
فتاحی ادامه داد: همواره با عبور از پارک شیرین، دو موضوع ذهن مرا مشغول میکرد؛ نخست تندیس فرنگیس که در این پارک قرار دارد که کتاب "فرنگیس" را برای آن نوشتم و دیگری همین پناهگاه و ماجرای تلخ آن؛ بمباران این مکان تقریبا با بمباران شیمیایی شلمچه همزمان شد و به دلیل عمق فاجعه شلمچه، درباره این اتفاق تلخ اطلاعرسانی چندانی صورت نگرفت
این نویسنده با بیان اینکه من نوشتن دو کتاب "فرنگیس" و "پناهگاه بیپناه" را همزمان شروع کردم گفت: نوشتن این کتاب بسیار سخت بود، بیش از سه سال برای نوشتن آن زمان گذاشتم؛ هیچ سندی درباره متنی که می خواستم بنویسم وجود نداشت؛ بسیاری از مصاحبهشوندگان هیچ تمایلی برای مصاحبه نداشتند زیرا بیش از 30 سال از این واقعه تلخ میگذشت و آنها احساس میکردند که کسی به آنها توجهی ندارد.
وی تاکید کرد: این کتاب در قالب خاطره و در سه بخش پژوهش، خاطرات بازماندگان، مستندات و عکسها نوشته شده است. در بخش نخست، اولین پژوهش درباره این حادثه آورده شده است. بخش دوم از زبان 30 راوی این ماجرا روایت شده است.
فتاحی با اشاره به خاطرات کتاب گفت: خاطرات بسیار بکر و تکاندهندهای در کتاب آمده است که مخاطبان زیادی را جلب خواهد کرد، مثلا خاطره دختری به نام "گُمبی" به معنای "گم شده" ؛ دختری که خانوادهاش گمان میکردند مرده اما او زنده مانده و سالها گم شده بود.