انشاءالله تعالی بزودی به شما میپیوندم تا در خدمت شما باشم.»
اگرچه موضوع بازگشت امام خمینی به ایران در جلسه شورای امنیت ملی مطرح نشد، اما قرهباغی در دیدار با بختیار این موضوع را مطرح کرد و دو طرف تاکید کردند: «از آمدن آقای خمینی به ایران جلوگیری خواهد شد.» در همین راستا در روز دوم بهمن، یگانهای گارد شاهنشاهی برای قدرتنمایی در حضور خبرنگاران خارجی رژه رفتند و فردای آن روز دولت و ارتش فرودگاههای کشور را بستند و پرواز تمامی هواپیماها به ایران و از ایران به خارج متوقف شد.
خبرگزاریها و روزنامهها اعلام کردند که امام خمینی در روز جمعه ششم بهمن به ایران خواهد آمد. کارمندان هواپیمایی کشوری که اعتصاب کرده بودند، اعلام کردند که یکی از هواپیماها را برای انتقال امام از تهران به پاریس خواهند برد. با دستور بختیار شورای امنیت کشور تشکیل جلسه داد. در این جلسه طرحهای جلوگیری از بازگشت امام خمینی به ایران بررسی و در نهایت مقرر شد فرودگاه مهرآباد بسته بماند.
با بسته شدن فرودگاه مهرآباد اعتراضات مردمی شدت گرفت و روحانیون در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. با افزایش فشارها و اعتراضات مردم، بختیار عقبنشینی و در روز نهم بهمن اعلام کرد که فرودگاه مهرآباد آزاد است. امام خمینی نیز در روز یازدهم بهمن با انتشار پیام تشکر از دولت و ملت فرانسه، تایید کرد که روز 12 بهمن به ایران بازخواهد گشت.
** طرحهای ارتش و ژنرال آمریکایی؛ از ترور امام تا کنترل استقبال
تلاش ارتش و دولت بختیار این بود تا با بستن فرودگاه مهرآباد، مانع از ورود امام خمینی به ایران بشوند، اما دولت بختیار وقتی با فشارها و اعتراضات گسترده مردم مواجه شد، عقبنشینی و سعی کرد برای حفظ دولتش با انقلابیون مذاکره کند. اما ارتشیها همچنان طرحها و سناریوهای مختلفی برای جلوگیری از ورود امام به ایران و یا کنترل استقبال از امام را داشتند.
اولین سناریوها در روز سوم بهمن و در جلسه سران ارتش با ژنرال هایزر آمریکایی مطرح شد. هایزر در خاطرات خود در خصوص آن جلسه گفته است: «ژنرال ربیعی طرفدار اقداماتی به منظور جلوگیری از فرود هواپیماها در تهران بود او، سه راه پیشنهاد کرد: جلوگیری از پرواز هواپیما در هوا و منحرف ساختن آن، سعی کنیم کشور دیگری راه را بر هواپیما ببندد و آن را نابود کند، راه سوم مسدود کردن باند فرودگاه [....] به نظر من (هایزر) مسدود کردن باند فرودگاه راه عاقلانهتری بود، زیرا نشان میداد که دولت بر فرودگاه کنترل دارد و میتواند قدرت و حاکمیت خود را نشان دهد.»
ارتشیها علاوه بر این تلاش داشتند در فرانسه سوقصدی به جان امام خمینی داشته باشند. هایزر در این رابطه گفته است: «مطبوعات خبر میدادند که پس از تهدیدهای جدید علیه جان [امام] خمینی، تعداد محافظان اقامتگاهش در پاریس دو برابر شده است. فرانسویها گله میکردند که این کار برای آنها بسیار گران تمام میشود. من ژنرالها را زیر فشار گذاشتم تا بدانم آیا اقداماتی علیه جان خمینی شروع کردهاند، کنایاتی دریافت کردم، ولی پاسخ روشنی نشنیدم. آنها گفتند گروهی در سوئیس وجود دارد که این نوع اعمال را انجام میدهد، اما من نمیتوانم قضاوت کنم که آن گروه با افسران تماس داشتند.»
ترور امام خمینی یکی از سناریوهای سران ارتش برای جلوگیری از بازگشت امام به ایران بود؛ سناریویی خطرناک که سران ارتش نیز تا حدودی از پیامدهای وحشتناک آن اطلاع داشتند.
از سوی دیگر نیز بسیاری به امام خمینی پیام میدادند که او به ایران نرود یا سفر را به تعویق بیاندازد. کارتر به امام پیام داد که برای حفظ جانتان بهتر است سفر را به مدتی بعد موکول کنید. مقامات فرانسوی نیز از طریق دوستان و آشنایان همین پیغام را داد. صادق طباطبایی گفته است: «بعدها معلوم شد که ژنرال هایزر و نیز شاپور بختیار از طریق سفیر فرانسه در تهران درخواست کرده بودند که مقامات فرانسوی به هر نحو ممکن بازگشت امام را به تعویق بیاندازند.»
به هرحال دولت بختیار و حامیان غربی او نتوانستند امام را از سفر به ایران بازدارند. سران ارتش نیز وقتی نتوانستند در تعامل با دولت بختیار، فرودگاه مهرآباد را بسته نگه دارند و حمله به هواپیمای امام را به دلیل پیامدهای آن تا حدودی منتفی دانستند، سناریوهای دیگری پیشبینی کردند.
بنابر خاطرات هایزر، سران ارتش پیشنهاد دادند تا ارتش، امام خمینی را در فرودگاه مهرآباد تحویل بگیرد و اجازه ندهد، مردم از میدان آزادی جلوتر بیاید. سپس ارتش از میدان شهیاد (آزادی) تا مسیری، امام خمینی را با مسئولیت خود به مردم تحویل بدهد و پس از استقبال، ارتش امام را تا محل اقامتش همراهی کند.
البته در نهایت به دلیل حضور جمعیت سه میلیون نفری در مراسم استقبال از امام و اختلافاتی که بین سران ارتش و ژنرال آمریکایی وجود داشت، ارتش نتوانست هیچ کدام از سناریوهای خود را عملی کند. گفته میشود تا آخرین لحظه نیز حمله به هواپیمای امام و یا ربودن آن جزو طرحهای سران ارتش و هایزر بوده اما به دلیل اختلافات عملی نشد.
** چهکسی هزینه اجاره و بیمه پرواز انقلاب را پرداخت کرد؟
کارمندان هواپیمای کشوری که از مدتها قبل اعتصاب کرده بودند، با شنیدن خبر بازگشت امام خمینی در روزنامهها اعلام کردند که یکی از هواپیماهای 747 را به نام پرواز انقلاب آماده خواهند کرد و برای انتقال امام از تهران به پاریس خواهند برد، اما از آنجایی که فرودگاه مهرآباد به وسیله پرسنل نیروی هوایی شاهنشاهی اداره میشد، ارتش مانع از اعزام هواپیما از ایران به فرانسه شد.
در نتیجه اعضای دفتر امام خمینی در فرانسه تصمیم گرفتند، هواپیمایی از ایرفرانس اجاره و باتوجه به خطرات و تهدیداتی که از سوی ارتش شاهنشاهی و دولت بختیار احساس میشد، آن را بیمه کنند؛ چراکه هیچ شرکت بیمهای حاضر به بیمه کردن هواپیمای امام نمیشد. در خاطرات صادق طباطبایی آمده است: «چند احتمال آن زمان مطرح میشد. یکی اینکه ممکن است رژیم برای جلوگیری از ورود امام دست به توطئه بزند و قصد زدن هواپیما یا ربودن آن را داشته باشد. هواپیمایی ملی ایران (هما) اعلام کرده بود آماده انتقال امام به ایران است. در تماسی که با شرکتهای هواپیمایی گرفته شد، اغلب این پرواز را ریسک بزرگ قلمداد کرده و انجام آن را به مصلحت خود نمیدیدند. معدود شرکتهایی با توجه به ریسک بالا، هزینه زیادی را مطالبه میکردند. سرانجام صلاح دیده شد که هواپیما از شرکت هواپیمایی ایرفرانس اجاره شود.»
گفته میشود یک ایرانی به شرکت ایرفرانس مراجعه و هواپیمای حامل امام خمینی و تمامی سرنشینان آن را با یک چک شخصی برای سفر به ایران بیمه کرد. ادعا شده است که آن فرد کریم دستمالچی از بازاریان، مالک پاساژ بزرگ دستمالچی و عضو فعال جبهه ملی است که برای امام در حومه پاریس (ورسای) نیز خانهای خرید که اگر پیروزی انقلاب به تعویق افتاد، در آن خانه ساکن شود. (دستمالچی در دهه شصت و به دلیل نقش داشتن در کودتای نوژه و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و کمک مالی به گروهکهای ضدانقلاب اعدام شد.)
روایت هوشی اینگونه است: «آقای خمینی یا افرادی که در فرانسه با ایشان بودند، گفتند هر کس سوار هواپیما میشود، خودش پولش را بدهد. افرادی که سوار آن هواپیما شدند پول هواپیما را دادند. حالا چطور من نمیدانم. از قرار صادق طباطبایی پولها را جمع میکند. من بعداً از قطبزاده در این مورد سؤال کردم. گفت از تمام کسانی که سوار هواپیما شدند پول پرواز گرفته شد. آقای خمینی حاضر نبود که فرانسویها و یا یک شخص پول هواپیما را بپردازد.»
در کنار این روایت هوشی، گفته شده است که علا میرمحمد صادقی از بازاریان اصفهانی هزینه بیمه آن هواپیما را پرداخت کرده است. خبرنگاری به نام پویا دبیری مهر در سال 90 در وبلاگ خود نوشت: «وقتی بختیار تهدید کرد فرودگاهها را بسته و هر هواپیمایی را با موشک خواهد زد، ایرفرانس حاضر نشد هواپیمایی برای حضور امام در تهران اختصاص دهد. اصفهانی دست و دلباز [علامیرمحمد صادقی] وارد دفتر ایرفرانس در پاریس شد و با یک چک در جا که میگویند دو میلیون دلار بوده، هواپیما و مسافرانش را یکجا بیمه کرد.»
او در گفتگویی عنوان کرده است: «آن زمان من به آیتالله بهشتی گفته بودم که حاضرم تمام داراییهایم را بدهم تا هواپیمای امام خمینی در تهران بنشیند... افراد زیادی در مسیر انقلاب کارهای زیادی انجام دادند که این کار من در مقابل آنها نمرهاش کمی از صفر بالاتر بود.»
اما اسدالله عسگراولادی و ابراهیم یزدی روایت مشابهی با روایت هوشی دارند، با این تفاوت که بازاریان مسلمان آن هزینه را جمعآوری کردند که صادقی هم میتواند یکی از آنان باشد. عسگراولادی گفته است: «مبلغ بیمه هواپیمای امام 500 هزار دلار بود و توسط یک نفر انجام نشد، بلکه توسط گروهی از افراد بازارهای تهران، تبریز، مشهد و اصفهان انجام شد.»