سرویس سیاست حلقه وصل - «وبلاگ حلقه وصل» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی حلقه وصل همراه باشید.
***
تسلیت یک "مدل" به مردم ایران
مهدی پاکدل، از سلبریتیهای حامی روحانی، بازیگر و مدل لباس، به تازگی در یک پست اینستاگرامی با انتشار عکسی با محتوای پاییز نوشت: "برای پاییز امسال رنگی نمانده..."!
او همچنین در ادامه از سه هشتگ آبان، ایران و "تسلیت" استفاده کرده است.
در نظرات این پست نیز جملاتی مثل "پاییز امسال رنگ خون میده"، "سلبریتیها باید با مشتهای گره کرده به خیابان بیایند"، "پاییز خونین" و... دیده میشود.
*تسلیت آقای پاکدل از این جنبه حائز اهمیت و البته تعجب است که او از حامیان اصلی آقای روحانی بوده و با "رأیسازی" برای اصلاحطلبان و اعتدالیون؛ در وضع موجودی که دامنگیر مردم و کشور شده دخیل است.
راه رفع این دخالت و شرمندگی نیز نه ابراز تسلیت که "عذرخواهی" از مردم و کشور، ارائه توضیح و تلاش برای اصلاح امور است.
تا از آلام مردم که بواسطه سوء تدبیرهای دولت بروز کردهاند کاسته شود و از همه مهمتر اینکه چنین وضعیتی دوباره پیش نیاید و یک دولت پنهانکار و ایضا نامعتقد به "نظارت بر قیمتها" با حمایت سلبریتیها روی کار نیاید.
البته در اغتشاشات اخیر در کشور اتفاقات تلخی رخ داد که اسباب تأسف و تأثر بود ولی بیان این تأسف و تأثر فقط مختصّ مردم عزیز است نه متعلق به کسانی که خود باعث و بانی این وضعیت هستند.
گفتنیست، برخی دیگر از سلبریتیها نیز در روزهای اخیر و در صفحات اجتماعی خود، مفاهیمی را با محتوای تسلیت و مثلا نواختن آهنگ "از خون جوانان وطن" منتشر کردند.
این سلبریتیها البته از نقش خود در قبال وضع موجود هیچ سخنی نمیگویند.
***
اصلیترین معضل اقتصادی ایران چیست؟
"دو کلمه حرف حساب" از حسین مرعشی
حسین مرعشی، فعال اصلاحطلب و سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا درباره ماجرای گرانسازی بنزین توسط دولت ضمن شوکآمیز خواندن این کار گفته است: از لحاظ کارشناسی افزایش قیمت بنزین، امر پذیرفته شدهای است، اما اینکه منابع آن را به سبک یارانههای آقای احمدینژاد تامین کنیم و دوباره دولت یک تعهد جدیدی برای خودش درست کند، از نظر اجتماعی و اقتصادی اقدام پسندیدهای نیست.
او همچنین با بیان اینکه کشور چند معضل مشخص دارد، تصریح میکند:
«نخست اینکه قیمتها واقعی نبوده و دوم اینکه در حال هدر دادن منابع هستیم.»[1]
*با رصد ما؛ اشاره آقای مرعشی مسئله به "واقعی نبودن قیمتها" بعنوان اصلیترین معضل این روزهای کشور؛ یکی از صحیحترین حرفهای این رجل سیاسی و اقتصادی طی 20 سال گذشته بوده است.
این معضل که از ابتدای روی کار آمدن رئیسجمهور روحانی و با تأکید صریح دولت منتخب اصلاحطلبان مبنی بر "عدم نظارت بر قیمتها" آغاز شد؛ طی 6 سال گذشته به یکی از اصلیترین بلایای دامنگیر مردم و نظام اسلامی تبدیل شده است.
بلایی که البته متأسفانه برخی چهرههای بعضا دانشگاهی حتی تلاش دارند آنرا به مقولاتی مثل تورّم، کشش قیمتی سوخت، نرخ دلار و غیره وصل کنند!
"نظارت بر قیمتها" یکی از اصلیترین شئون حاکمیتی و اقتصادی یک دولت در تمام نظامات جهان است و اگر نباشد؛ لجام از دهان بازار برداشته میشود و این "سود" و البته طمع است که به جای دولت به قیمتگذار تمام اجناس و خدمات تبدیل میشود.
و همین میشود که شاهدیم امروز قیمت مسکن در ایران از هیچ قاعده و قانونی پیروی نمیکند، قیمت موز وارداتی در برخی روستاهای نزدیک به مرز، حتی از تهران هم گرانتر است و قیمت یک محصول فراوری شده غذایی چند برابر محاسبات قیمت نهایی است.
جالب است که در این بازار بلبشو حتی شاهدیم که یک کارخانهدار با آغوش باز از جریمه سازمان تعزیرات استقبال میکند و علنا میگوید که سود تحصیلی او از جریمه سازمان بیشتر است و فلان مدیر صنعت خودرو هم ابراز میدارد حالا که همه گرانفروش شدهاند چرا خودروساز ارزان بفروشد؟!
متأسفانه قبل از بروز اغتشاشات اخیر نیز شاهد بودیم که برخی مقامات دولتی صراحتاً از تئوری عدم نظارت بر قیمتها دفاع میکردند و برخی دیگر از همین مدیران نیز درباره انقلتهای دولت بر سر ماجرای نظارت حرف میزدند.[2]
ما البته در مجموعه وبلاگ حلقه وصل بارها و بارها با اشاره به همین گفتهها تأکید کردیم که در پایان این تراژدی تلخ چیزی جز «فتنه اقتصادی» نیست!
پازل اشاره شده؛ فواصل تأسفبار دیگری هم دارد...
فواصلی مثل تشویقهای مدام "عباس آخوندی" برای دولت و دستخوش دادن به آقای روحانی برای عدم نظارت بر قیمتها[3] و اظهارات اقتصاددانانی که متوجه معضل اصلی اقتصاد ایران یا همان عدم نظارت بر قیمتها نیستند و دائما حاکمیت را متهم به بیعقلی و مردم را تشویق به اتخاذ "زبان زور" میکنند.
این مسئله محرز است که سیاست غلط عدم نظارت دولت بر قیمتها که حتما نبایستی آنرا به دولتیسازی صد در صدی اقتصاد تعبیر کرد؛ اقلا طی 6 سال گذشته چه فجایعی را به بار آورده و چگونه منجر به ناواقعی بودن عمده قیمتها و خدمات در ایران منجر شده است.
و به زعم برخی محافل تحلیلی؛ اتخاذ عمدی یا سهوی همین سیاست غلط بود که بخشی از پازلهای «فتنه اقتصادی» را تاکنون در دو پیشلرزه دیماه 96 و در آبان 98 تکمیل کرده است.
در اشاره به اظهارات حسین مرعشی این پرسش نیز محل تأملات جدیست که چرا اصلاحطلبانی مثل حسین مرعشی، عطریانفر و کرباسچی با اینکه میدانستند روحانی و حامیان او خط عدم نظارت بر قیمتها را پیگیری خواهند کرد و این خط، فجایعی مثل گرانی و اغتشاش را به همراه خواهد داشت؛ اما چرا و به کدامین دلیل متقن از روحانی حمایت و مردم را به رأی دادن به او تشویق کردند؟!
این سؤالیست که همه ما برای عدم تکرار تجربیات تلخ فعلی به پاسخ مشروح آن نیاز داریم...
گفتنیست، مرعشی در حالی به مشکل عدم نظارت بر قیمتها بعنوان معضل اصلی اقتصاد ایران اذعان کرده است که چند سال قبل طی اظهاراتی متناقض گفته بود: تهدید برخی مسئولان داخلی به خروج از برجام قبل از نقض آن توسط آمریکا یا بعد از آن باعث به وجود آمدن شرایط اقتصادی فعلی شده است!
***
دانشجویان دستگیر شده در جریان اغتشاشات اخیر تحت تأثیر چه کسانی بودهاند؟
سخنان یکی از فرماندهان آشوب در دانشگاه تهران
عباس عبدی، فعال چپ و از تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی به تازگی طی اظهاراتی در دانشگاه تهران پیرامون تحلیل آشوبهای اخیر، ضمن تأکید بر شکاف بسیار شدید در ساخت قدرت ایران و ناتوانی در اتخاذ تصمیمات ملی گفته است: سیستم نمیتواند با این وضعیت به آنها ادامه دهد.
عبدی همچنین با تأکید بر اینکه برجسازی و لکسوسسواری در ایران زیاد شده اما در عین حال مدعی زیاد شدن فقر در ایران میشود و سپس اظهار میکند:
«ریشه های اصلی و جامعه شناسی این مساله، بی اعتمادی و نداشتن امید به آینده است. اتفاق بدی که افتاده این است که هم امید اجتماعی کم شده هم امید فردی. این دو با هم متفاوتند. هر کدام از دو نوع امید دارای اهمیت هستند. بر اساس اکثر نظرسنجی ها، امید به آینده هم از نظر اجتماعی و هم از لحاظ فردی به شدت پایین آمده و در کنار آن کاهش اعتماد نیز رخ داده است. وقتی قضیه فساد به این شکل مطرح می شود، شاید کسانی پیش خود بگویند مردم خواهند گفت «به به چه مبارزه خوبی با فساد می شود». در صورتی که اصلا این گونه نیست و اکثرا این جمله را به زبان می آورند «تازه این قدرش را کشف کرده اند و مابقی را نمی خواهند رسیدگی کنند» بنابراین جامعه طور دیگری به مسأله نگاه می کند.»
به گزارش جماران، عبدی میافزاید: در محیطی که اعتماد وجود ندارد و بدتر از آن بدبینی وجود دارد، حتی بهترین اقدامات نیز می تواند تعابیر متفاوتی از آنچه در بطن عامل یا مفهوم وجود دارد، در ذهن مخاطب ایجاد کند.
او در یکی از کلیدیترین بخشهای اظهارات خود نیز تصریح میکند: سال 88 شاهد حضور کسانی بودیم که چیزی داشتند و می خواستند بیشتر داشته باشند و این مسأله را حق خود می دانستند. بنابراین تحلیل این بود اگر آنها را سرکوب کنند برای اینکه چیزی که دارند را از دست ندهند، کوتاه می آیند. اما این بار کسانی که به خیابان آمدند چیزی ندارند که بخواهند از دست دهند یا این تصور برایشان وجود دارد که اگر هم چیزی دارند قرار است از آنها گرفته شود.
عبدی همچنین گفته است: در سال 96، نوع دیگری از معترضان حضور داشتند. یعنی اغلب کسانی که بیکار بودند و راهی برای ادامه بقا نداشتند. ولی معتقدم که این دو نوع معترض در سال 98 کمابیش به هم رسیدند.[4]
*در بعد تحلیلی این مسئله جای تبریک دارد که آقای عبدی و دوستانشان در ستاد اصلاحات توانستند در یک بازی سخت؛ از تنهایی کسانی که به ابعاد «فتنه اقتصادی» آگاه بودند استفاده کنند و با کنترل از راه دور، دو طیف از معترضان تحت تأثیر خود را در اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98 به هم برسانند!
آنچه که عبدی در این تریبون گفته و اطلاعاتی که ارائه داده است؛ غیر از بخشی که بعنوان یک فرمانده پیروز! درباره مختصات آشوب خیابانی بحث شده است حتی به قاعده یک کلمه هم صحّت ندارد.
و دقیقا از همینجاست که میتوان به مفهوم فرماندهی تئوریسینهای اصلاحات برای فتنه اقتصادی و پیشلرزههای آن وارد شد و آنرا شرح داد...
مسئله اینست که حتی در حکومت خدا در بهشت هم اگر کسی واقعیتهای زیستن در بهشت را برای مردم توضیح ندهد و کسانی مثل آقای عبدی باشند که بر منابر بهشت؛ صرفا از عمق جهنم صحبت کنند! حتی بهشتیان نیز به تصور فقر مطلق، ناامیدی و در یک کلام زیستن در جهنم میرسند. چه برسد به ایران اسلامی که مثل تمام ممالک دیگر جهان با مشکلاتی مواجه است.
به سخن دیگر اینکه حتی در یک حکومت اتوپیا هم این خواص و کنشگران سیاسی جامعه هستند که بایستی عیار واقعی مشکلات و محسّنات زندگی در سایهسار آن حکومت را برای مردم شرح بدهند و گرنه در غیر این حالت؛ مردمان سرزمین اتوپیای آرمانی هم به تصوّری خواهند رسید که عبدی شرح میدهد. ناامیدی و بیاعتمادی و بدبینی و فساد و...
*و اما چرا صحبتهای عبدی به قاعده یک حرف هم صحیح نیستند و صید ماهی از آب گلآلود اعتراضات مردم عزیز ایران محسوب میشوند؟!
کسی منکر وجود مشکل و گرانی در ایران نیست و اعتراضات مردم به دولت هم سراسر به حق است.
اما آیا بایستی به این بهانه، حقایق را به مسلخ برد و علیه نظام اسلامی کارسازی کرد؟!
آقای عبدی در صحبتهای خود غیر از ادعای وجود شکاف در حاکمیت، عدم توان سیستم برای ادامه حیات و فساد؛ مدعی وابستگی بیشتر ایران به نفت پس از 40 سال، ازدیاد بیکاری، بیکاری تحصیلکردگان، و ضرورت تأمین زیرساخت برای حاشیهنشینان شده است.
_عبدی توضیح نمیدهد اگر در حاکمیت ایران شکاف وجود دارد؛ پس چرا رهبری پس از اصرار غلط آقای روحانی در بحث گرانی بدون پیوست بنزین؛ از ساختار حمایت کردند؟!
_اگر ایران نمیتواند به حیات ادامه بدهد پس چرا معضلاتی مثل بنیصدر در هاضمه ایرانیان گم شد و چرا ایران در تمام جنگهای سخت خود پیروز جنگهای مستقیم و نیابتی میشود؟!
_اگر وابستگی ما به نفت زیاد است پس چرا در روزهای کنونی و صادرات تقریبا "صفر" نفت و ایضا در قیمتهای پایین نفت نیز شاهد تابآوری ملی هستیم و چرا نشریه بلومبرگ صراحتا اعلام میکند که ایران به هیچ وجه وابستگی حیاتی به نفت خود ندارد؟[5] و چرا معاون اول دولت چندی قبل خبر داد که میزان اتکای بودجه ایران به نفت به حدود 30 درصد رسیده است؟[6]
آقای عبدی باید بداند پدیده بیکاری تحصیلکردگان در ادبیات علمی «بیکاری شیک» نام دارد که در همه جای دنیا به معنی نبود بحران در معیشت حداقلی است.در واقع، بیکاری شیک به این معنی است که یک فرد عادی یا تحصیلکرده به دلیل برخورداری از اقلی از شرایط معیشتی؛ هر شغلی را نمیپذیرد و منتظر مشاغل با سطح حقوق فوقالعاده میماند.[7]
عبدی همچنین باید با مخاطبان خود صادق باشد و بگوید از یک میلیون نیاز شغلی ایران در سال؛ چند نفر میتوانند میزنشین باشند؟!
_در بحث زیرساخت حاشیهنشینی! هم جالب است که عباس عبدی قدرت خداوند را از نظام جمهوری اسلامی طلب میکند و در عین حال به مخاطب و دانشگاهیان نمیگوید که اولا نظام جمهوری اسلامی یکی از موفقترین کارنامهها را در زمینه ارائه زیرساخت به حواشی کلانشهرهای خود دارد و در مواقعی حتی در مقابل حرف زور نیز کوتاه آمده است و ثانیا چرا آقای عبدی و دوستان او اصرار دارند به جای تأکید بر عدم مهاجرت به شهرهای بزرگ و محسّنات آن؛ به ذهن یک جوان مهاجرت کرده از روستا یا یک شهر کوچک به کلانشهرهای بزرگ القا کنند که حق توست که باید در یکی از آن برجهای عاج زندگی کنی و این حاکمیت است که اجازه این کار را به تو نمیدهد! و در ادامه هم «آدرس خیابان» را برای اعتراض القایی خود به آن جوان بدهند؟[8]
این نکته باید محل تأمل باشد که چرا تشویق به زیستن در روستاها و شهرهای کوچک در کشورهای اروپایی محل تبلیغ است اما در ایران ما و از سوی اصلاحطلبان محل سیاهنمایی علیه نظام اسلامی!
_و اما فساد... حکما اگر آقای عبدی در حکومت امام علی(ع) و امام مجتبی(ع) نیز حضور میداشت به دلیل فساد بروز یافته در میان برخی منصوبین آن ائمه همام؛ امروز بنای اعتراض داشت و در لشکر معاویه حضور یافته بود!
آیا عبدی نمیداند که گناه یک حکومت، عدم مقابله با فساد و بسترهای آن است نه بروز فساد که یک مسئله کاملا فردی و نفسانیست؟!
(این مانیفست در بیانات مقام معظم رهبری و در بیانیه گام دوم نیز تفصیلا شرح داده شده است)
او حتما تمام این حقایق را میداند اما بعنوان یک فرمانده فکری آشوب؛ مسئولیت دیگری دارد...
گفتنیست، عبدی و سایر تئوریسینهای اصلاحات طی سالهای گذشته ضمن تأکید بر کلیدواژه "ناامیدی" جملات دیگری مثل ایران همچون کشتی تایتانیک در حال غرق است، این سرزمین آفت زده است، این جامعه لجن است، ایران مثل حکومت پهلوی و شوروی در حال فروپاشی است، ایران مثل غزه شده است و دلیلی برای صبر مردم وجود ندارد را کراراً بر زبان آورده و به انحاء مختلف بر رواج این مفاهیم اصرار کردهاند.
جالب است که همین افراد در سرجمع این ایما و اشارهها؛ به طرزی کاملا صریح از لزوم اعتراض خیابانی، متوجه شدن اعتراضات به سمت رأس نظام و اشغال مراکز حساس نظام پس از اعتراض خیابانی هم سخن گفتهاند.
آنها حتی برای «فردای براندازی» نیز تصویرسازی کرده و از این گفتهاند که در هر حکومت جدیدی البته اصلاحطلبان زنده خواهند بود و اصلاحات ادامه دارد!
با خوانش این فکتها و نیز با وقوع اغتشاشات آبان 98 و فهم دقیقتر سخنرانی امثال عبدی در دانشگاهها؛ یقینا عبارات «فرماندهان آشوب»، «فرماندهان فتنه اقتصادی» و «اتاق کنترل از راه دور آشوب» معنای ملموستری یافتهاند و همچنین بهتر مشخص میشود که دانشجویان دستگیر شده در جریان اغتشاشات اخیر تحت تأثیر چه کسانی بودهاند؟
برای اقتراح بیشتر در بحث، خوانش این گزارش 9 ماه قبل حلقه وصل در اشاره به کیستی "فرماندهان فتنه اقتصادی" و هدف آنها نافع خواهد بود.
***
1_ https://etemadonline.com/content/364540
2_ mshrgh.ir/956156
3_ mshrgh.ir/967886
4_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1298334
5_ http://fna.ir/4TE28X
6_ khabaronline.ir/news/1259928
7_ mehrnews.com/news/2949850
8_ mshrgh.ir/916503